معرفی و بررسی کتاب پستچی
داستانی عاشقانه اما تلخ
این روزها با وجود انواع و اقسام پیامرسانها و راههای ارتباطی دیجیتالی، کسی برای با خبر شدن از حال دوستش برای او نامه نمینویسد. اما در گذشتههای نهچندان دور، نوشتن نامه یکی از اصلیترین راههای برقراری ارتباط بود. از قضا نامههای عاشقانه نیز خیلی باب بودند، چون جوانها روش مناسبتری را برای گفتن حرفهای دل خودشان به طرف مقابل نمیشناختند. موضوع رمان ایرانی پستچی مربوط به همین دوران است. یعنی زمانی که هنوز نامهنگاری از رونق نیفتاده بود و تقریبا همه اعضای یک محله، با پستچی آنجا کاملا آشنا بودند.
رمان پستچی نوشته چیستا یثربی داستان دختری را بازگو میکند که به پستچی جوان محل دل میبندند و به همین خاطر هر روز برای خودش نامه مینویسد تا او را زودتر ببیند. این رمان داستانی عاشقانه اما تلخ دارد و به موضوع جنگ میپردازد. در ادامه با ما همراه باشید تا هم با کتاب پستچی و هم با نویسنده آن بیشتر آشنا شویم.
درباره چیستا یثربی، نویسندهٔ کتاب پستچی
چیستا یثربی که در رشته روانشناسی تحصیل کرده و مدرک دکترای خود را نیز از کانادا گرفته است، در سال ۱۳۴۷ در تهران متولد شد. پدر و مادر او اهل نوشتن بودند و به همین خاطر خودش هم از سنین پایین به نویسندگی علاقهمند شد. او بعدها علاوه بر نویسندگی، به کارگردانی تئاتر و سینما نیز روی آورد. او دورههای بازیگری تئاتر را گذراند و از سن بیست سالگی به طور حرفهای وارد این عرصه شد. یثربی فعالیتها و اجراهای موفقی هم در تئاتر داشت و برخی از کارهای او با استقبال خوبی مواجه شدند.
از مهمترین نمایشهایی که یثربی کارگردانی آنها را به عهده داشت میتوان به «جنایت و مکافات» اشاره کرد که در جشنوارههای خارجی نیز موفق به کسب جایزه شد. یثربی دو فیلمنامه و چند کتاب هم دارد که البته هیچ کدام آنها به اندازه پستچی معروف نیستند. فیلمنامه «دعوت» که ابراهیم حاتمی کیا آن را کارگردانی کرده و همچنین فیلمنامه «عکس دسته جمعی با خانم بزرگ» به کارگردانی سیما تیرانداز از آثار یثربی هستند. علاوه بر همه این آثار تالیفی، شاهد ترجمههای خوبی هم از این نویسنده بودهایم. برای مثال «داستانهای بیدل شاعر» از جی. کی. رولینگ یا «کفشهای آبنباتی» اثر ژوان هریس از مهمترین کتابهایی هستند که یثربی به ترجمه آنها پرداخته است.
در زمینه نوشتن رمان، یثربی به جز پستچی آثار دیگری را نیز از خودش به جای گذاشته که از معروفترینشان میتوانیم به «کوتاه کردن موی مرده»، «من آناکارنینا نیستم» و «شیدا و صوفی» اشاره کرد. برخی از این آثار با استقبال خوبی هم مواجه شدهاند، اما همانطور که گفتیم هیچ کدام از آنها به اندازه پستچی به محبوبیت نرسیدند. پس از انتشار پستچی و معروف شدن آن بود که سایر آثار یثربی نیز مورد توجه قرار گرفتند.
روایت یک پستچی و نویسندهٔ عاشق
کتاب پستچی حدود ۱۲۰ صفحه دارد و انتشارات قطره آن را به چاپ رسانده است. این کتاب تا سال ۱۳۹۸ به چاپ هفدهم خود رسید که این موضوع به خوبی نشان میدهد مخاطبان تا چه حد از کتاب یثربی استقبال کردهاند. داستان این کتاب، برشی واقعی از زندگی نویسنده است؛ یعنی دخترکی که در داستان با او آشنا میشویم و روایت عشقش به پستچی را میخوانیم در واقع خودِ چیستا یثربی است.
یثربی داستان عاشقانه خود را از زمانی آغاز میکند که یک دختر چهارده ساله بود. او با لحن ساده و صمیمیاش از همان ابتدا با خوبی با مخاطب ارتباط میگیرد و توجه او را جلب میکند. ماجرای کتاب از جایی شروع میشود که چیستا یک روز در خانه را باز میکند و با پستچی محل برای اولین بار مواجه میشود. در همان نگاه اول، چیستا یک دل نه صد دل به پستچی جوان دل میبندد. او که محو پستچی شده، حتی متوجه نمیشود که چگونه نامه را از او میگیرد. چیستا که نمیتواند فکر پستچی را از سرش بیرون کند تصمیم میگیرد که هر روز برای خودش نامه بنویسد تا به همین بهانه پستچی دوباره زنگ خانه آنها را بزند و با او مواجه شود.
تا مدتی کار چیستا این میشود که هر روز نامهها را به آدرس خانه خودشان پست کند. پستچی هم تقریبا هر روز نامهها را میآورد و موقع تحویل دادن آنها، از چیستا امضا میگرفت. این لحظه که چیستا میتوانست یک بار دیگر به چهره پستچی نگاه کند، بهترین لحظات عمر او بودند. روزها به همین شکل سپری میشد تا اینکه به یک باره پستچی محل تغییر کرد. آن جوانی که چیستا هر روز منتظرش بود جای خود را به یک مرد پیر داد. سالهای از آن روز میگذرد و چیستا همچنان در فکر پستچی رویاهای خود باقی میماند تا اینکه یک روز اتفاق غیرمنتظرهای رخ میدهد و چیستا که حالا ۱۸ سالش شده، ماجرایی عاشقانه و البته غمانگیز را در دوران جنگ تجربه میکند.
جالب است بدانید که رمان پستچی ابتدا در رسانههای اجتماعی متولد شد. یک روز یثربی تصمیم گرفت تا در اینستاگرام یک داستان چند قسمتی منتشر کند. این داستان از همان قسمت اول مورد توجه مخاطبان، مخصوصا جوانها قرار گرفت و همین موضوع انگیزهای برای یثربی شد تا داستانش را ادامه بدهد و آن را به شکل یک رمان کامل کند. در نهایت هم او تصمیم گرفت که داستان پستچی را در قالب کتاب به چاپ برساند.
کتاب پستچی، روایتگر یک داستان عاشقانه است. قصه عشقی صادقانه و وفادارانه که این روزها نمونهاش را کمتر میبینیم. جالب است که داستان پستچی، با اینکه مربوط به دو یا سه نسل قبل است، اما بیشتر مورد توجه جوانان امروزی قرار میگیرد. انگار عشقی که در لابهلای برگهای این کتاب جاری است، به نیاز اصلی جامعه امروز پاسخ میدهد؛ و این نیاز به راستی چیزی جز عشق نیست.
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | پستچی |
---|---|
تعداد صفحه | ۱۱۷ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۱۳۸ گرم |
شابک | ۹۷۸۶۰۰۱۱۹۸۷۱۷ |
نقد و بررسی کاربران (۱)
مرتب سازی بر اساس
نامهنگاری در عصر تکنولوژی برای ما یک نوستالژی به حساب میآید. در گذشتهای که چندان از آن نمیگذرد مردم از طریق نامه به واسطهٔ پستچی پیامهای خود را به هم میرساندند. ماجرای کتاب پستچی هم به همان زمان برمیگردد. داستان دختری چهارده ساله که روزی برای تحویل نامهشان به جلوی در میرود اما وقتی پستچی را که پسری جوان بوده میبیند یک دل نه صد دل به او دل میبازد و این شروع داستان عاشقانه او میشود. او تصمیم میگیرد برای اینکه بیشتر با پسر جوان روبه رو شود برای خودش نامه بنویسد و این ماجرا ادامه پیدا میکند تا روزی که به جای پسر جوان پیرمردی نامه را برای دختر میآورد. دختر غرق در ناامیدی میشود. سالها میگذرد و اکنون دختر ۱۸ سال دارد و همچنان روزهای خود را با فکر به پستچی میگذراند. تا زمانی که اتفاقی غیرمنتظره رخ میدهد و او در عاشقانهای غمانگیز در طی جنگ را تجربه میکند. نکتهٔ بسیار جذاب این کتاب این است که بر اساس زندگی خود نویسنده نوشته شده است. چیستا یثربی همان دختر ۱۴ سالهایست که برای دیدن پسر پستچی برای خود نامه مینوشت و حال این خاطرات را به صورت رمانی توسط نشر قطره به انتشار رسانده. پستچی در سال ۱۳۹۸ هفتدهمین چاپ خود را پشت سرگذاشته و این گویایی استقبال خوب مخاطبان از این کتاب است.