لیست چاپهای دیگر
(۲۱)معرفی و بررسی کتاب اثر مرکب
حتماً شما هم، درست مثل تمام انسانهای روی کرهٔ زمین، قبل از اینکه شبها سر روی بالش بگذارید تا فردا یک روز جدید با مشغلههای جدید و تصمیمهای جدید را شروع کنید، به آرزوهایتان فکر میکنید. خیلی زیباست! رویاپردازی یکی از پدیدههاییست که ذهن و روان ما را برای روبهرو شدن با مشکلات و تعارضها و دغدغههای ریز و درشت، صیقل میدهد و آماده میکند. فرقی هم نمیکند بخواهیم لامبورگینی سوار شویم، رمانی بنویسیم که اندازهٔ «صد سال تنهایی» خواننده پیدا کند و برایمان نوبل را به خانه بیاورد، یا بخواهیم اتم را بشکافیم! واقعاً فرقی نمیکند! همهٔ رویاهایی که ما میبینم قشنگ است و هیچکداممان هم اصلاً دوست نداریم که آیندهمان را هم بهجای داشتن آنها، با فکر کردن دربارهٔ آنها مثل امروز بگذرانیم. اما رؤیا دیدن راحت است و به رویا رسیدن، به همان اندازه سخت؛ شاید هم بیشتر! اکثر ما یک آرزوی محوری و اصلی داریم که در وسط منظومهٔ شمسی رویاهای دیگرمان، مثل یک خورشید طلایی میدرخشد. اما باید خیلی مراقب باشیم؛ چون گاهی اوقات با زل زدن زیادی به خورشید ممکن است تا چند دقیقه همهجا را بنفش و نارنجی ببینیم! و اما رویا… رسیدن به هیچ رویایی غیرممکن نیست؛ بله درست شنیدید: «هیچ رویایی!». حالا چطور به رویاهایمان برسیم؟ یکی دنبال میانبُر میگردد، یکی به جادو و جنبل متوسل میشود و یکی هم ترجیح میدهد فقط خوابش را ببیند! شاید افرادی هم پیدا بشوند که به همان خواب دیدن راضی باشند، اما هیچ عقل سلیمی عمل نکردن و رسیدن به هدف را تصدیق نمیکند. پس اگر میخواهید به موفقیت برسید، از یک جا شروع کنید؛ حتی اگر شده مثل دو مورد اول میانبر بزنید و فال بگیرید! چرا؟ چون هر تجربهای یا شما را به هدفتان نزدیک میکند، یا به شکست منتهی میشود و راه دیگری را برایتان باز میکند. اما یک فرد باهوش میداند که راههای اثباتشده، همیشه به راههای تاریک ارجحیت دارند؛ اینجاست که «دارن هاردی» با کتاب پرهیاهو و جنجالیاش، «اثر مرکب» روی صحنه میآید. شاید الان دارید به عکس کتاب و نوشتههای انگیزشی روی آن نگاه میکنید و میگویید: «حالم از هرچی الکیخوشِ کلاهبرداره بهم میخوره!» خب، صادقانه؛ اصلاً عجیب نیست! خود نویسندهٔ این متن روزی را یادش میآید که در دفتر بیمه لم داده بود و به حرفهای صاحب بنگاه دربارهٔ دارن هاردی گوش میداد و در دلش حرف شما را میزد! حالا هم حتماً قرار نیست که صاحب آن بنگاه بیمه لامبورگینی خریده باشد تا برای من انگیزده شود! فقط کافیست اسم و چهره و ملیت نویسندهٔ اثر مرکب را فراموش کنیم و همانطور که بزرگی میگفت: «به حرف توجه کنیم، نه به گوینده». پس بیایید ببینیم اثر مرکب چه حرفهایی برای گفتن دارد!
توجه به خودِ نویسنده!
قرار شد به حرف توجه کنیم نه به گویندهاش! اما فقط بیایید ببینیم دارن هاردی که بود و چه کرد! او در آمریکا متولد شد و مثل میلیونها کودک بیگناه دیگر، فرزند طلاق بود. مادرش حضانت او را با بیمیلی تمام به پدرش داد، دمش را روی کولش گذاشت و رفت! دارن ماند و یک پدر. اما طبیعت به هرکسی هدیهٔ منحصربهفرد خودش را میدهد؛ و هدیهٔ بزرگ و شگفتانگیز دارن پدرش بود. مردی جدی، منضبط و سختگیر، اما دلسوز و حمایتگر و مشتاق. مشتاق برای پرورش یک فرد مستقل، با نگاهی همیشگی به وظیفهای که در قبال آوردنش به این دنیای پر هرجومرج داشته است. پدر دارن هم آرزوهایی داشت؛ اما شاید تمام آنهایی را که فقط به خودش میرسید فدا کرد، تا بهجز چند کُد DNA، اخلاق و منش و رفتار انسانی را هم به فرزندش منتقل کند. دارن یاد گرفت که میشود بدون خوردن حق دیگران و کلاهبرداری و احتکار و دزدی، میلیونر شد؛ بنابراین به ۱۸ سالگی که رسید وارد تجارت شد و حساب بانکیاش را ۶ رقمی کرد! در آغاز دههٔ ۱۹۹۰، با یک میلیون دلار میشد در آمریکا یک زندگی اشرافی بهپا کرد؛ هیچ اشکالی هم ندارد، اما دارن تصمیم گرفت برای در آغوش گرفتن چیزهای قلابی، هدیههای پدرش را زمین نگذارد. دارن یاد گرفته بود که چطور سالهایش را به ۱۲ ماه طلایی تقسیم کند؛ بعد ماههایش را به ۳۰ روز طلایی، روزهایش را به ۲۴ ساعت طلایی و حتی ساعتهایش را به ۶۰ دقیقهٔ طلایی! یعنی میشود که دارن هاردی همهٔ آن ۲۵ سالی را که در کسب و کار خاک بازار را خورده و در معامله کردن تجربه پیدا کرده و کتاب خوانده و کتاب نوشته، تمامش را صرف موفقیتش کرده باشد؟! هم آره، هم نه! نه؛ چون صرفهنظر از خواب کافی و غذا خوردن و خانواده و معاشرت با دوستان و استراحت و تفریح، او هم مثل ما یک انسان است و سوپرمن نیست! اما همزمان بله، میشود. چطور؟ با سادهترین فرمول جادویی دنیا؛ اثر مرکب! حالا که کمی به خود نویسنده توجه کردیم، برویم سراغ حرفهای مهمتر از خودش!
شیطان در جزئیات است!
جمله بالا یک اصطلاح آمریکاییست که نویسندهٔ این متن آن را خیلی دوست دارد! «the devil is in the details» اما اصلاً به شخص شیطان کاری ندارد! این ضربالمثل یعنی «دختر جان! پسر جان! هر اشتباهی که ناخودآگاه اتفاق میافتد و تمام زحمتهایت را به باد فنا میدهد، بهخاطر یک حواسپرتی کوچک است!» دلیل اینکه میگفتم نباید به بزرگترین آرزویمان چشم بدوزیم همین است. دارن هاردی کتاب اثر مرکب را ننوشته تا معجزه کند یا یک فرمول جادویی را لای دستمال کاغذی برایمان بنویسد! دارن سالهای سال صبر کرد، کسب و کارش را ادامه داد، نگاهش را به تابلوی کائناتش دوخت، و برای رسیدن به چیزی شبیه به همان فرمولی که ما دوست داریم، بیشتر از دو دهه فعالیت و تلاش را در صندوقچه جمع کرد. آنوقت در سال ۲۰۱۰ بالاخره تصمیم گرفت این فرمول جادویی را یک کتاب کند و بیرون بدهد. این جادوی کاملاً زمینی و قابل فهم، زمانیست که هدر میرود؛ البته نه اینکه ما هدر بدهیم! یکی از عجیبترین چیزهایی که هیچوقت درک نمیشود، این است که چطور ۱۰ دقیقه درس خواندن، ده برابرِ ۱۰ دقیقه چرخیدن توی اینستاگرام است! واقعاً نمیفهمیم؛ اما زمان به همین سادگی میگذرد. پس دارن هاردی این کتاب را ننوشته که گوی جادویی بفروشد؛ اولین درسی که این کتاب به ما میدهد این است که چطور در باتلاقهای فضا-زمانی مثل اینستاگرام گیر نکنیم! درس دوم از دل درس اول درمیآید؛ حالا وقت پِرتی نداریم، حالا چی؟! از یک طرف رویای لامبورگینی یا رمان نوشتن یا اتم شکافتن داریم، از آنطرف اینستاگرامی هم نیست که از توی explore آرزوهایمان را نگاه کنیم! خب، دارن در زمانهای بزرگ شده که آتاری قلهٔ تکنولوژی خانگی و قبلهٔ آمال بچهها بود! اما خوب میداند که چطور باید از از باتلاقهای دوستداشتنی پرهیز کرد! اینجا درس دوم از دل درس اول درمیآید؛ اینکه چطور از جایمان بلند شویم، قطبنمای ذهنمان را برداریم و جهت آرزوهایمان را پیدا کنیم! نه اینکه رسیدن به موفقیت کار سادهای باشد، اما همیشه یک هیجان و شور درونی داریم که میداند هر کاری میکنیم، داریم در مسیر رسیدن به چیزی قدم برمیداریم که شبها قبل خواب، در ذهنمان تصورش را میکنیم! حالا این را تصور کنید؛ زمانی که به چیزی فکر میکنید، در جریان افکار شما میماند و تا زمانی که یک پاسخ خودآگاه یا ناخودآگاه نگیرد، دست از مغزتان برنمیدارد! پس وقتی در یک مدت معین، به اندازهٔ قابل توجهی به یک ایده یا مفهوم فکر کنید، ذهن شما راهش را بیشتر و بیشتر به سمت آن باز میکند. حالا آرزوی شما تبدیل به یک هدف بالقوه شده؛ هرجایی که میروید، هر چیزی که میبینید و میخوانید و میشنوید، ذهنتان آن را به هدف بزرگتان ربط میدهد و ذهنیتی که نسبت به آن هدف دارید، کاملتر میشود. این راهکارهای کوچک، همان فرمول جادوییست. الگویی که با تکرار شدنش فکر کردن، حرف زدن و رفتار کردن ما از آن تاثیر میگیرد؛ و پس از مدت مشخصی روی آن تاثیر میگذارد. دارن هاردی اینگونه حتی به لحظههای خواب و غذا و استراحتش رنگ طلایی میزند؛ چون لحظهها در هر صورت میگذرند و این برنامهریزیست که تمام آنها را برای ما باارزش میکند. اگر روزی هاردی را دیدید، از او بپرسید که یک خوانندهٔ ایدهآلِ اثر مرکب را چگونه میبیند؟ او هم به شما خواهد گفت؛ کسی که راهش را به سمت چیزی که میخواهد باز کرده باشد. هر چیزی که میخواهد، باشد؛ چه لامبورگینی، چه یک رمان بزرگ و نوبل ادبیات، و چه شکافتن اتم! حالا که حرفهای اصلی دارن هاردی را شنیدید و با ایدههای اساسیاش آشنا شدید، پیشنهاد میشود برای مطالعهٔ کاملتر دربارهٔ این کتاب به مطلب «نقد و بررسی کتاب اثر مرکب» در مجلهٔ کتابچی مراجعه کنید.
جملاتی از کتاب اثر مرکب
از دست دادنِ یک عادت، یک پیروزی هم است!
اگر حریف شما باهوشتر، بااستعدادتر یا باتجربهتر از شماست، لازم است که شما سه یا چهار برابر سختتر از او کار کنید؛ هنوز هم میتوانید به او غلبه کنید!
اگر در کاری خوب نیستید، سختتر و هوشمندانهتر کار کنید.
هیچچیزی استرسآورتر از این نیست که اعمال و رفتارهای ما، با ارزشهایمان همراستا نیستند.
تا زمانی که شما یکی از کارهای روزمرهتان را تغییر ندهید، هرگز زندگیتان را تغییر نخواهید داد. راز موفقیت در روتین روزمرهٔ شماست.
دستیابی به هر هدفی یعنی یکپارچه کردنِ ترقیخواهانهی، یا اثرِ مرکبِ، قدمهای کوچکی که در طول زمان بهطور مداوم برداشته شده است.
ما براساس طبیعتمان، موجوداتی هدفخواه هستیم.
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | اثر مرکب |
---|---|
ژانر | خودیاری، کسب و کار، غیرداستانی |
تعداد صفحه | ۲۵۶ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۲۹۲ گرم |
شابک | ۹۷۸۶۰۰۸۲۳۷۳۳۴ |
نقد و بررسی کاربران (۱)
مرتب سازی بر اساس
اثر مرکب کتابی پرفروش و محبوب از دارن هاردی است. این کتاب با وجود قلم روان نویسنده باعث شده که هر فردی حتی اگر کتابی تا به حال نخوانده باشد بتواند به سراغ آن برود و مطالعهاش کند. کتاب دارن هاردی حاصل سالها تلاش و تجربهٔ ارزشمند او در حوزهٔ کسب و کار است. او زمان را با طلا هم ارز میداند و خواننده را ترغیب به عاداتی میکند که ارزششان معادل طلا باشد. در واقع اثر مرکب کتابیست که ما را از تلف کردن بیارزش وقتمان برحذر میدارد. این کتاب به مخاطب آموزش میدهد که چگونه از زمان و ارزش آن مطلع گردد و چگونه با تداوم یافتن عادات و ارزشهای درست در زندگیمان بیشترین استفاده را ازمان داشته باشیم. همانطور که از اسم کتاب مشخص است هاردی معتقد بود که اگر این عادات کوچک به صورت مستمر در زندگیمان جریان یابد تبدیل به یک اثر مرکب شده و موجب تغییرات شگرفی در زندگی و عادات روزمرهمان میگردد. پیشنهاد کتابچی این است که برای جلوگیری از بطالت وقتتان و در قدم بعد هدفمند کردن و ارزشمند کردن آن، سری به این کتاب خواندنی بزنید.