طرز فکر پیشاهنگی

• چگونه می‌توانیم به اشتباه خود پی ببریم و آن را بپذیریم؟
• چگونه می‌توانیم در برابر انتقاداتی که از ما می‌شود واکنش تند و سردی نداشته باشیم و از خود انعطاف بیشتری نشان بدهیم؟
• چگونه می‌توانیم واقع‌بینی را در خود تقویت کنیم و با دید باز و روشن‌تری با حوادث روبرو شویم؟
• چگونه می‌توانیم به جای فریب‌دادن خودمان مشکلات را همانطور که هستند ببینیم و قضاوت بهتری نسبت به شرایط داشته باشیم؟

برای دریافتن پاسخ این پرسش‌ها باید به سراغ کتابی برویم که طرز فکر پیشاهنگی نام دارد و نوشتهٔ جولیا گلف است که توسط مائده نصیری‌شریفی ترجمه شده و با همت انتشارات میلکان چاپ و منتشر گشته است.

دربارهٔ نویسنده کتاب طرز فکر پیشاهنگی

جولیا گالف در سال ۱۹۸۳ چشم به جهان گشود. او از اهالی ایالت مریلند آمریکا و دانش‌آموختهٔ رشتهٔ آمار از دانشگاه کلمبیا است. گالف یکی از بنیان‌گذاران مرکز عقلانیت کاربردی به شمار می‌رود و تا کنون چندین  مقاله و سخنرانی از او منتشر شده است.

دربارهٔ کتاب طرز فکر پیشاهنگی

جولیا گالف تفکر پیشاهنگی را «انگیزهٔ دیدن رویدادها به ترتیب که واقعا هستند نه به شکلی که دوست داریم باشند» معرفی می‌کند و آن را مهم‌ترین و در عین حال گمنام‌ترین خصوصیت فردی با قدرت قضاوت فوق‌العاده می‌داند. گالف همچنین تفکر پیشاهنگی را ابزاری می‌داند که با استفاده از می‌توانیم ضعف‌هایمان را بشناسیم، نقاط ضعف‌هایمان را جست و جو کنیم، فرضیات خودمان را بیازماییم و روش خودمان را تغییر دهیم.

کتاب در کنار شناساندن طرز فکر پیشاهنگی ما را با تفکر سرباز که نوع دیگری از تفکر است و بیشتر و شاید همهٔ ما از آن بهره‌مند هستیم اشنا می‌سازد. تفکر سرباز در برابر تفکر پیشاهنگی قرار می‌گیرد مثلا در تفکر پیشاهنگی استدلال‌کردن مانند کشیدن نقشه است اما در تفکر سرباز به مبارزهٔ دفاعی تشبیه شده است یا در تفکر پیشاهنگی فهم و پذیرش اشتباه به معنای تغییردادن نقشه است اما در تفکر سرباز مترادف است با شکست خوردن. در تفکر سرباز ما تنها چیزهایی را باور می‌کنیم که دوست داریم باور کنیم و در مقابل موضوعاتی که باب میل ما نیست از خود مقاومت و سرسختی نشان می‌دهیم که این مسئله به دلایلی مانند: «راحتی و امتناع از احساسات ناخوشایند، عزت‌نفس و داشتن حس خوب به خودمان، روحیه و انگیزه‌دادن به خود برای کارهای سخت» و چند مورد دیگر که در کتاب به آن‌ها اشاره و توضیح داده شده است؛ بر می‌گردد.

نویسندهٔ کتاب طرز فکر پیشاهنگی معتقد است برای پیشاهنگ‌بودن باید بدانیم که ویژگی‌های ارزشمندی مانند متفکربودن، باهوش‌بودن، هوشیاربودن و مطلع‌بودن نمی‌توانند در این مورد به ما کمکی کنند بلکه با درک و پذیرش اشتباه‌های خود، استقبال از انتقاداتی که به ما وارد می‌شود، حق‌دادن به دیگران در مواقعی که حق با آنها است و دوری از گول‌زدن و فریب‌دادن خودمان در هنگام رویارویی با واقعیت‌ها می‌توانیم پیشاهنگ باشیم.

چهارچوب کلی کتاب طرز فکر پیشاهنگی

کتاب طرز فکر پیشاهنگی دارای ۵ بخش است و هر بخش هم ۳ فصل را شامل می‌شود.

• بخش اول: مسئلهٔ تفکر پیشاهنگی
• بخش دوم: گسترش خودآگاهی
• بخش سوم: پیشرفت بدون توهم
• بخش چهارم: تغییردادن ذهنیت
• بخش پنجم: بازنگری در هویت

در هر بخش از کتاب مثال‌هایی برای سوق‌دادن ما به سمت تفکر پیشاهنگی آورده شده است که می‌تواند مسیر ما را برای دستیابی به این تفکر هموارتر کند. برای نمونه در مورد پذیرش اشتباه خود که یکی از ارکان تفکر پیشاهنگی به شمار می‌رود به روزنامه‌نگاری به نام خانم دکتر بتانی بروکشایر اشاره شده است که یک روز به این نتیجه می‌رسد که مردان در پاسخ به درخواست او برای انجام مصاحبه به جای آنکه او را دکتر خطاب کنند از بتانی عزیز یا خانوم بروکشایر عزیز استفاده می‌نمایند. بروکشایر نتیجه‌گیری خودش را در توئیترش با دیگران به اشتراک می‌گذارد و دنبال‌کنندگان خانوم روزنامه‌نگار این مسئله را نشان‌دهندهٔ تبعیض جنسیتی عنوان می‌کنند. اما پس از مدتی دکتر بروکشایر تصمیم می‌گیرد دوباره این موضوع را بررسی کند و این بار نتیجه کاملا بر خلاف نتیجهٔ اول بود چون تعداد زنانی که او را دکتر خطاب کرده بودند نسبت به مردان کمتر بود. سرانجام بروکشایر اشتباه خودش را بدون آنکه آن را ناخوشایند بداند می‌پذیرد و در توئیترش به اشتباه خود اقرار می‌کند.

جملاتی از کتاب طرز فکر پیشاهنگی

طرز فکر پیشاهنگی از لحاظ عاطفی ارزشمند است. این که بتوانید در برابر وسوسهٔ گول‌زدن حود مقاومت کنید و اینکه بدانید می‌توانید حتی با حقیقت ناخوشایند روبه‌رو شوید، به شما حس قدرتمندبودن می‌دهد.

درست است که اغلب برای اشتباهاتی که مرتکب می‌شویم توجیه منطقی می‌آوریم اما گاهی هم آن‌ها را می‌پذیریم. کمتر از مقداری که باید، اما در عین حال بیشتر از مقداری که می‌توانیم، نظر خود را تغییر می‌دهیم. ما موجوداتی پیچیده‌ایم که گاهی حقیقت را از خود پنهان می‌کنیم و گاهی با آن روبه‌رو می‌شویم.

بخشی از درک و کارکردن با واقعیت این است که بپذیریرد تفکر سرباز بخشی از سیستم مغزی شماست. البته این بدین معنی نیست که نمی‌توانید نوع نگرش خود را تغییر دهید. منظور این است که باید گام‌هایی رو به جلو بردارید و از تفکر سرباز به سمت تفکر پیشاهنگی حرکت کنید و لازم نیست از خودتان انتظار داشته باشید که یک‌شبه تبدیل به پیشاهنگ شوید.