سال 1403
ناموجود
کتاب قتل در قطار سریع‌السیر شرق
کد کالا: ۵۵۶۴۴

قتل در قطار سریع‌السیر شرق

ناشر:

هرمس

(۳.۵ از مجموع ۲ نظر)

لیست چاپ‌های دیگر

(۴)

معرفی کتاب

درباره کتاب

کتاب قتل در قطار سریع السیر شرق در اولین روز سال ۱۹۳۴ در انگلیس منتشر شد. توسط شخصی که امروزه کمتر کسی است که اسمش را نشنیده باشد: آگاتا کریستی! این بانوی شهیر انگلیسی در سال ۱۸۹۰ متولد شد اما چندی نگذشت که هم رده سلف‌های خود و الگوهای همیشگی نویسندگی مانند ویلیام شکسپیر و ژول ورن و… ایستاد. آگاتا کریستی که بی‌راه نیست اگر وی را مادر ادبیات جنایی بدانیم عمده شهرت خود را به خاطر خلق کارآگاه خیالی‌ای به نام هرکول پوآرو داراست. پوآرو که در بیش از سی داستان بلند از آگاتا کریستی حضور داشته است، پررنگ‌ترین نقش و مشهورترین ماجرا را در رمان قتل در قطار سریع السیر شرق دارد. به نظر می‌رسد قتل در قطار سریع السیر شرق موجب شده تا آگاتا کریستی را «ملکه جنایت» بنامند!  

پوآرو و دیگر آفریده‌های آگاتا کریستی

در آثار آگاتا کریستی به جز پوآرو نام شخصیت مهم دیگری به چشم می‌خورد. البته این شخصیت نیز مطابق انتظار از دل دنیایی جنایی و پلیسی متولد شده است. این شخصیت کسی نیست جز مشهورترین کارآگاه خیالی مونث: خانم مارپل! خانم مارپل با اینکه دست پخت آشپز مشابهی بوده است، تفاوت‌های قابل توجهی با پوآرو دارد. مهمترین تفاوت این دو در این است که پوآرو شخصیتی بسیار دقیق، نکته سنج، منظم، با ذکاوتی فراوان و ذهنی تحلیلگر است که تجسس و کشف رازها را همواره جزء وظایف و در حیطه اصول اخلاقی خود می‌داند و تا رسیدن به جواب مسئله‌های پیش آمده دست از تلاش برنمی دارد. اما خانم مارپل کاملا بر اساس علاقه شخصی و به صورت تفریحی به کارآگاهی روی آورده! البته خانم مارپل نیز در کار خود دقیق و قدرتمند است اما شاید بتوان گفت نسبت به پوآرو پشتکار و حساسیت کمتری به خرج می‌دهد. در واقع کنجکاوی پوآرو بیشتر اکتسابی و در راستای حل معماهای مختلف می‌باشد اما خانم مارپل ذاتا کنجکاو است و با کارآگاه بازی‌های خاص خود، سعی در ارضای روح لذت طلب خود را دارد! با این حال خانم مارپل همیشه و در تمام دوران پشت سر پوآرو قرار گرفته و پوآرو با آثاری چون قطار سریع السیر شرق، مرگ راجر آکروید، راز قطار آبی، قتل به‌ترتیب الفبا و البته ماجرای اسرار آمیز در استایلز، که اولین حضور کارآگاه پوآرو در صفحه تاریخ بود، همواره سردمدار شخصیت‌های پلیسی تاریخ بوده است. اما پوآرو در این مسیر عمدتا با مانعی بزرگ رو به رو بوده است!  

پوآرو و سایر کارآگاه‌های دنیای هنر 

رقیب همیشگی پوآرو در سرزمین کارآگاه‌های داستانی، شرلوک هلمز است. شرلوک که آفریده آرتور کانن دویل نویسنده اسکاتلندی است برای اولین بار در داستان مشاهده سرخ و در سال ۱۹۸۸ منتشر شد. این در حالی است که اوج شهرت پوآرو که در رمان قتل در قطار سریع السیر شرق رقم خورده بود، در سال‌های میانی دهه ۳۰ بود. با این حساب شاید بتوان شرلوک را فرزند معنوی پوآرو دانست. کارآگاهی که با استدلال‌های منطقی‌تر (شاید برخاسته از پیشرفت علم و منطق و فلسفه در دهه‌های پایانی قرن ۲۰) و نگاهی دقیق‌تر و ریزبین‌تر و البته هوشی سرشارتر، شهرتی پردامنه‌تر از کارآگاه پوآرو به دست آورد. با این حال نمیتوان تاثیری که پوآرو بر شرلوک گذاشته است را انکار کرد. تاثیراتی که این دو را از لحاظ انگیزه درونی در نقطه مقابل خانوم مارپل قرار می‌دهد.

کارآگاه گجت؛ هجویه‌ای بر پوآرو

با این حال در آثار هنری سده اخیر میتوان کارآگاه‌هایی که در زمینه‌های کمدی و طنز فعال بوده‌اند را نیز به وفور مشاهده کرد. بهترین نمونه آن شاید کارآگاه گجت باشد که اولین بار در یک انیمیشن آمریکایی و در سال ۱۹۸۳ حضور پیدا کرد. این کارآگاه فراموشکار و حواس پرت را شاید بتوان هجویه‌ای بر پوآرو و آثاری چون قتل در قطار سریع السیر شرق به حساب آورد.  

/blog/wp-content/uploads/2019/05/gadjet-e1557558546965.jpg

قتل در قطار سریع السیر شرق در هنر هفتم

داستان قتل در قطار سریع السیر شرق تا به حال دستمایه اقتباس‌های فراوانی شده است. شاید در میان داستان‌هایی که هرکول پوآرو در آن‌ها حضور داشته است هیچ یک به اندازه قتل در قطار سریع السیر شرق حضوری پررنگ را در سینما تجربه نکرده باشند. شاید مطرح‌ترین نمونه سینمایی این رمان، فیلم مطرح سیدنی لومت در سال ۱۹۷۴ باشد. در قتل در قطار سریع السیر شرق ساخته لومت بدون شک شاهد درخشان‌ترین حضور پوآرو بر پرده سینما هستیم. در این فیلم علاوه بر آلبرت فینی که نقش هرکول پوآرو را بازی می‌کند، ستاره‌هایی همچون اینگرید برگمن و لورن باکال نیز نقش آفرینی کرده‌اند. نمونه‌های سینمایی دیگری که بر اساس این اثر درخشان آگاتا کریستی ساخته شده‌اند مربوط به سال ۲۰۱۰ و ۲۰۱۷ هستند. فیلم سال ۲۰۱۰ که در اصل یک نسخه تلویزیونی می‌باشد خیلی سریع در دنیای هنر گم شد اما نسخه جدیدتر قتل در قطار سریع السیر شرق که کنت برانا کارگردانی آن را بر عهده داشت هر چند به اندازه همتای دهه هفتادی خود موفق نبود اما توانست حداقل خاطرات خوش پوآرو را در قرن ۲۱ نیز زنده کند.

پوآرو در جعبه جادویی!

شاید در ابتدا عجیب به نظر برسد که پررنگ‌ترین و درخشان‌ترین حضور پوآرو در قاب تلویزیون صورت گرفته باشد اما با در نظر گرفتن این نکته که کارآگاه پوآرو به جز رمان قتل در قطار سریع السیر شرق در داستان‌های متعدد دیگری نیز حضور داشته، فهم این مطلب که ماجراهای پوآرو برای مدیوم تلویزیون مناسب‌تر است، آسان می‌گردد. قتل در قطار سریع السیر شرق چندین و چندبار در تلویزیون کشورهای مختلف به تصویر کشیده شده است با این حال مطرح‌ترین آن‌ها مربوط به آثاری در سال ۲۰۰۱ و ۲۰۰۴ هستند. کارگردانی نسخه ۲۰۰۱ی این فیلم را که از همه نسخه‌های تلویزیونی پوآرو مشهورتر شد، کارل شنکل برعهده داشت.  

نسخه‌های ادبی و سینمایی و تلویزیونی قتل در قطار سریع السیر شرق 

عموما داستان‌هایی که به حد مشخصی از محبوبیت در عرصه ادبیات می‌رسند، بنا بر دلایلی نامشخص، دیگر پتانسیلی برای حضور در مدیوم‌های دیگر را ندارند و نمونه‌های آن بسیارند. اما پوآرو در این مورد یک مثال نقض غول پیکر است! بعید است که کسی پوآرو را با آن سیبیل‌های تاب خورده و کلاه شاپوی فرانسوی در قاب تلویزیون ندیده باشد. بدون شک نیمی از محبوبیت فعلی پوآرو بازتاب نمایش ماجراهای او در سریال‌های مختلف تلویزیونی است و چنین شده است که استایل و تیپ کاراکتر پوآرو به عنوان یک نمونه تیپیکال درآمده است. مشهورترین و برترین حضور پوآرو در مجموعه تلویزیونی‌ای بود که پخش آن از سال ۱۹۸۹ آغاز گردید. در این سریال ۷۰ قسمتی دیوید سوچت نقش پوآرو را در حالتی ایده آل ایفا کرد. در فصل ۱۲ و در سال ۲۰۱۰ ماجراهای پوآرو به داستان قتل در قطار سریع السیر شرق رسید اما قسمت‌های قرن بیست و یکمی اثر اصلا به اندازه قسمت‌های دهه نودی سریال مورد پسند نبودند. در سینما پوآرو بسیار کمرنگ‌تر است. شاید به این دلیل که خیلی مشکل می‌توان آن همه ماجرای مختلف و متنوع کارآگاه پوآرو را در قالب یک فیلم چند دقیقه‌ای گنجاند. با این حال کارآگاه خیالی ما که بیشتر با تخیل مخاطب سر و کار دارد جایش در ادبیات و کتاب‌های آگاتا کریستی امن‌تر به نظر می‌رسد.

/blog/wp-content/uploads/2019/05/police.jpg

تحلیل بینامتنیتی قتل در قطار سریع السیر شرق در ادبیات 

اثراتی که قتل در قطار سریع السیر شرق و به طور کلی داستان‌های پوآرو بر ادبیات گذاشته و الهاماتی که از آثار پیشین گرفته بسیارند. نمونه شهیر آن که پیشتر به آن اشاره شد شرلوک هلمز است. پوآرو بدون شک راهی برای آفرینش شرلوک هلمز باز کرد و آرتور کانن دویل را به فکر خلق چنین شخصیتی انداخت. با این حال در عصری که ادبیات جنایی با افت فاحشی مواجه شده است، میتوان ردپای آگاتا کریستی و آثارش را تا حدودی در رمان‌های استیو تولتز مشاهده کرد. حتی شاید چندان نادرست نباشد اگر داستان‌های آر. ال. استاین در ژانر وحشت را نمونه‌ترسناک و اگزجره داستان‌های آگاتا کریستی بدانیم! علاوه بر این قتل در قطار سریع السیر شرق بر آثار خود آگاتا کریستی در سال‌های پس از آن تاثیر فراوانی گذاشته است و موجب پیچیدگی‌های شدید در پیرنگ و روابط علت و معلولی آثارش شد.

تحلیل قتل در قطار سریع السیر شرق در سینما

در سینما اما میتوان روابط بسیاری را دید که به نوعی به داستان قتل در قطار سریع السیر شرق متصل هستند. علاوه بر اقتباس‌های مستقیم متعددی که از آثار مختلف آگاتا کریستی صورت گرفته است (نظیر شاهدی برای تعقیب اثر بیلی وایلدر) آثاری بوده‌اند که میتوان ردپای آگاتا کریستی و آثارش را در خود اثر و یا روحیات کارگردان مشاهده کرد. بهترین نمونه این تاثیر را میتوان در آثار کلاسیک هالیوود دید. شاید عجیب نباشد که دوره اوج داستان‌های آگاتا کریستی با دوره اوج فیلم‌های جنایی و معمایی هالیوود همزمان است. به جرئت حتی در آثاری که اقتباس مستقیم و یا برداشت آزاد یا غیرمستقیمی از داستان‌های آگاتا کریستی صورت نگرفته نیز میتوان جانمایه آثار او را یافت. روابط علت و معلولی و پیرنگ‌های قوی و تعلیق‌های استثنایی فیلم‌های آلفرد هیچکاک و حتی برخی آثار جان هیوستن و بیلی وایلدر تا حدودی وام دار ادبیات جنایی آگاتا کریستی و الهام گرفته از نوشته‌های او باشند. حتی شاید بتوان گفت به دلیل مولفه‌های مشترک بسیار، فیلم نوآر از دل آثار آگاتا کریستی و امثال وی سر به بیرون آورده‌اند! علاوه بر این شاید خط داستانی قتل در قطار سریع السیر شرق عده‌ای را به یاد فیلم ۱۲ مرد خشمگین بیندازد. هیئت منصفه ۱۲ نفره و بحث آن‌ها درباره قتل و گناهکار و بی‌گناه بودن متهم نقطه مشترک پررنگی است؛ هر چند که شباهت‌های فرمی بسیاری میان این دو وجود دارد. قتل در قطار سریع السیر شرق شاید حتی به لحاظ مفهومی با قانون لینچ و لینچ کنندگان نیز قرابت معنایی داشته باشد. این قانون دستمایه آثار سینمایی متعددی نیز قرار گرفته که نمونه مطرح آن فیلم خشم به کارگردانی فریتس لانگ است که به لحاظ مفهومی میتوان آن را متناظر قتل در قطار سریع السیر شرق دانست.

آگاتا کریستی و باستر کیتون!

شاید احمقانه باشد اما شاید واقعا رابطه‌ای بسیار نامرئی و نامحسوس میان این دو قطب متفاوت و بی‌ربط دنیای هنر وجود داشته باشد. شاید ذهن باستر کیتون در حین اجرای سکانس‌های قطار در فیلم ژنرال و یا عشق به کارآگاه بازی در فیلم شرلوک جونیور همانجایی رفته است که ذهن آگاتا کریستی حین نوشتن کتاب قتل در قطار سریع السیر شرق از این ارتباط به ظاهر بی‌ربط و بی‌معنا شاید بتوان اینگونه نتیجه گرفت که دو قطب مختلف و بی‌ارتباط هنر شاید مانند نقشه کره زمین در سمتی دیگر به یکدیگر برسند و شاید روزی نقطه شروع تمام آثار هنری از یک نقطه باشد.

قطارهای آگاتا کریستی!

اگر در اسامی نوشته‌ها و داستان‌های آگاتا کریستی جستجو کنیم متوجه یک موتیف مشخص و غیر قابل انکار می‌شویم. کلمات قطار و قتل بیشترین بسامد را در میان عنوان‌های کتاب‌های این بانوی نویسنده دارند! در بعضی نیز مانند داستان مورد بحث؛ قتل در قطار سریع السیر شرق، نام هر دوی این کلمات دیده می‌شوند. تکلیف قتل که مشخص است زیرا قتل مهمترین عنصر ادبیات جنایی است. اما علت وجود قطار در بیشتر آثار این نویسنده چه می‌تواند باشد؟! به نظر می‌رسد که کریستی نیز مانند سینماگران متعددی که از قطار استفاده نمادین می‌کنند چنین قصدی را در سر داشته است. قطار در داستان‌های کریستی دارای شخصیت است. اما یک شخصیت ویژه است. زیرا نه می‌میرد و نه قرار است که بمیرد! همه افراد داستان‌های کریستی در معرض خطر و در مظان اتهام هستند. اما قطار از همه اینها مبراست. قطار شاید یک تماشاگر صرف باشد. شاید هم با توجه به کارکردش یک «عامل» باشد؛ یک «محرک»! شاید هم‌ترکیبی از این دو! شاید هم نماد پدیده‌ای است که تمام اتفاقات در درون آن رخ می‌دهد؛ یعنی دنیا! اما چیزی که مشخص است این است که باید بیش از پیش به قطارهای آگاتا کریستی توجه و دقت کنیم.

پوآروهای وطنی!

بر همه واضح است که ادبیات پلیسی در ایران به دلایل نامشخص هرگز جلوه تابانی نداشته است و اکثر تجربه‌هایی از این دست نیز با شکست همراه بوده‌اند. با این حال در این آوردگاه سخت نام چند تن از نویسندگان برجسته و معاصر به چشم می‌خورد که توانسته است پوآروهای وطنی خلق کنند! شاید تنها شخصیتی که در ادبیات ایران بتوان آن را معادل و هم سنگ کارآگاه پوآرو دانست سروان رامین باشد. سروان رامین آفریده جاه طلبانه امیر عشیری است که مانند پوآرو در چند داستان مختلف از این نویسنده ظاهر شد. مهمترین آن‌ها شاید لبخند در مراسم تدفین باشد. عشیری ثابت کرد که شاید بتوان پوآرو را تا حدودی ایرانیزه کرد! نویسنده دیگری که در این وادی تلاش کرد قاسم هاشمی نژاد بود. هاشمی نژاد هر چند نتوانست کاراکتری همچون پوآرو و یا حتی سروان رامین بسازد و ماجراهای دنباله داری را با آن خلق کند اما به گواه بسیاری از صاحب نظران، نویسنده بهترین رمان پلیسی ادبیات فارسی بوده است. این اثر فیل در تاریکی نام دارد که با رگه‌هایی از مولفه‌های ژانر نوآر سینمای آمریکا، در سال ۱۳۵۸ منتشر شد. جا دارد در این راستا یادی کنیم از پرویز قاضی سعید که او نیز سال‌های سال در زمینه ادبیات جنایی و پلیسی قلم زد.

وضعیت ادبیات پلیسی در حال حاضر

صراحتا باید گفت که ادبیات پلیسی پس از آگاتا کریستی روز خوش ندید! در زمان آگاتا کریستی و در دهه ۳۰ و ۴۰ نه تنها ادبیات پلیسی و جنایی خوراک روحی مرسوم کتاب دوستان بود بلکه تماشاگران سینما نیز از فیلم‌هایی با چنین حال و هوایی استقبال می‌کردند. کتاب‌های آگاتا کریستی در آن زمان در مجلل‌ترین قفسه‌ها چیده می‌شدند. امروزه نیز هرچند همچنان آگاتا کریستی و امثال او سردمدار ادبیات پلیسی و جنایی هستند اما باید پذیرفت که دیگر چنین کتاب‌هایی جایی در لیست خرید مخاطبان جدی کتاب ندارند. دلیل آن هر چه که باشد، عیان است که کتاب‌های آگاتا کریستی امروزه عموما قفسه‌های کودک و نوجوانِ کتاب فروشی‌ها را پر می‌کنند. بعد از آگاتا کریستی و در دهه‌های اخیر نیز شخصی سر بلند نکرد تا بتواند کتاب‌های پلیسی و جنایی را باز هم به انتخاب اول کتاب خوان‌ها برای خرید اضافه کند و جایگاه کتاب‌های پلیسی را در قفسه‌های کتاب ارتقا دهد.

  • مشخصات کتاب
  • نقد و بررسی
  • پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب قتل در قطار سریع‌السیر شرق
مجموعه کارآگاه
تعداد صفحه ۲۷۹
قطع پالتویی
نوع جلد شومیز
وزن ۱۹۸ گرم
شابک ۹۷۸۱۰۴۳۶۳۶۰۱۲
نقد و بررسی کاربران (۱)

۳.۵

۲ نظر
۵
۴
۳
۲
۱
sort
مرتب سازی بر اساس
جدید ترین محبوب‌ترین بیشترین امتیاز کمترین امتیاز
کتابچی
star-fillstar-fillstar-outlinestar-outlinestar-outline
۱۴۰۱/۰۱/۱۱

نام آگاتا کریستی نویسنده برجسته انگلیسی را کمتر کسی در میان کتابخوانان نشنیده است. حتی اگر نام خود آگاتا کریستی را نشنیده باشید، قطعا با شخصیت‌هایی که خالق آن‌ها آگاتا کریستی است آشنایید. هرکول پوآرو «و خانم مارپل. پوآرو و مارپل دو شخصیت کارآگاه هستند که در طی این سال‌ها فیلم‌ها و سریال‌های زیادی از روی داستان‌های آن‌ها ساخته شده است. خالق این شخصیت‌ها کسی نیست جز آگاتا کریستی عزیز. برخلاف باور اکثر مردم که فکر می‌کنند این مجموعه کتاب‌ها ترتیبی ندارند، آگاتا آن‌ها را با ترتیب خاصی نوشته است. کتاب» قتل در قطار سریع السیر شرق «دهمین کتاب از مجموعه پوآرو نوشته آگاتا کریستی است که قطعا هم خود آن و هم اقتباس‌های سینمایی آن از معروف‌ترین‌های آگاتا به شمار می‌روند. قتل در قطار سریع السیر شرق» کتابی است باعث شد با آن به آگاتا کریستی نام ملکه جنایت را بدهند. داستان کتاب قتل در قطار سریع السیر شرق یکی از جذاب‌ترین داستان‌ها را در میان کتاب‌های مجموعه پوآرو دارد. پوآرو با قطار در سفر است و به هتل توکاتلیان در استانبول می‌رسد. در آنجا تلگرافی دریافت می‌کند که بعد از خواندن آن مجبور می‌شود فورا و با دشواری بسیار زیاد در قطار سریع السیر شرق جایی رزرو کند تا به لندن باز گردد. از میان مسافران زیادی که در قطار هستند تاجر ثروتمند آمریکایی، پوآرو را می‌شناسد و بعد از صحبت‌های زیاد، از او درخواست می‌کند از او محافظت کند چرا که وی تهدید به مرگ شده است. پوآرو چون از راشت خوشش نیامده است درخواست وی را رد می‌کند. صبح روز بعد قطار به دلیل وجود تودهٔ برف در مسیر، از حرکت می‌ایستد و به پوآرو خبر می‌دهند که راشت به قتل رسیده. پوآرو می‌داند به دلیل توقف قطار، قاتل هنوز قطار را ترک نکرده است. او پرونده را به دست می‌گیرد و به حل معمای قتل می‌پردازد.