لیست چاپهای دیگر
(۱)معرفی و بررسی کتاب اتاق شماره ۶
چیزی افتضاحتر، توهینآمیزتر و دلگیرتر از ابتذال وجود ندارد.
«اتاق شمارهٔ شش» کتابیست اثر اسطورهٔ داستان کوتاه و نمایشنامهنویسی، آنتون پاولوویچ چخوف. این کتاب داستان کوتاهیست که در سال ۱۸۹۲ منتشر شد. داستان این کتاب در فضای بیمارستانی در روسیهٔ تزاری، حول محور شخصیت یک پزشک و پنج بیمار روانی بازگو میشود. این کتاب با دیدگاهی رئالیستی، مسألهٔ اصلیاش را رنج بشر و مفاهیم فلسفیای قرار میدهد که از دغدغههای وجودی ما نشأت میگیرد؛ رنجی که همه در درک آن مشترکاند اما تفاوتهای شخصی و دیدگاه انحصاری هر فرد، بحث درمورد آن را دشوار میکند. چخوف در هنگام نگارش این کتاب در اوج چیرهدستی و تسلّط به داستاننویسی قرار داشت و با خواندن توصیفات دقیق و شخصیتپردازیهای منحصربهفرد در متن داستان، به هنر داستانسرایی او پی میبریم. داستان این کتاب در نگاه اول، از دیالوگهای افرادی شکل میگیرد که هرکدام در دنیای خودشان زندگی میکنند و ارتباطشان با دنیای اطراف را تقریباً بهطور کامل از دست دادهاند؛ امّا با دقت در دل داستان و تقابلی که بین تفکّر شخصیتها وجود دارد، پی میبریم که چخوف یک داستان چندبعدی را خلق کرده است. فلسفه، هستهٔ اصلی داستان را شکل میدهد و اینکه انسان دربرابر رنجها و دغدغههایش چه رفتاری را باید اتخاذ کند، مهمترین مضمونیست که در قصه به دنبال آن خواهیم گشت؛ اما این نویسندهٔ روس توانسته کلیّت ماجرا را به شکلی طرح کند که در نهایت، نمایی از جامعهٔ شکستخورده و رو به اضمحلال روسیه را در مقابل دیدگانمان داشته باشیم. اتاق شمارهٔ شش در کنار داستانهای کوتاه مشهور و ارزشمند چخوف و همچنین نمایشنامههای قدرتمند او، یکی از بهترینهای داستان کوتاه در ادبیات روسیه و جهان است. این کتاب در ایران با ترجمهٔ خوب و خواندنی آبتین گلکار به انتشار رسیده و در همکاری با نشر هرمس، تا سال ۱۳۹۹ برای هفتمین بار تجدید چاپ شده است.
داستان کتاب اتاق شمارهٔ شش
ماجرا از توصیف ساختمان نمور و کلنگی بیمارستانی شروع میشود که در حاشیهٔ یکی از شهرهای کوچک روسیه قرار دارد. چخوف زمینهچینی و توصیف فضا را به همهچیز ارجحیت میدهد و پس از خلق یک تصویر کامل و واقعگرا از محیط، پیش از حضور هر انسانی، به آنجا شخصیت میبخشد. سپس یک به یک بیمارانی را که در این بیمارستانِ بیامکانات بستری، و درواقع حبس شدهاند، شخصیتسازی میکند و وضعیت کلّی این مکان را شرح میدهد. پزشک بیمارستان، آندری یفیمیچ، مردی خودرأی اما خونسرد است که بیش از ۲۰ سال در این بیمارستان، زندگی روتینی را تجربه میکند. یفیمیچ عادتهای عجیبی دارد؛ سر وقت معیّن غذا میخورد، مشروب مینوشد، کتاب میخواند و به بیمارانش سر میزند؛ هرچند این مورد آخر در طی زمان، ارزش معنویاش را در چشم او از دست داده و دیگر طبابت هم برای او، شغلی برحسب عادت و برای کسب درآمد است. شبی نیست که آندری از چیستی خودش در حیرت نباشد و بهخاطر رنجها و ملالتهای وجودیاش، به افکار پوچگرایانه و تاریک پناه نبرد؛ هرچند همین افکار، خود یک قطب شکلگیری شخصیت ملول اوست. در یک کلام، او عقیده دارد که انسان باید طبیعت خود را بپذیرد و زندگی و سرنوشت خود را با آن وفق دهد. یفیمیچ به تمام بیماران و کادر درمان توجه دارد، اما حتّی همسرش نیز نمیتواند به ذهن و قلب او نفوذ کند. این روزمرگی ادامه دارد تا اینکه ایوان دیمیتریچ، یکی از بیماران حاد بستری در بیمارستان، با حرفهای جسورانه و تأملبرانگیزش توجه آندری را جلب میکند. ایوان مردی سختیکشیده و فقیر است که از فرط بیچیزی به این روز افتاده. او زندگی را یک جنگ بزرگ میبیند که رنج، لازمهٔ جداییناپذیر آن است؛ اما این موضوع در شخصیت او رخنهای بهوجود نیاورده و سالها بیکسی و سختی بیوقفه، او را دربرابر زندگی به یک آنارشیست واقعی تبدیل کرده است. به این ترتیب جدال فلسفی این دو شخصیت آغاز میشود؛ یکی جنگجو و بیقرار، دیگری منفعل و پذیرا. نکته اینجاست که هردوی آنها در مادیات محبوس شدهاند و نیاز به راه فراری از این رنج دائمی دارند؛ اما چخوف با استادی تمام از زبان هردو طرف منطقاش را دیکته میکند و قضاوت را با تمام خوب و بدهایش، بهعهدهٔ مخاطب میگذارد.
آنتون چخوف؛ فرزند خلف ادبیات روسیه
آنتون پاولوویچ چخوف در سال ۱۸۶۰ در روسیه به دنیا آمد و مجموعاً در ۴۴ سال عمری که کرد، بیش از ۷۰۰ نسخه کتاب را قلم زد. این شخصیت بزرگ ادبی، مثل شخصیت کتابش یک پزشک بود و بهقول خودش:
طبابت همسر قانونی من است، و ادبیات معشوقهٔ پنهانیام!
میشود گفت ادبیات جهان، درصد غالبی از قالب داستان کوتاه را بهشکلی که امروز میشناسیم، مدیون چخوف و آثارش است. بهعلاوه او در نمایشنامهنویسی نیز درکنار نویسندگان بزرگی مثل هنریک ایبسن و آگوست استریندبرگ، بهعنوان کسی شناخته میشود که مدیوم تئاتر را تا حد زیادی به اعتلا رساند. در اکثر آثار او، مثل همین اتاق شمارهٔ شش، مضامینی مطرح میشود که با وجود انسان، هستیشناسی و بهطور کلّی فلسفه، پیوند خورده است؛ اما تسلّط او بر کلمات و ایجاد فرم کلّی یک داستان، باعث شده که نیازی به پیچیدگی بیمورد نداشته باشد. آنتون فرزند سوم یک خانوادهٔ ششنفره بود و گرچه شخصیت پدرش آنچنان تعریفی نداشت، اما داستانگویی را از قصههای مادرش فراگرفت. همانطور که خودش میگوید «ما استعداد را از پدر و روح را از مادر به ارث میبریم. » او اولین کتابش را در ۲۴ سالگی منتشر کرد و در سالهای پرکار بعدی، آثار بزرگ و مهمی مثل «باغ آلبالو، دوئل، سه خواهر، دشمنان و مرغ دریایی» را نگارش کرد. او در دورهای میزیست که ادبیات روسیه دوران اوجش را میگذراند؛ شاهد این مدّعا نیز دیدارهای او با لئو تولستوی افسانهای و همکاری نمایشیاش با کنستانتین استنیسلاوسکی بزرگ بوده است. چخوف شخصیتی مرموز و سرسخت داشت؛ زمانی که در اثر بیماری در بستر مرگ بود نیز این مقاومت را حفظ کرد. در آخرین لحظههای زندگیاش ایستاد، به آلمانی جملهٔ «من دارم میمیرم» را ادا کرد، و جان سپرد.
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | اتاق شماره ۶ |
---|---|
ژانر | کلاسیک |
تعداد صفحه | ۹۲ |
قطع | پالتویی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۷۶ گرم |
شابک | ۹۷۸۹۶۴۳۶۳۸۰۱۶ |