لیست چاپهای دیگر
(۱۳)معرفی و بررسی کتاب نیمه تاریک وجود
نیمه تاریک وجود، سفری در درون
شخصیت انسانی پدیدهای پیچیده و چندبعدی است. غالباً انسانها به صورت نسبی درکی از شاخصهها و ویژگیهای وجودی خود دارند. اما در این بین همواره ترسی همراه با ماست. ترسی از شناختن و مواجهه با ابعادی از وجود ما که در سایه قرار دارند و ما تمایل چندانی به آشکارشدنشان نداریم. دبی فورد، روانشناس، نویسنده و سخنران آمریکایی (۱۹۵۵-۲۰۱۳)، در کتاب «نیمه تاریک وجود» مخاطبان خود را دعوت به سفری پررمزوراز میکند؛ سفری به اعماق وجودمان.
لازم نیست نگران باشید!
فورد در این کتاب پرده از ابعاد تاریک وجود انسان برمیدارد. تمام انسانها علیرغم وجود تفاوتها و تمایزات طبیعی و انسانیای که با یکدیگر دارند، دارای این ابعاد تاریک در درون خود هستند. اما اغلب ما از مواجهه و رویارویی با این شاخصهها در خود وحشت داریم و تمایلی نداریم که ما را با آنها بشناسند: فریبکاری، جاهطلبی، حسادت، ترس، تنبلی و…. اما نکته مهم آنست که چه بخواهیم چه نخواهیم این بخش از وجود همیشه همراه ماست و گریزی از آن نیست. پس بهتر است جزو اقلیتی از افراد موفق باشیم که خوب این بخش از وجودشان را شناختهاند و میدانند چگونه با آن کنار آمده و مدیریتش کنند.
مشاوری دلسوز و همیشه همراه
یکی از نقاط قوت کتاب «نیمه تاریک وجود» که آن را از آثار مشابه متمایز ساخته و سبب شده مورد اقبال خوانندگان زیادی واقع شود اینست که به مانند جلسه مشاورهای صمیمانه با روانشناسی دلسوز و در عین حال آگاه نوشته شده است. بخش اعظمی از کتاب بر مبنای تجربیات فورد در مقام روانشناسی است که با موارد مختلفی از تجربیات مراجعان سروکار داشته است. در واقع فرد یا گروه خاصی که دارای توانمندیها و تجربیات ویژهای باشند مخاطب کتاب نیستند و همه میتوانند با کتاب ارتباط برقرار کرده و در مسیر خودشکوفایی از آن بهره ببرند. در صفحات مختلف این کتاب خواننده خود را در مقام مراجعی میبیند که با کمک فورد به خوبی دست به شناخت ابعاد وجودی خود میزند و ابایی از ترسهایی که بر او مستولی میشود ندارد. قلم قوی و پرمایه نویسنده نتیجه سالها تحقیق و پژوهش در حوزه روانشناسی آگاهی و ممزوجکردن این تجربه پربار با جلسات متعدد مشاوره عملی است. بدین لحاظ کتاب به صورت بهینه و موثر از ویژگیهای مثبت آوردههای نظری و تجربیات عملی بهره جسته است. چیزی که باعث میشود «نیمه تاریک وجود» از دیگر کتب مشابه در حوزه خودیاری یک سر و گردن بالاتر باشد.
درون عالی؛ جهان عالی
در کتاب حاضر فورد بینشی را عرضه میکند که بر مبنای آن جهان درون یا وجود انسانی با جهان بیرون یا عرصه گیتی ارتباط مستمر و تنگاتنگی دارند. اغلب ما وقتی با شکستها و ناکامیهایی روبهرو میشویم، به سرعت دست به پیدا کردن متهمی در جهان خارج میزنیم تا کل تقصیر را به گردن او انداخته و آرامشی مصنوعی را در خود ایجاد کنیم. فورد معتقد است جهان بر اساس قوانینی متمایز از این کلیشه عامی سامان یافته است. تا وقتی که ما در درون خود به آرامشی واقعی و یک خودآگاهی نسبی نرسیم نمیتوانیم امید داشته باشیم که فردی اثرگذار، موفق و متعادل در جهان بیرون باشیم. نمونهای کوچک از جهان بیرون در درون نفس ما وجود دارد؛ با تمام زشتیها و زیباییهایش. اما وقتی که تنها بخواهیم خوبیها را ببینیم و بدیها را نادیده بگیریم، از طبیعت متعادل و سالم خود دور میشویم. امری که عواقب آن زندگیمان را تحتالشعاع قرار میدهد.
ارتباط شکستخورده با دیگران، پیامد عدم فهم سایهها
غالب مراجعان فورد به دنبال برقراری رابطهای موثر، مستمر و موفق با دیگران بودند اما وقتی شکست میخوردند این پرسش برایشان پیش میآمد که چرا علیرغم حسن رفتاری که از خود نشان داده بودند نتوانستند موفق شوند؟ فورد تلاش میکند تا این پرسش را در کتاب بررسی کند. او نکته کلیدی را در عدم فهم ابعاد تاریک وجود میداند و از تشبیهی برای تبیین بهتر موضوع استفاده میکند. فورد وجود را به یک کولهپشتی تشبیه میکند که در مسیر عمر ما از ابعاد منفی پر میشود. ما در رابطه با دیگران هم از ابعاد منفی پیشین استفاده میکنیم و هم بر آنها میافزاییم. در اغلب تعاملات ما از ظاهر خوبی استفاده میکنیم و میخواهیم نشانش دهیم که کاملاً مخالف چیزی است که در واقع و در درون هستیم. این برآیندی از عدم ادراک و فهم درست ابعاد تاریک وجود است. تا زمانی که صادقانه و شجاعانه با این بخش از وجود مواجه نشویم، باید این وضعیت کنونی را تحمل کنیم و مسبب آن نیز کسی نیست جز خودمان.
رنجی که از درون میجوشد
در ارتباطی که انسانها با یکدیگر برقرار میکنند بسیار پیش میآید که از ویژگی اخلاقی منفیای مانند تکبر، نفرت، ترس، حسادت و… میرنجند. یکی از مهمترین دستاوردهای دبی فورد اینست که در «نیمه تاریک وجود» به خوبی این بحث را تشریح میکند. او بر این باور است که اگر ما دچار این وضعیت شدیم در واقع در حال رنجبردن از وجود و فعالیت آن خصیصه بد اخلاقی در درون خود هستیم. هر چقدر ما خواهان اتفاقات خوب در بیرون هستیم باید در درون به تقویت آن بپردازیم. اگر خواهان عشق بیشتر هستیم باید به خود بیشتر عشق بورزیم. اگر احترام متقابل میخواهیم راهکاری وجود ندارد جز آن که به خویشتن احترام بیشتری بگذاریم.
نیمه تاریک وجود، قصر باشکوه یا خانهای محقر؟
فورد در بیان اهمیت شناخت ابعاد تاریک وجود از مثالی ساده و در عین حال کاربردی استفاده میکند. او وجود را به قصری با تعداد زیادی اتاق تشبیه میکند. انسانها در مسیر آشنایی با این قصر از بازکردن و بازدید از برخی اتاقها خودداری میکنند که منظور همان شناخت سایهها در وجود (به تعبیر یونگ) است. این فرایند تا آنجا ادامه پیدا میکند که علیرغم زندگی در قصری که میتوان از اتاقهای بسیار آن استفاده کرد تنها از یک یا چند اتاق استفاده میکنیم. گویی که در یک خانه کوچک محقر خود را محبوس ساختهایم. فورد در این کتاب خوانندگان خود را به تهور و شجاعت در شناخت دیگر اتاقها و بازکردن در آنها تشویق میکند. او معتقد است کسانی که بتوانند این شجاعت را نشان دهند، در زندگی خود به مراتب از موفقیت، سلامت، شادی و آرامش بیشتری برخوردار خواهند بود. انتخاب با شماست!
کتاب «نیمه تاریک وجود» توسط فرناز فرود به فارسی ترجمه شده و انتشارات حمیدا آن را به چاپ رسانده است.
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | نیمه تاریک وجود: توان، خلاقیت، استعداد و رویاهای خود را بازیابید |
---|---|
ژانر | روانشناسی، خودیاری، غیرداستانی |
تعداد صفحه | ۲۱۶ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۲۴۶ گرم |
شابک | ۹۷۸۹۶۴۷۹۷۴۰۴۲ |
نقد و بررسی کاربران (۱)
مرتب سازی بر اساس
کتاب نیمه تاریک وجود توسط دبی فورد در قالب ۲۱۶ صفحه و به دست انتشارات کلک آزادگان و ترجمه فرناز فرود به نگارش در آمده است. قسمتی از انسان همواره درکی نسبی از خود و تواناهایی خود دارد اما نیمهای دیگر از انسان وجود دارد که خود انسان در خود به دلیل واهمه تمایلی به شناخت آن نیمه تاریک ندارد. دبی فورد در این کتاب تلاش کرده است تا این ترس را در انسانها از بین ببرد تا جایی که انسان شجاعت برخورد با آن نیمه را نیز داشته باشد. ما نمیتوانیم از این نیمه تاریکی خود فرار کنیم اما میتوانیم با شناخت کامل خود بر آن مسلط شویم و یک توانایی نسبی در مدیریت آن کسب نماییم. متن کتاب به گونهای نوشته شده است که بر خلاف بسیاری از کتابهای روانشناسی شما را مورد مواخده قرار نمیدهد بلکه همانند یک جلسه مشاورهای گرم با یک روانشناس کارکشته و دلسوز است. این کتاب بر اساس تجارب و توانمندیهایی که خود فورد با گذر زمان به دست آورده بود، نوشته شده است. فورد معتقد است که که ارتباط تنگاتنگی میان جهان درونی انسان و گیتی وجود دارد و ما با درک و شناخت کافی نسبت به آن میتوانیم بهتر از همیشه به مدیریت درونی برسیم. فورد انسان را به یک خانه خیلی بزرگ تشبیه کرده است که انسان با شناخت نسبی تنها میتواند از چند اتاق کوچک آن استفاده کند و چه بسا انسان با شناخت تمام ابعاد وجودی خود بتواند به تمام اتاقهای آن خانه استفاده بهینه نماید.