بیا از کتابچی بگیر

میخائیل آفاناسیویچ بولگاکف (Mikhail Afanas'evich Bulgakov)

کتاب‌های میخائیل آفاناسیویچ بولگاکف (Mikhail Afanas'evich Bulgakov)

بولگاکف را بیشتر بشناسید

میخائیل بولگاکف یکی از برترین نویسندگان قرن بیستم روسیه، به شیوهٔ نگارشی خاصی که در رمان‌ها و نمایش‌نامه‌هایش به کار می‌گرفت، مشهور است. شاید معدود نویسندگان دیگری باشند که با قدرت و ظرافت بولگاکف، توانسته باشند زندگی و تجربیات شخصی‌شان را در قلمشان جاری کنند. بولگاکف در آستانهٔ ۵۰ سالگی از دنیا رفت اما در طول ۲۰ سال تجربهٔ نوشتن، به یکی از بزرگان ادبیات روسیه بدل شد. ولی چگونه؟

پزشکِ نویسنده

این نویسندهٔ ماجراجو در کی‌یف اوکراین متولد شد و سال‌های پایانی زندگی‌اش را در مسکو روسیه گذراند. خانوادهٔ مرفّهی نداشت و برای گذران زندگی به عنوان پزشک ارتش، در جبهه‌های نبرد مشارکت فعالی داشت. البته این فعالیت در جنگ تغییرات زیادی در شخصیت او پدید آورد، اما نتوانست لطافت ادبی را در وجودش بکشد. او در طول زندگی دو ازدواج ناموفق داشت، ولی ازدواج سوم تا زمان مرگش پایدار ماند.

اقتباس از تجربه‌ها

بولگاکف در کتاب‌هایش از شخصیت‌های حقیقی زندگی استفاده می‌کرد. او عموی پزشکش را در کتاب «قلب سگی» در قالب شخصیت اصلی طراحی می‌کند و همسر سومش در شکل‌گیری شخصیت «مارگاریتا» در «مرشد و مارگاریتا» تاثیر مستقیم داشته‌است. ویژگی بارز شخصیتی او جسارتی بود که خفقان حاکم در حکومت استالین، نمی‌توانست مانع شود تا عقاید و هنرش را به ظور عمومی مطرح کند. به همین دلیل دولت از هیچ آزار و اذیتی نسبت به او دریغ نمی‌کرد. دوستی او با کارگردان و نظریه‌پرداز بزرگ تئاتر «استانیسلاوسکی» باعث می‌شد که نمایش‌نامه‌هایش در عین جنجالی بودن، روی پرده برود؛ با این وجود در طول آن سال‌ها زندگی شخصی‌اش همیشه توسط مامورهای حکومتی تحت نظر بود و حتی کتاب‌هایش توقیف می‌شد.

شیوهٔ ادبی

شاخصهٔ اصلی آثار بولگاکف، ممنوعیت آن‌ها است! بی‌پروایی او در نگارش کتاب‌ها و نمایش‌نامه‌هایش باعث شد تا تقریباً تمام آثار او تا سال‌ها پس از مرگش ممنوع باقی بماند. رمان «مرشد و مارگاریتا» آخرین و بزرگ‌ترین شاهکار بولگاکف محسوب می‌شود و به نوعی هستهٔ مرکزی آثار اوست. مشهور است که او با آگاهی به سانسور شدن کتاب، دو بار درمیانهٔ کار نسخهٔ دست‌نویس خودش را آتش زد! اما سرانجام بعد از تغییر پیرنگ اصلی و اضافه شدن دو شخصیت «مرشد» و «مارگاریتا»، تا آخرین روزهای عمر تمرکزش را روی نگارش آن گذاشت.

در این کتاب یکی از اولین نمونه‌های سبک «رئالیسم جادویی» به رشتهٔ تحریر درآمده که از بهترین الگوها برای نسل‌های بعدی در ادبیات جهان شد. عمر این نویسندهٔ بزرگ برای تکمیل اثرش قد نداد و به واسطهٔ همسرش النا آن را به پایان رساند. او در رمان «گارد سفید» به موضوعاتی می‌پردازد که حول محور انقلاب روسیه و جنگ‌های پس از آن در جامعه رخ می‌دهد؛ اتفاقاتی که در حاشیهٔ انتشار و روی پرده رفتن همین رمان صورت گرفت، خود به کتاب دیگری به نام «برف سیاه» تبدیل شد که مضمونی انتقادی نسبت به فضای مسموم در جامعهٔ هنری روسیهٔ وقت را در بر داشت. تسلط بالای بولگاکف به ادبیات روسی و همچنین قریحهٔ هنری‌اش، سبک جدیدی را برای او به دنبال داشت که تا امروز توجه منتقد و خواننده را جلب کرده و نام او را در کنار نویسندگان بزرگ روس قرار می‌دهد.

کتاب‌های پرفروش میخائیل آفاناسیویچ بولگاکف

کتاب‌های جدید میخائیل آفاناسیویچ بولگاکف