ماتئی ویسنی یک (Matei Vișniec)
ماتئی ویسنییک، ویسنی یک، ویشنییک یا ویشنیک، چهار نوع تلفظی است که از نام Matei Vişniec نویسندهٔ رومانیاییالاصل معاصر میشود. نویسندهای که سالهاست بعد از تبعید خودخواستهای که به کشور فرانسه داشت، متون خود را به زبان فرانسوی مینویسد.
اگر با سبک ابزوردیسم و خاصه تئاتر ابزورد آشنا باشید، نمیتوانید نام این نویسنده را از جرگهٔ نویسندگان نمایشنامههایی با زمینههای تئاتر فارس، تئاتر ابزورد و کمدی سیاه از خاطر خود محو بدانید. نویسندهای که بسیاری از کتابهایش آنقدر پرفروش و محبوب بودهاند تا به اکثر کشورهای دنیا –من جمله ایران- بروند و به بسیاری از زبانها بازگردانی شوند و منبع اقتباسی برای خیلی از کارگردانان تئاتر به حساب بیایند.
این نمایشنامهنویس که اکثر شهرت خود را مدیون نمایشنامهٔ «داستان خرسهای پاندا به روایت یک ساکسیفونیست که دوستدختری در فرانکفورت دارد» است، نمایشنامههای پیشرو و جذاب بسیاری را نوشته است. دورهٔ زندگی او به دو قسمت بزرگ تقسیم میشود؛ دورهٔ اول زندگی در موطن خود یعنی رومانی تا جایی که مجبور میشود به دلیل سانسور و توقیف بسیاری از آثارش به فرانسه مهاجرت کند. و دورهٔ دوم زندگی در فرانسه، نوشتن آثار به زبان فرانسوی و شهرت بسیاری که از این کار حاصل شد؛ تا جایی که حتی بعد از فروپاشی نظام دشمن ویسنییک، یعنی رومانی کمونیستی، این نویسنده توانست به کشور خودش بازگردد؛ اما از نوشتن آثارش به فرانسوی دست نکشید و در این راه ثابتقدم باقی ماند. در ادامهٔ این مطلب بیشتر با ویسنییک، زندگی او و آثارش آشنا خواهیم شد.
زندگینامهٔ ماتئی ویسنییک
ماتئی ویسنییک در سال ۱۹۵۶ میلادی در کشور رومانی به دنیا آمد. او از همان ابتدا به تاریخ و فلسفه علاقهمند بود و در دورههای پیشادانشگاه به تحصیل در رشتههای علوم انسانی پرداخت؛ کاری که او تا ۲۱ سالگی و اتمام تحصیلات دورهٔ اول دانشگاه انجام داد.
اما از این تاریخ به بعد، ویسنییک به فضای نمایشی علاقهمند شد و سعی کرد تا پای خود را به جرگهٔ هنرمندان باز کند؛ اقدامی که موفقیتآمیز بود و البته باید به خاطر داشته باشیم که این امر، به مثابه یک جدایی از علوم انسانی به حساب نمیآید؛ زیرا ویسنییک در نمایشنامههایش نیز ارجاعات زیادی به تاریخ و فلسفه میدهد.
او تنها چند سال بعد از آغاز فعالیتهای ادبی خودش به سمت سرودن شعر هم کشیده شد و در اولین اقدام، توانست جایزهٔ بهترین کتاب شعر را از اتحادیهٔ نویسندگان رومانی کسب کند؛ اما همین مساله باعث شد تا بیشتر زیر ذرهبین حکومت کمونیستی رومانی قرار بگیرد و فشار را تجربه کند. در سال ۱۹۸۶ و به صورتی ناگهانی، تمام فعالیتهای ویسنییک، اعم از چند نمایشنامه، یک رمان، دو فیلمنامه و اشعار او، غیر مجاز معرفی شدند و توقیف گشتند.
ویسنییک هم در ابتدا به دعوت بنیاد فرهنگی پاریس به فرانسه رفت و سپس درخواست پناهندگی سیاسی داد. از آن تاریخ به بعد را میتوانیم دورهٔ اصلی شکوفایی ویسنییک بدانیم؛ جایی که بسیاری از آثار ماندگارش خلق شدند.
حوزهٔ فکری ویسنییک
طبیعی است که یک نویسنده با نظامی که او را محدود کرده باشد و مورد رنج قرار داده باشد، متضاد باشد؛ بنابراین و طبق انتظار، بسیاری از زمینههای داستانی ویسنییک، مربوط به تفکرات ضدکمونیستی او هستند و بستری سیاسی دارند.
اما این مساله بدان معنا نیست که ویسنییک محدود به یک شاعر و نمایشنامهنویس اعتراضی بوده باشد. این نویسنده ورای زمینههای سیاسی آثارش، گرایش خاصی به عرفان دارد و در آثار خود سعی کرده تا به نحوی جالب و تعجببرانگیز، پلی میان جامعهشناسی، روانشناسی، سیاست و عرفان برقرار کند. مسالهای که باعث میشود تا اکثریت آثار ویسنییک، آثاری چندوجهی و اصطلاحا پلیژانر به شمار بیایند.
از سویی دیگر، هر ضدکمونیستی معمولا یک انسان وابسته به جناح مقابل، یعنی نظام سرمایهداری محسوب میشود؛ اما ویسنییک این چنین نیست و در تفکر آزادهٔ خود که از قضا ارتباطی به آنارشیسم هم ندارد، نوعی از انسانگرایی عرفانی را مد نظر دارد.
آثار ماتئی ویسنییک
ویسنییک جزو نویسندگان پرکار محسوب میشود و تاکنون نمایشنامههای زیادی را نوشته است که اکثریت آنان توسط تینوش نظمجو، کارگردان تئاتر ایرانی به زبان فارسی برگردانی شدهاند. اما برترین نمایشنامههای این نویسنده عبارتاند از: نان در جیب، سه شب با مادوکس، دستنویسهای قلابی، اسبهای پشت پنجره، آخرین گودو، تئاتر تیکه شده یا مرد زبالهای، نامهای به درختها و پرندهها، من چه جوری ممکنه یه پرنده باشم؟ ، پیکر زن همچون میدان نبرد در جنگ بوسنی و نهایتا تماشاچی محکوم به اعدام.