اساتید ۲
ناموجود
دوست نابغه من
کد کالا: ۱۱۹۳۳۷

دوست نابغه من

هنوز امتیازی داده نشده

لیست چاپ‌های دیگر

(۱)

معرفی و بررسی کتاب دوست نابغه من

کتاب دوست نابغه من نوشته النا فرانته اولین جلد از «چهارگانه ناپلی» است. این کتاب در ۳۸۹ صفحه توسط روح الله صادقی ترجمه و به وسیلهٔ نشر در دانش بهمن چاپ شده است. این مجموعه چهارجلدی در وصف اوضاع و احوالات شهر ناپل و زندگی روزمره شهروندان این شهر نوشته شده است. کتاب دوست نابغه من توصیف کاملی از کشور ایتالیا پس از جنگ جهانی دوم است. النا فرانته نویسنده مشهور ایتالیایی در سال ۲۰۱۶ این کتاب را نوشت و پس از آن اسم او در بین بهترین و تاثیرگذارترین نویسندگان جهان قرار گرفت. کتاب دوست نابغه من روابط بین انسان‌ها را توصیف می‌کند؛ از سختی‌ها و خطرهای پیش روی آنها می‌گوید و مشکلات آنها را به چالش می‌کشد. این رمان یک شخصیت اصلی دارد که قهرمان داستان محسوب می‌شود و شخصیت‌های دیگر در تعامل با این فرد هستند. بعد از جنگ جهانی دوم روابط انسانی در گوشه به گوشهٔ کشور ایتالیا و شهر ناپل دچار تغییرات زیادی شده و طبقات مختلف دچار چالش‌ها و مشکلات فراوانی شده‌اند. شخصیت اصلی کتاب دوست نابغه من از فقیرنشینان این شهر است که پس از اتفاقات زیادی که برایش رخ می‌دهد زندگی‌اش به کل دچار تغییر می‌شود.

موضوع کتاب دوست نابغه من

کتاب دوست نابغه من ماجرای دو دوست به نام‌های  لی‌لا و النا است. لی‌لا و النا در دوران مدرسه با هم همکلاس می‌شوند و رابطه دوستی آنها از اینجا شکل می‌گیرد. این دو دوست هر دو از فقیرنشینان شهر هستند و در دوران پس از جنگ جهانی دوم که ایتالیا با مشکلات زیادی روبه رو است شرایط برای تحصیل جوانان این کشور بسیار سخت و طاقت‌فرسا است. لی‌لا به علت فقر شدید مجبور به ترک تحصیل می‌شود. او در مغازه کفاشی پدر خود شروع به کار می‌کند. در همین حین النا دانش‌آموز پرتلاش و کوشا با حمایت‌های یکی از دبیران دلسوز خود ادامه تحصیل می‌دهد. با وجود اینکه مسیر این دو دوست از هم جدا می‌شود اما صمیمیت آنها با یکدیگر ذره‌ای کم نمی‌شود و پیمان دوستی آنها پایدار باقی می‌ماند. پس از چندی از گذشت این ماجرا لی‌لا ناپدید می‌شود. با ناپدید شدن لی‌لا زندگی النا متحول می‌شود. او پس از سالها دوست خود را می‌یابد و با داستان‌ها و اتفاقات جدیدی رو به رو می‌شود.

درباره نویسندهٔ کتاب دوست نابغه من؛ النا فرانته

النا فرانته لقبی است که نویسنده کتاب دوست نابغه من را با آن می‌شناسیم. این نویسنده مشهور و خوش قلم یکی از مشهورترین نویسندگان بی‌هویت است که با نام النا فرانته کتاب‌های خود را به چاپ رسانده و هویت اصلی خود را فاش نمی‌کند. تنها اطلاعات در دسترس از او این است که متولد ایتالیا بوده و زاده سال ۱۹۴۳ میلادی است. او طبق مصاحبه‌هایی که انجام داده است عنوان کرده که تنها برایش محتوایی که ارائه می‌دهد اهمیت دارد و علاقه‌ای به آشکار کردن هویت اصلی خود و زندگی خصوصی‌اش ندارد. او کسانی که عاشق ادبیات هستند را مخاطبان خود می‌داند و هدف همیشگی‌اش ارائه بهترین نوشته‌ها برای آنها بوده است. با وجود آنکه او علاقه‌ای به آشکار کردن هویت خود نداشت اما برخی از مجله‌های مشهور بریتانیایی و فرانسوی مانند «نیویورک تایمز» به کسب اطلاعات بیشتر در مورد او پرداختند و فهمیدند که نام اصلی او «آنیتا راجا» است. چیزی که از رمان‌های این نویسنده بااستعداد مشهود است این است که النا شخصیتی ساخته ذهن اوست. او با نام النا برای خود داستان‌های زیادی را متصور می‌شود و از این داستان‌ها برای کتاب‌هایش الهام می‌گیرد. آنیتا راجا به گفته مجلات معتبر ویراستار و ادیتوری در شهر رم در ایتالیا است و در یک انتشارات مشغول به کار است. کتاب‌های او در دهه ۹۰ میلادی بسیار پر فروش بودند و به زبان‌های زیادی ترجمه شدند. از دیگر آثار النا فرانته می‌توان به سه کتاب دیگر این مجموعه چهارجلدی چهارگانه ناپل که تحت عنوان‌های «داستان یک نام جدید»، «آن‌هایی که می‌روند و آن‌هایی که می‌مانند»، «داستان کودک گم شده» و همچنین عشق پرآزار و دختر پنهانم اشاره کرد.

فهرست شخصیت‌های کتاب دوست نابغه من

خانوادهٔ چرولو (خانوادهٔ کفاش):

فرناندو چرولو، کفاش/ نونتزیا چرولو، مادر لی‌لا/ رافائلا چرولو، همه لینا صدایش می‌کنند، فقط برای النا، لی‌لا است. / رینو چرولو، برادر بزرگ لی‌لا، او هم کفاش است. همچنین رینو اسم یکی از بچه‌های لی‌لا هم خواهد بود.

خانوادهٔ گرکو (خانوادهٔ دربان):

النا گرکو، لنوچا یا لنو صدایش می‌کنند. بچهٔ بزرگ است، بعد از او، په‌په، جانی و الیزا.

پدرش دربان شهرداری است. / مادر، خانه‌دار

خانوادهٔ کاراچی (خانوادهٔ دُن‌آکیله):

دن‌آکیله کاراچی، لولوخورخورهٔ قصه‌ها. / ماریا کاراچی، همسر دن‌آکیله/ استفانو کاراچی، پسر دن‌آکیله، اغذیه‌فروش در اغذیه‌فروشی خانواده. / پینوچا و آلفونسو کاراچی، دو بچهٔ دیگر دن‌آکیله.

خانوادهٔ پلوزو (خانوادهٔ نجار):

آلفردو پلوزو، نجار/ جوزپینا پلوزو، همسر آلفردو/ پاسکواله پلوزو، پسر بزرگ آلفردو و جوزپینا، بنا/ کارملا پلوزو، که دوست دارد کارمن صدایش کنند، خواهر پاسکواله، فروشندهٔ خرازی.

خانوادهٔ کاپوچو (خانوادهٔ بیوه دیوانه):

ملینا، از اقوام مادر لی‌لا، بیوهٔ دیوانه. / شوهر ملینا، بار خالی‌کن در بازار سبزی‌فروشی. / آدا کاپوچو، دختر ملینا. / آنتونیو کاپوچو، پسر بزرگ، مکانیک.

خانوادهٔ ساراتوره (خانواده راه‌آهنی-شاعر):

دوناتو ساراتوره، کنترل‌چی. / لیدیا ساراتوره، همسر دوناتو. / نینو ساراتوره، بزرگ‌ترین بچه از پنج فرزند دوناتو و لیدیا. / ماریزا ساراتوره، دختر دوناتو و لیدیا. / پینو، کله‌لیا و چیرو ساراتوره، فرزندان کوچکتر دوناتو و لیدیا.

خانواده اسکانو (خانواده میوه‌فروش):

نیکولا اسکانو، میوه‌فروش. / آسونتا اسکانو، همسر نیکولا. / انزو اسکانو، پسر نیکولا و آسونتا، او هم میوه‌فروش.

جملاتی از کتاب دوست نابغه من

می‌دانی عوام و عامه یعنی چه؟ «بله خانم. » در این لحظه بود که خیلی روشن‌تر از سال‌های پیش جواب این سوال را فهمیدم. ما عوام بودیم. عامه، دعوا بر سر غذا و شراب بود و این‌که به چه کسی زودتر و بهتر خدمات می‌دادند. عامه، همان زمین کثیف بود که خدمتکاران روی آن راه می‌رفتند. به سلامتی گفتن‌های وقیحانه‌ای بود که مدام وقیحانه‌تر می‌شد. عوام مادر من بود، که مست از شراب، خود را روی شانه‌های پدرم رها کرده بود، در حالی‌که پدرم، از شوخی‌های جنسی تاجر فلزات، از ته دل می‌خندید.

رفت و دید که هیچ چیزی آنجا نبود، نه حتی یکی از لباس‌های مادرش، نه تابستانی، نه زمستانی، فقط چوب لباسی‌های قدیمی. او را برای گشتن به جاهای مختلف خانه فرستادم. کفش‌ها غیب شده بودند. تعداد کمی از کتاب‌ها نبودند. فیلم‌ها نبودند. کامپیوترش نبود، حتی فلاپی دیسک‌های قدیمی که یک زمانی استفاده‌شان معمول بود، همه چیز، هرچیزی که مربوط به تجربهٔ متبحرانه‌اش با کامپیوتر بود که در اواخر سال‌های شصت، دوران کارت‌های پانچ شده شروع به کار با کامپیوتر کرده بود و حسابی در آن وارد شده بود. رینو مبهوت مانده بود.

امروز صبح رینو به من تلفن کرد، فکر کردم که هنوز پول می‌خواهد و خودم را آماده کرده بودم که به او جواب رد بدهم. ولی دلیل تلفن کردنش چیز دیگری بود؛ مادرش را پیدا نمی‌کردند. «از کی؟ » «دو هفته است. » «و تو حالا به من تلفن می‌کنی؟ » لحن صدایم باید به نظرش خصمانه رسیده باشد، هرچند که نه عصبانی بودم نه ناراحت، فقط کمی زهرخند در آن بود. سعی کرد جوابم را بدهد ولی دستپاچه و خجالت‌زده، کمی به لهجهٔ محلی، کمی به زبان ایتالیایی پاسخ داد. گفت فکر کرده طبق معمول مادرش در حال گشتن در ناپل باشد.

  • مشخصات کتاب
  • نقد و بررسی
  • پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب دوست نابغه من
ژانر داستانی، داستان تاریخی، ادبیات معاصر
تعداد صفحه ۳۸۹
قطع رقعی
نوع جلد شومیز
وزن ۴۲۰ گرم
شابک ۹۷۸۹۶۴۱۷۴۲۱۱۱
نقد و بررسی کاربران (۰)

۰ نظر
۵
۴
۳
۲
۱
اولین نفری باشید که نقد و بررسی می‌کند
نمونه کتاب