معرفی و بررسی کتاب من او
تلفیق ضمایرِ شخصی
«منِ او» نام سومین کتاب رضا امیرخانی است که در سال هزار و سیصد و ۷۸ شمسی مثل بیشتر آثار او توسط نشر افق به چاپ رسید و فرصتی شد برای بیشتر دیدهشدن او در فضای ادبی و جمع نویسندگان ایرانی. او که قبل از این، دو کتاب، یکی در همان سالِ ۷۸ و یکی چهار سال قبل منتشر کرده بود، همیشه خودش را یک نویسندهٔ انقلابی و پیرو مسیرهای فرهنگیِ بعد از انقلاب، بهویژه در زمینهٔ ادبیات داستانی و رماننویسی میداند. هرچند فعالیتش صرفاً به فضای ادبی محدود نمیشود. کتاب «منِ او» یک رمان عاشقانه با اتمسفری مذهبی و با رگههای اجتماعی- سیاسی است که چاشنیِ عرفان هم دارد و در تهرانِ قدیم میگذرد. فضای کتاب، دوران حکومت رضاشاه پهلوی را بهتصویر میکشد که فاکتورهای سنتی و مذهبی، در آن متفاوت از امروز و درعینحال ملموس و انسپذیراند. از کارکترهای درویشمسلک تا روابطِ عاطفیِ کلاسیکِ شرمزده!
امیرخانی برای لمسِ حال و روز مردمِ آن دوره، بهگفتهٔ خود دو سال در محلههایی از تهران که بافتِ معماری و فرهنگی کهن دارند به پژوهش میدانی و رفت و آمد مشغول بوده است. «منِ او» رمانی است با صفحات زیاد و تفصیل فراوان، که عشقی مذهبی درمیانِ دو فرد از طبقهٔ سنّتی را روایت میکند و سپس بهواسطهٔ نوعی صوفیگری، پیوندِ عاطفیِ زمینی را به عشقی فرازمانی و عرفانی مبدّل میسازد! درکل میتوان گفت نویسنده سینوسی عمل میکند و فراز و نشیبها فقط به داستان ختم نمیشود! المان اصلیِ داستان، عشق علی و مهتاب است که کارکترهای محوری داستان هستند. همین عشق، پیوند دهنده هم هست و کارکترهای مکمّل را در بیان دغدغههای نویسنده، پررنگ میکند. دختر و پسری که از بچگی باهم قد کشیدهاند، اما خود را در دو طبقهٔ اجتماعی متفاوت مییابند. داستان بهخودیِخود تا اندازهای محتوای جدیدی را ارائه میدهد و به مردم امروز که بعضاً عشق را از فیلمهای هالیوودی یاد گرفتهاند، این نوید را میدهد که فارغ از فردیّت و تمایزهای آدمها، هنوز هم امیدی به کشف عشق افلاطونی هست. این مضمون در ساختارِ قلمِ تکنیکمحورِ نویسنده شکل میگیرد و با فرم و تکنیکهایی مواجه میشویم که کمتر در ایران کار شده یا به این موضوعات نپرداخته است. نویسنده، که نگارش را از جوانی شروع کرده، بهخوبی میداند که چهطور ذائقهٔ خواننده را به شوخطبعی و اندوه و عرفانِ مدنظرِ خود مجاب کند و در ترکیب و بهرهگیری از این عناوین موفق بوده است.
فیلسوف، عاشق، درویش، تاجر
علی، شخصیت اصلی داستان، نوهٔ تاجر مشهور محل حاج فتاح است که مردی به نام اسکندر و همسرش، برای او بهعنوان خادم کار میکنند. اسکندر دو بچه به نامهای کریم (که همکلاسی علیست) و مهتاب (که معشوقهٔ علی خواهد بود) دارند. حاج فتاح از بازاریانِ توّابی است که در جوانی بهخاطر پول، کلاهبرداری هم میکرده است! البته حالا که تمام محل جلویش خم و راست میشوند، خداشناس شده است. مردی که اکنون ابرقدرتِ سرمایهدار داستان ماست و خوب و بدِ ماجرا را تعیین میکند. درویش مصطفی شخصیتی صوفی است که جبرگرایی را بهدوش میکشد و در تشخیصِ درست و غلطِ همهچیز، حرفش برو دارد! عقاید مخالف را میکوبد و تکبعدی است، که یا نشان از تکبعدیگرایی نویسنده در تبیین حقایق زندگی دارد، یا فقط میخواهد که ما اینطور فکر کنیم! علی که عاشقپیشه است و حسابش از همه جداست، شبیه همان کورهٔ آجرپزی است که حاج فتاح صاحبش است! همه را در خود میریزد و میگدازد تا نتیجهٔ نهایی را به دست آورد.
همچنین شخصیتهایی حقیقی هم در داستان نقش دارند که در افزایش همذاتپنداری گاهی قدرتمند و گاه ضعیف عملکردهاند. شخصیتها بعضاً یا همکلاسی شهید نواب صفویاند، یا شاهزادههای حاضر در تاریخ قاجار و چپاولهایشان را نظاره میکنند، یا از هر راهی که شده خود را به فرانسه و ژان پل سارتر میرسانند تا امیرخانی بتواند طعنهٔ سیاسیِ خود را در رابطه با استقلالِ الجزایر، به این فیلسوفِ آنزمانی بزند! شاید با حذفِ برخی از همین کارکترهای حقیقی از خلال داستان، بتوانیم امتیاز بالاتری برای کتاب قائل شویم و درکِ روشنتری از حرفهای نویسنده داشته باشیم.
خلبانِ نویسنده
رضا امیرخانی در سال هزار و سیصد و ۵۲ در خیابان بیستوپنجِ شهریور تهران، در خانوادهای ثروتمند و مذهبی به دنیا آمد. در دبیرستانِ علامهحلی درس خواند و قبل از بیست سالگی، توانست رکوردِ جوانترین خلبان ایران را از آنِ خود کند و سپس در دانشگاه شریف مشغول به تحصیل شد. پس از شکست پروژهٔ فنیِ هواپیمایش، به سراغ فعالیتهای فرهنگی در مدرسهٔ سابق خودش رفت. سپس نویسندگی را آغاز کرد و در ۲۲ سالگی اولین رمان خود «ارمیا» را نوشت. او را از نویسندگان ادبیات دفاع مقدس میدانند. البته با اینکه در جنگ حضور مستقیم نداشته است، اما آنقدر بزرگ بوده که خاطراتش از جنگ، بخشی از شخصیتش را شکل دهد. برای مدتی سردبیری سایت لوح را بهعهده داشت و به مدت دو سال نیز رییس هیئتمدیرهٔ انجمن ادبی قلم ایران بود. او در ۳۲ سالگی ازدواج کرد و نویسندگی را هم ادامه داد. البته امیرخانی هیچگاه ادبیات و نشریه را کافی ندانسته و از هیچ تلاشی برای حضور در حواشیِ سیاسی دریغ نکرده است! او همچنین در سال ۸۱ بههمراه جمعی، با آیتالله خامنهای به سیستان و بلوچستان سفر کرد که سفرنامهای را تحت عنوان «داستان سیستان» به این سفر اختصاص داد.
از دیگر آثار او میتوانیم به «نیم دانگ پیونگ یانگ» که دربارهٔ سفر او به کشور کُره است، به «بیوتن» که وزیر ارشاد وقت شخصاً مجوّز انتشار آن را صادر کرد و به «نفحات نفت» و «رهش» اشاره کنیم که همگی توسط نشر افق چاپ شدهاند.
امیرخانی درمورد سیاستِ ممیّزی کتاب زمانی گفت: «همانطور که درمورد مواد غذایی انتظار داریم وزارت بهداشت به کنترل و بازرسی بپردازد، دربارهٔ محصولات فرهنگی هم باید این اتفاق بیفتد و در ضرورتِ عقلانی آن شکی نیست!»
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | من او |
---|---|
تعداد صفحه | ۶۰۰ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۷۰۰ گرم |
شابک | ۹۷۸۹۶۴۳۶۹۷۵۹۴ |
نقد و بررسی کاربران (۱)
مرتب سازی بر اساس
سرانجام تمام داستانهای عاشقانه چه تلخ باشند و خوش ما را متاثر میکند و این یکی از دلالیل پرمخاطب بودن کتابهای این ژانر است. کتاب من او، مشهورترین اثر امیر خانی روای یک داستان عاشقانه و پر ماجراست که پایان آن مخاطب برا بسیار متاثر میکند. داستان در موردی شخصی به نام علی فتاح است که داستان زندگی خود را از کوکی روایت میکند. از زمانی که پدر علی فوت میشود و پدربزرگش او را بزرگ میکند. پدر بزرگش حاج فتاح از بازاریانی است که تمام محله جلویش خم و راست میشوند و از احترام ویژهای برخوردار است. او که قبلا کلاهبرداری هم میکرده اکنون خداشناس شده. درویش مصطفی شخصیتی صوفی دارد که درست و غلط را از هم تشخیص میدهد و حرفش برو دارد. شخصی به نام اسکندر است که با همسر و دو فرزندش برای آنان کار میکنند. علی در نوجوانی با مهتاب دختر اسکندر همبازی میشود و به او دل میبندد. اما سخنی از عشقش به میان نمیآورد و این عشق به ازدواج ختم نمیشود. سالها بعد مهتاب و خواهر علی راهی فرانسه میشوند و خواهر علی آنجا ازدواج میکندو بعد از فوت همسرش همراه با مهتاب به تهران باز میگردند. این کتاب در سال ۱۳۷۸ توسط نشر افق به چاپ رسیده است و سومین اثر امیرخانی به حساب میآید.