لیست چاپهای دیگر
(۳)معرفی و بررسی کتاب سرزمین گوجههای سبز
«سرزمین گوجههای سبز» عنوان یکی از رمانهای خانم «هرتا مولر» نویسنده، شاعر و مقالهنویس رومانیاییتبار آلمانی است که نخستینبار در سال ۱۹۴۴ منتشر شده است. نسخهٔ فارسی این رمان، توسط «محمدرضا صامتی» ترجمه، و توسط نشر سفیر قلم به بازار ارائه شده است. با بهرهگیری از تجربیات شخصی خود و دوستانش، هرتا مولر داستانی را تعریف میکند که در دل سالهایی اتفاق میافتد که دیکتاتوری «نیکولای چائوشسکو»، بر کشور رومانی حاکم بود. راوی کتاب، دختری از قشر اقلیت آلمانیهای رومانیاییتبار است و منتقدان، شخصیت او را الهام ویژهای از شخصیت خود مولر میدانند که در همان سالها، تجربیات مشابهی را از سرگذرانده است؛ اگرچه خود مولر معتقد است این راوی را بر اساس شخصیت یکی از دوستانش خلق کرده است.
بریدههای خونی چند روایت
بهعنوان نمایندگانی از قشر دانشجوی آن سالها، راوی همراه با دوستان دیگرش، دانشجوهای جوانی هستند که با امید و آرزوی تحصیل و خوشبختی و صلح، از روستاها یا شهرهای کوچک خود مهاجرت کردهاند؛ اما آرزوهای سادهشان زیر فشار حکومت دیکتاتوری، له میشود و رویاهای رنگیشان با خون و خشونت و سرکوب، از هم میپاشد و بهجای اینکه روزهای خوب را تجربه کنند، روزهایشان رنگ مرگ و نابودی به خود میگیرد. روایت داستان به شیوهای نسبتاً بریده بریده و با تکنیکهایی مثل بهره گرفتن از غیرخطیسازی زمان، فلاشبک زدن و سفر به دل گذشته، بیان میشود و روایتهای گوناگون، زیاد طولانی نشده و مدام فصل میخورند. گاهی هر چند فصل در میان، به دل فصلهایی میرویم که در زمان کودکی راوی اصلی رخ میدهند و زاویهدید دانای کل، اندیشههای یک دختربچه نسبت به مسائل مختلف را با همان طرز تفکر ابتدایی کودکانه، بیان میکند؛ اندیشههایی که اگرچه در یک نظر، فقط نگاه یک کودک نسبت به خوردن گوجهسبز یا مادربزرگش یا گرفتن ناخن و… را بازنمایی میکنند اما در لایهٔ زیرین خود، جنبهای انتقادی دارند و وجههای نمادین از خفقان آن دوران را بازتاب میدهند.
چگونه تلخی واقعیت را از بین ببریم؟
اگرچه داستان وامدار یک پیرنگ حقیقی و برآمده از واقعیت بوده و بافت و پسزمینهٔ کلی آن رئال است، اما نثر آن وابسته به رئالیسم جادویی است؛ تکنیکی که نویسنده برای کم کردن تلخی واقعیتها از آن استفاده کرده و فضایی جادویی و شعرگونه هلق کرده است؛ که با چسبیدن به آن بتوان دردهایی مثل شکنجه، تفتیش کردن آدمها از وسایلشان گرفته تا اعتقاداتشان، آزار دادن خانوادهها، شکنجهها، بازجوییها و فشارها و غیره را قابلتحمل کرد. یکی دیگر از ویژگیهای نثر کتاب هم که به کمک رئالیسم جادویی آمده، لحن شاعرانهای است که تقریباً در بیشتر جملات کتاب، حاکم است و فضایی ملموس را ترسیم میکند که در آن میتوان با تلخترین اتفاقات مثل مرگ، خودکشی، تجاوز و وحشت و خفقان، تا حدی کنار آمد.
آرمانهای مشترک سوخته
دوستان راوی به نامهای «ادگار»، «کورت» و «گئورگ» و هماتاقی او به نام «لولا» در کنار خود او، شخصیتهای اصلی داستان هستند. سه پسر را از طریق صحبتهایشان با راوی میشناسیم و در میان بعضی ازفصلهای کتاب نیز، بریدههایی از دفترخاطرات «لولا» را میخوانیم که حالا به دست راوی افتاده است. کتاب ما را با آدمهایی آشنا میکند که بیشتر از آنکه جزئیات منحصربهفردی از شخصیتپردازیشان بهشیوهای کلاسیک وارد داستان شود، اعتقادات و سقف مشترک رویاهایشان آنها را کنار هم قرار میدهد و به خواننده نیز نزدیک میکند؛ آدمهایی که جو مسموم و خفقانآور آن روزگار و سایهٔ ترسناک و مرگباری که روی زندگیهایشان افتاده -جوری که حتی یک نامهٔ راحت هم نمیتوانند برای هم بنویسند- مجبورشان میکند گاهی حرفهایی بزنند که جزئی از اعتقاداتشان نیست، یا کاری کنند که به آن باور ندارند و یا به چیزی که نیستند، تظاهر کنند؛ اما در نهایت آرمان و اندوه مشترک، آنها را هرگوشهٔ دنیا که بروند، بههم وصل نگه خواهد داشت و همینهاست که میتواند مخاطبینی از سراسر دنیا را با سرزمین گوجههای سبز، همحس و همراه کند، حتی اگر تجربهٔ مشابه نداشته باشند.
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | سرزمین گوجههای سبز |
---|---|
ژانر | داستانی، داستان تاریخی |
تعداد صفحه | ۲۰۰ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۱۸۲ گرم |
شابک | ۹۷۸۶۰۰۷۴۳۵۳۵۹ |
نقد و بررسی کاربران (۱)
مرتب سازی بر اساس
ادگار گفت: وقتی لب فرو میبندیم و سخن نمیگوییم، غیرقابل تحمل میشویم و آنگاه که زبان میگشاییم، از خود دلقکی میسازیم. این آخرین جملهٔ کتاب سرزمین گوجههای سبز است که هرتا مولر با قلم اعجابانگیزش به نگارش درآورده. کتاب پر از جملات این چنینی است که از زبان راوی و شخصیتهای اصلی بیان میشود. وقتی با رمانهایی با مضمون سیاست روبهرو میشویم نباید توقع روند یکنواخت و آرامشبخش را داشته باشیم. در این کتاب هم اینچنین است. کتاب سراسر از اتفاقات تلخی همچون درد، خودکشی، جنایت، خفقان و مرگ میگوید اما هرتا مولر برای کاستن از این حجم از تلخی فضایی جادویی و شاعرانه به آن افزوده. راوی به همراه دوستانش «ادگار، کورت، گئورگ و هم اتاقیش لولا» روایت را به صورت غیرخطی تعریف میکنند. در روزگاری که حکومت دیکتاتوری چائوشسکو سایه سیاه خود را بر زندگی جوانان انداخته، زندگیشان بوی مرگ گرفته است. دانشجویانی که با امید برای خوشبختی و صلح از روستاها و شهرهای کوچکشان مهاجرت کردند اما حکومت راه فراری برایشان نمیگذارد تا آنجا که تصمیم میگیرند دست به مهاجرت بزنند. راوی با مشکلات زیادی روبهرو میشود از جمله خودکشی لولا در خوابگاه که علامت سوال بزرگی برای او میشود. برخی منتقدان معتقدند که شخصیت راوی الهام گرفته از خود هرتا مولر است اما او میگویند که از یکی از دوستانش الهام گرفته. مسئلهای مخاطب را درمورد کتاب کنجکاو میکند این است که داستان وامدار داستان حقیقیای است که هرتا مولر و دوستانش آن را تجربه کردهاند.