معرفی و بررسی کتاب کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم
کمونیسم به زبان ساده به آیینی اشتراکی گفته میشود که هدف آن حذف مالکیت شخصی و تکیه بر مالکیت عمومی، ایجاد جامعهای بدون طبقات مختلف اجتماعی به دور از اصول جامعه سرمایهداری و اشتراک تمام داراییهای جامعه بین تمام مردم بهطور یکسان است. «کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم» کتابیست که بر مبنای همین تعریف به بررسی زندگی زنان اروپای شرقی و تأثیر این ایدئولوژی بر زندگی آنها بعد از انقلاب کمونیستی میپردازد. این کتاب توسط انتشارات گمان و در مجموعهٔ تجربه و هنر زندگی منتشر شده است.
آشنایی با مجموعه تجربه و هنر زندگی نشر گمان
این مجموعه که به همت خشایار دیهیمی گردآوری شده است، ۲۲ کتاب در زمینهٔ فلسفه هنر زندگی و تجربه زندگی منتشر کرده است. این ۲۲ کتاب، همه راجع به فلسفه هنر زندگی هستند. در فلسفه هنر زندگی، فیلسوفان عمدتاً به طرح سؤالهایی میپردازند که پاسخ به این سؤالها راه زندگی هر آدمی را مشخص میکند. هر آدمی با هر سطح دانشی میتواند به این دسته از سؤالات پاسخ بدهد و پاسخ دادن به این سؤالات تنها به فیلسوفان اختصاص نمییابد. بیشتر مسائلی که در کتابهای این مجموعه بررسی شدهاند شبیه به هم هستند و عناوین مشترک در بین آنها زیاد است. چرا که اینها مسائلی است که تقریباً همه فیلسوفان هنر زندگی دغدغهاش را دارند: معنای زندگی، خوشبختی، نوعدوستی، سرشت بشر، فضیلت، مبانی ارزشها، شخصیت، همزیستی مسالمتآمیز، ترس، درد، بیماری، ملال و…
موضوع کتاب کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم
کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم، اولین کتاب از مجموعه «تجربه و هنر زندگی» است. اسلاونکا دراکولیچ در این کتاب به بررسی زندگی زنان اروپای شرقی و تأثیری که انقلاب کمونیستی بر زندگی آنها گذاشته است میپردازد. او برای نوشتن این کتاب به بسیاری از کشورها سفر کرده و وضعیت و شرایط زندگی زنان آن کشورها را از نزدیک با چشمان خود دیده است:
«من با زنان در آشپزخانههایشان نشستم و به داستان زندگیشان گوش دادم و آنها از زندگیشان، از بچههایشان و از مردانشان برای حرف زدند و من دیدم طرح کلی زندگیهامان تقریبا عین هم است. »
کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم در دستهٔ ادبیات ژورنالیستی قرار میگیرد، ادبیات ژورنالیستی به آثاری اطلاق میشود که سبک کلی نوشتار آنها مشابه روزنامه است؛ و محتوای آنها عموما دربارهٔ وقایع و موضوعهای عصر حاضر است. اما متن نوشته شده میتواند صرفا «خبر» نباشد. تا به حال اشعار، رمانهاو مقالات انتقادی و اجتماعی زیادی در دستهٔ ادبیات ژورنالیستی نوشته شده است. شاید در بین کتابهایی که در رابطه با کمونیسم خواندهاید، کمتر کتابی به بررسی دقیق تأثیراتی که این ایدئولوژی روی شخصیترین ابعاد زندگی انسانها گذاشته پرداخته باشد؛ اما دراکولیچ دقیقا دست روی همین بخشهای زندگی گذاشته، و به طور مشخصتر به صحبت دربارهٔ تأثیراتی که کمونیسم بر زندگی زنان بر جای گذاشته است میپردازد. تأثیراتی که حتی بعد از سقوط این ایدئولوژی در اروپی شرقی هنوز هم مردم را رها نکرده است.
در ادبیات ژورنالیستی، نویسنده در زمان مناسب عواطف و احساسات خود را به متن و واقعیت پیوند میزند تا تأثیری که میخواهد را بر مخاطب بذارد و این شاید جزو معدود ایراداتی باشد که میتوان بر این کتاب وارد کرد. دراکولیچ خود کمونیسم را چیزی فراتر از یک ایدئولوژی میبیند، در نظر او «کمونیسم یک ذهنیت است»، وضعیت ذهنیای که به این راحتیها ازذهن انسانهایی که در زیر فشار این حکومت زندگی کردند بیرون نمیرود؛ اما او معتقد است که در آخر با همهٔ اینها، مردم نجات یافتهاند و این نجات یافتن در اسم کتاب هم خودش را نشان میدهد. «How We Survived Communism and Even Laughed». او با ظرافتی ماهرانه تحلیلها و انتقادهای خود را از سیستم کونیسم با جزئیات بیاهمیت زندگی روزمره در هم میآمیزد. رفتن به بقالی و خرید کردن روزمره، شستنه ظرفها و رختها در خانههای مختلف، دیوارهای تخریب شده و رنگ و رو رفتهٔ خانهها، نحوهٔ چیده شدن کمپوتهای میوه برروی هم در مغازهها و…
دربارهٔ اسلاونکا دراکولیچ؛ نویسنده کتاب کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم
اسلاونکا دراکولیچ، متولد ۴ ژونیه ۱۹۴۹، نویسنده و روزنامهنگار اهل کرواسی است. او در دانشگاه زاگرب به تحصیل ادبیات تطبیقی و جامعهشناسی پرداخته است. از کتابهای دیگر وی میتوان به: کافه اروپا، تختواب فریدا، آزارشان به مورچه هم نمیرسید، بالکان اکسپرس و راهنمای بازدید از موزهٔ کمونیسم اشاره کرد.
از این نویسنده بیشتر از سه عنوان کتاب در مجموعه «تجربه و هنر زندگی» انتشارات گمان وجود دارد.
جملاتی از کتاب کمونیسم رفت، ما ماندیم و حتی خندیدیم
«پیش خودمان خیال میکردیم هلوهای بعد ازانقلاب فرق میکند، بزرگتر، شیرینتر، رسیدهتر و خوشآب و رنگتر میشوند، اما یک روز که در بازار میوه، جلوی پیشخوانی در صف ایستاده بودم متوجه شدم که هلوها هنوز به همان سبزی، ریزی و سفتی قدیمند، میشد گفت یکجورهایی پیشاانقلابی. »
«در این گوشهٔ دنیا آدم را همینجور بار میآورند، جوری که خیال کنی تغییر غیرممکن است. جوری بارت میآورند که از تغییر بترسی، که وقتی عاقبت اولین نشانههای تغییر آشکار شد، به آنها بدگمان باشی، از آنها بترسی، چون همیشه دیدهای که هر تغییری فقط وضع را بدتر کرده. »
«این جنبههای پیش پاافتاده، مسائل جزئی روزمره، دقیقا همان چیزی بود که من میخواستم ببینم: مثلا، غذای مردم چه بود، چطور لباس میپوشیدند، چطور حرف میزدند، و چهجور خانههایی داشتند؟ پودر رختشویی گیرشان میآمد؟ چرا خیابانها پر از آشغال بود؟ خلاصه اینکه میخواستم جزئیات واقعیت جدید و خاطراتی را که از زندگی در کشوری کمونیستی داشتم، مثل دوپارهٔ یک تصویر به هم بچسبانم. »
«میدانم که امروز دیگر در غرب «پایان کمونیسم» حرف تازهای به حساب نمیآید، عبارتی است متداول که معمولاً برای توصیف وضعیت فعلی اروپای شرقی به کار میرود و واقعیتی مسلم و محسوب میشود. وقتی این عبارت را در سخنرانیهای سیاسی میشنوی، یا در روزنامهها میخوانی به نظر خیلی خوب و عالی میآید. اما واقعیت چیز دیگری است، واقعیت این است که کمونیسم هنوز به جای خود باقی است؛ کمونیسم هنوز در رفتار مردم، حالت چهرهشان و طرز فکرشان تداوم دارد. با وجود برگزاری انتخابات آزاد و بزرگداشت آغاز به کار حکومتهای جدید در پراگ، بوداپست و بخارست، حقیقت امر این است که بعد از همه اینها، مردم همچنان در همان آپارتمانهای کوچک و شلوغ زندگی میکنند، سوار همان اتومبیلهای نامطمئن میشوند، همچنان نگران سلامتی فرزندان رنگ پریدهشان هستند، سر همان کارهای ملال آور میروند، البته اگر اصلاً کاری گیرشان بیاید و همان غذای بیکیفیت را میخورند. زندگی هنوز همان سکون فرساینده را دارد؛ زندگی چیزی است که باید تحملش کرد، نه چیزی که بتوان از آن لذت برد. هنوز تا پایان کمونیسم راه بسیاری مانده چون کمونیسم بیش و پیش از آنکه یک ایدئولوژی سیاسی یا روش حکومت باشد، یک موقعیت ذهنی است. »
«آنچه کمونیسم به ما القا کرده بود، دقیقا همان سکون و بیحرکتی بود، این بیآیندگی، بیرویایی، ناتوانی از تصور زندگی به شکلی دیگر. تقریبا امکان نداشت بتوانی به خود دلگرمی بدهی که این دورانی گذراست، خواهد گذشت، باید بگذرد. برعکس، یاد گرفته بودیم فکر کنیم هر کاری هم که بکنیم، وضع همیشه همانجور میماند. نمیتوانیم تغییرش بدهیم. به نظر میرسید گویی آن سیستم قادر مطلق، خودِ زمان را هم اداره میکند. به نظر میرسید کمونیسم ابدی است، ما به زندگی در آن محکوم شدهایم، خواهیم مرد و فروپاشی آن را نخواهیم دید. »
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم |
---|---|
ژانر | غیرداستانی، تاریخی |
تعداد صفحه | ۲۵۲ |
قطع | پالتویی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۲۲۰ گرم |
شابک | ۹۷۸۶۰۰۹۴۰۷۲۱۷ |