انجمن شاعران مرده

در جهان سینما فیلم‌های زیادی با اقتباس از رمان‌های پرطرفدار ساخته می‌شوند، اما گاهی عکس این موضوع هم اتفاق می‌افتد؛ مانند رمان «انجمن شاعران مرده» که بر اساس فیلم معروفی به همین نام نوشته شده است. فیلم «انجمن شاعران مرده» در سال ۱۹۸۹ به کارگردانی پیتر ویر و با بازی رابین ویلیامز به نمایش درآمد و برندهٔ جوایز متعددی از جمله اسکار بهترین فیلم‌نامه (نوشتهٔ تام شولمن) شد. در همان سال نانسی اچ. کلاین‌بام رمانی را که براساس فیلم‌نامهٔ شولمن نوشته بود به چاپ رساند. داستان «انجمن شاعران مرده» در مدرسه‌ای با قوانین سخت‌گیرانه می‌گذرد که با ورودی معلمی جدید تغییراتی در آن اتفاق می‌افتد. جان کیتینگ، معلمی با رویکردی متفاوت در آموزش است که در کلاس‌هایش بر غنیمت شمردن لحظه، مرگ‌آگاهی و پیدا کردن صدا و مسیر خود تاکید می‌کند و به این طریق بر دانش‌آموزانش تاثیر می‌گذارد. محبوبیت فیلم «انجمن شاعران مرده» باعث شد کتاب کلاین‌بام هم به فروش خوبی برسد. نشر نیماژ این رمان را با ترجمهٔ زهرا طراوتی به فارسی منتشر کرده است.

موضوع کتاب انجمن شاعران مرده

دبیرستان شبانه‌روزی ولتون، مدرسه‌ای قانون‌مند است که داستان «انجمن شاعران مرده» در آن می‌گذرد. این دبیرستان براساس چهار رکن سنت، افتخار، انضباط و سرافرازی اداره می‌شود و بر قبولی دانش‌آموزانش در دانشگاه تمرکز و تاکید دارد. شخصیت‌های کتاب انجمن شاعران مرده تعدادی از دانش‌آموزان این مدرسه هستند، هرکدام با آرزوها و علایقی که به خاطر انتظارات والدین‌شان و سخت‌گیری‌های مدرسه نمی‌توانند به آنها بپردازند. در آغاز سال تحصیلی جدید، معلم ادبیات جدیدی به نام جان کیتینگ وارد مدرسه می‌شود که با شیوهٔ متفاوتش در آموزش، باورهای پسران دانش‌آموز را به چالش می‌کشد و آنها را به بیان احساسات و نگاه متفاوت به موضوعات تشویق می‌کند. پسرها کشف می‌کنند که کیتینگ نیز سابقا در همین دبیرستان تحصیل کرده و عضو گروهی مخفی به نام انجمن شاعران مرده بوده است؛ گروهی که اعضایش شبانه به غاری در نزدیکی دبیرستان می‌رفته‌اند و آنجا اشعار شاعران بزرگ یا سروده‌های خود را می‌خوانده‌اند. پسرها تصمیم می‌گیرند این انجمن را دوباره احیا کنند. آنها که به مرور تحت تاثیر آموزه‌های کیتینگ در حال پرداختن به علایق خود هستند، پس از مدتی متوجه می‌شوند این کار برایشان عواقبی هم دارد؛ باید مقابل والدین سختگیر خود و فشار مدیر مدرسه بایستند یا تسلیم آنها شوند. در «انجمن شاعران مرده» ارجاعات بسیاری به شاعران و نویسندگانی مانند شکسپیر، والت ویتمن، هنری دیوید ثورو و… شده است. از به یاد ماندنی‌ترین آنها، جملهٔ «ای ناخدا، ناخدای من! » است که از شعر ویتمن برای آبراهام لینکلن برگرفته شده و در طول کتاب دانش‌آموزان با آن کیتینگ را خطاب می‌کنند. همچنین عبارت لاتین کارپه دی‌یِم (Carpe diem) به معنی «دم را غنیمت بشمار» از جملات به یاد ماندنی کتاب انجمن شاعران مرده است. محتوای الهام‌بخش این کتاب، خواندن آن را به تجربه‌ای لذت‌بخش تبدیل می‌کند. همچنین علاقمندان به فیلم «انجمن شاعران مرده» نیز می‌توانند با خواندن کتاب اقتباس‌شده از آن لذت دوباره‌ای را تجربه کنند.

درباره نویسنده کتاب انجمن شاعران مرده؛ ان. اچ. کلاین‌بام

نانسی اچ. کلاین‌بام، روزنامه‌نگار و نویسندهٔ آمریکایی متولد سال ۱۹۴۸ است و نویسندگی کتاب‌های کودک و همچنین رمان‌های اقتباس‌شده از فیلم‌ها را در کارنامهٔ خود دارد. «انجمن شاعران مرده» از اولین اقتباس‌های کلاین‌بام از متن یک فیلم‌نامه بود. کیفیت خوب این رمان اقتباسی در کنار امتیازها و نقدهای مثبتی که فیلم دریافت کرد، باعث شناخته شدن این نویسنده شدند. هم‌چنین تام شولمن، نویسندهٔ فیلم‌نامهٔ «انجمن شاعران مرده» نیز با این اثر خود به شهرت رسید. کلاین‌بام پس از «انجمن شاعران مرده» رمان‌های اقتباسی دیگری نیز براساس فیلم‌نامه‌ها نوشت؛ از جمله «قصهٔ شبح»، «هفت دلاور» و همینطور کتاب‌هایی براساس مجموعه فیلم‌های «دکتر دولیتل» که برای کودکان بودند. آخرین اثر اقتباسی نانسی اچ. کلاین‌بام با عنوان «سفر دکتر دولیتل» در سال ۱۹۹۹ به چاپ رسیده است. او اکنون با خانواده‌اش در نیویورک زندگی می‌کند.

جملاتی از کتاب انجمن شاعران مرده

من این‌جا روی میزم ایستادم تا به یاد بیارم باید مدام خودمون رو وادار کنیم به همه‌چیز از دریچهٔ متفاوتی نگاه کنیم. جهان از این‌جا چهرهٔ متفاوت‌تری داره. اگه باورتون نمی‌شه، خودتون بیاین و امتحان کنین. همه‌تون. به نوبت. کیتینگ پایین پرید. همهٔ پسرها جز تاد اندرسن جلوی کلاس آمدند و هر کدام برای لحظاتی به نوبت روی میز کیتینگ ایستادند. کیتینگ منتظر در میان ردیف‌های کلاس راه می‌رفت و آن‌ها را نظاره می‌کرد.

همچنان که پسرها به آرامی سر جایشان می‌نشستند، کیتینگ گفت: «اگر دربارهٔ چیزی اطمینان دارید خودتون رو مجبور کنید تا به اون از دریچهٔ دیگه‌ای نگاه کنید. حتی اگه به نظرتون اشتباه یا احمقانه باشه. وقتی چیزی می‌خونید، فقط به این فکر نکنید که نویسنده چی می‌گه، بلکه زمانی رو صرف کنید و ببینید خودتون چی فکر می‌کنید. پسرها تلاش کنید تا صدای خودتون رو کشف کنید، هرقدر این زمان را به بعد موکول کنید احتمال این‌که اصلا به اون دست پیدا کنید، کمتر خواهد شد. »

رفقا، در وجود همهٔ ما نیاز بزرگی هست که دوست داره پذیرفته و تایید شه. اما باید به چیزی که در شما متفاوت و منحصربه‌فرد هست، اعتماد کنید حتی اگر عجیب و غریبه یا بقیه اون رو نمی‌پسندن. به قول فراست: «یک دوراهی در جنگل سر برآورده بود و من جاده‌ای را در پی گرفتم که رد کمتری در آن نمایان بود و این همانی بود که راه را متفاوت می‌ساخت.