معرفی و بررسی کتاب دیوار
انتشارات گیوا منتشر کرد:
ما را در اتاق دنگال سفیدی هل دادند. چشمهایم را روشنایی زده بود و به هم میخورد. بعد یک میز و چهار نفر را پشت آن دیدم. اینها غیرنظامی بودند و کاغذهایی را وارسی میکردند. زندانیان دیگر را در ته اتاق جمع کرده بودند و ما بایستی تمام طول اتاق را طی کنیم تا به آنها ملحق شویم. بسیاری از آنها را میشناختم، ولی بعضی دیگر به نظرم خارجی آمدند. دو نفر از آنها، که جلو من بودند و بور بودند و کلهٔ گرد داشتند، شبیه یکدیگر بودند. حدس زدم که فرانسوی باشند. آن که کوچکتر بود هی شلوارش را بالا میکشید؛ عصبانی بود. نزدیک سه ساعت طول کشید، من منگی شده بودم و سرم خالی بود، ولی اتاق حسابی گرم بود و من از گرمیاش خوشم آمد، زیرا بیست و چهار ساعت متوالی بود که میلرزیدم. پاسبانان، محبوسین را یک به یک جلو میز میآوردند. آن چهار نفر، از آنها اسم و شغلشان را میپرسیدند. اغلب یا سؤال دیگری از آنها نمیکردند و یا مثلا از این جور چیزها میپرسیدند: «آیا تو در خراب کاری مهمات شرکت کردی؟ » یا «روز نهم صبح کجا بودی و چه میکردی؟ » به پاسخها گوش نمیدادند یا این طور وانمود میکردند که گوش نمیدهند.
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | دیوار (مجموعه داستان کوتاه) |
---|---|
ژانر | داستانی، عاشقانه، ادبیات معاصر |
تعداد صفحه | ۱۰۴ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
شابک | ۹۷۸۶۰۰۴۵۱۶۵۰۱ |