معرفی و بررسی کتاب انسان بیمحتوا
«… هرگونه رهایی که از بطن خطر نیاید هنوز ناامنی و خطر است…» - مارتین هایدگر
«انسان بیمحتوا» کتابی فلسفیست که در دستهٔ مهمترین آثار متفکران معاصر جای میگیرد و با نگاهی همهجانبه، دغدغهٔ امروزِ انسان و انسانِ امروز را به چالش میکشد: پوچی. عوامل زیادی در بستر تاریخ دستبهدست هم میدهند تا برههای تازه از زندگی انسانی را رقم بزنند؛ اما در این راه انسانهای زیادی نیستند که به میل خود، وسایل آن دگرگونی را فراهم میآورند. فلاسفهای مثل مارتین هایدگر آغازگر راهی هستند که تفکر و زیست و وجود انسان را تحتتأثیر قرار میدهد و با فهم این مسئولیت، خود را وقف رسیدن به نقطهٔ عطفی در آن میکنند. با نگاهی دیگر این افراد و کسانی مثل «جورجو آگامبن» که ادامهدهندهٔ راه آنها هستند، با بررسی جامعی از وضعیت انسان در زمانهٔ خود، پیشنهادهایی را ارائه میکنند و زمینهای برای متفکران بعدی میچینند. انسان بیمحتوا دربارهٔ از میان رفتن غایت در سرنوشت بشر و خصوصاً در خلق هنریست. به پیروی از فلسفهٔ استادش هایدگر، آگامبن نقدهای بحثبرانگیز او را پیش میگیرد و در زمینهٔ هستیشناسی، پدیدارشناسی و زیباییشناسی، تلاش میکند تا تعاریف گذشته را بشکافد و با بازبینی گذشته، تعریفی تازه و مطابق با آن را ارائه کند. پستمدرنیسم بستر فکری این کتاب است و حوزهٔ بحث آن به هنر، شناخت چیستی پدیدهها و بازتعریف زیبایی برمیگردد. انسان بیمحتوا در میان کتابهای امروز از هر نظر در جایگاه ویژهای قرار دارد؛ چه دربارهٔ متافیزیک که دربرابر آثار مثبتگرا و روشننگر امروز قرار میگیرد، چه از منظر وجودی که بر مبنای افکار فلاسفهای مثل سارتر عمل میکند و چه در حوزه نقد که به اصول و ریشهها میپردازد. این کتاب اولین اثر آگامبن است و بیش از نیم قرن از انتشار آن میگذرد؛ اما از ۱۹۷۰ که این کتاب به تحریر درآمد، واکنشهای مثبت بیشتر و بیشتری را دریافت کرده. دلیل این مسئله در تغییرات زودهنگام جهان و حرکت به سمت یک دگرگونی بزرگ است که رابطهای دوجانبه با مدرنیسم و مدنیزه دارد. جورجو آگامبن کتابش را در ۱۰ بخش اصلی تنظیم و طراحی کرده؛ هر بخش از کتاب، گزارهای از نیهیلیسم را بیان میکند، اما برخلاف هایدگر شاخههای بسیاری را برای بسط و شرح مسائل بهکار میگیرد تا در فرهنگ عمومی فضای بیشتری برای جولان پیدا کند. نوشتههای هایدگر دشوار است و با نقدهای مستقیم و ایدئولوژیکی که به تاریخ فلسفه دارد، امکان مطالعه را به هر خوانندهای نمیدهد. درعوض، آگامبن اثرش را هرچند با بیانی همچنان فلسفی و اصولی، اما با سر و شکلی که با سلیقهٔ هنری و ادبی امروز همخوانی دارد، بروز میدهد و علاقهمندان به هنر و زیباییشناسی را از سطوح و اقشار متفاوتی جذب خواهد کرد. این کتاب در سال ۱۴۰۰ برای اولین بار توسط نشر شبخیز و با ترجمه داوود میرزایی به چاپ رسید. برای آشنایی بیشتر با عناوین و موضوعات کتاب انسان بیمحتوا، با کتابچی همراه باشید.
بخشهای اصلی کتاب انسان بیمحتوا
در مقدمه خلاصهای از مضامین و مباحث کتاب توسط مترجم گردآوری شده و مسائل اصلی آن بخش را برای مخاطب توضیح میدهد. هر نوشته، که جستار یا بخشی از یک مقاله بلند از نویسنده است، به مناسبت موضوع آورده شده و نویسنده تلاش کرده با شرح توضیحات تکمیلی و لازم، آن را از قالب یک مقالهٔ صرف خارج کند. در بخشهای اصلی این کتاب به عناوین و موضوعات متفاوتی برمیخوریم که درصد قابل توجهی از آن را نقل قولها و گفتاوردهایی از اندیشمندان دیگر تشکیل میدهد. آگامبن با ارجاع به فلاسفهٔ پیش از خود، بریدههایی از یادداشتها و مقالات مهم فلسفی را با دیدگاهی مقایسهای و تحلیلی استفاده میکند و در این بین، اشعار و نوشتههای ادبی نیز به چشم میخورد. اتفاقی که خوانش این کتاب را در نگاه عمومی آسانتر از حد متوسط کتابهای فلسفی میکند، منطق روشن و شفاف نویسنده برای سنجش و موازنهٔ این نظرات و ایدههاست. در این کتاب هم با نوشتههای فلاسفهای مانند ارسطو، کانت، هگل و روسو مواجه میشویم و هم گفتههای شخصیتهای ادبی مثل نیچه، کافکا و فلوبر را میخوانیم؛ و نقطهٔ مشترک تمام آنها در این کتاب، الگوی واحد و جامعیست که طی چندین دهه، رفتهرفته در ذهن آگامبن رسوب کرده و در ساحت عملی به کار آمده است. ترتیب او برای روایت تاریخ فلسفه به شیوهای مدرن انجام میپذیرد و چون تابع الگوهای ساختاری و شناختی گذشته نیست، طبیعتاً نتایج تازهای را نیز حاصل خواهد کرد.
درباره جورجو آگامبن، خالق انسان بیمحتوا
جورجو آگامبن فیلسوف و نویسنده معاصر ایتالیاست که در سال ۱۹۴۲ به دنیا آمد. در شناخت زندگی زیستهٔ او همین بس که تولد در میانهٔ جنگ دوم جهانی، در کشوری که قربانی آرزوها و فانتزیهای آلمانِ نازی شده، پیشزمینههایی را از جنسی متفاوت در ذهن او رقم زده است. این منتقد و متفکر ۸۰ سال از انتشار اولین کتابش، یعنی انسان بیمحتوا، تا امروز هرگز دست از نوشتن برنداشته و در همین دههٔ گذشتهٔ میلادی ۴ کتاب از خود بهجا گذاشته است. کتاب «هوموساکر: قدرت حاکم و حیات برهنه»(Homo Sacer) شهرتی جهانی را برای او و ایدههایش رقم زد و نویسندگان بسیاری را علیه ایدههای هانا آرنت و میشل فوکو در باب «خودکامهگرایی»(totalitarianism) و «زیست سیاسی»(biopolitics) همراه خود کرد. از آثار شناختهشدهٔ جورجو آگامبن میتوانیم «ملکوت و جنت، باقیماندههای آشویتس، نشانگر همهچیزها، حال و روز دموکراسی، وضعیت استثنایی، حرمتشکنیها، آفرینش و آنارشی: اثر هنری و دین سرمایهداری» اشاره کنیم.
نقل قولی از کتاب انسان بیمحتوا
در نگاه اول به نظر میرسد که برخلاف تماشاگر که در کار هنری با دیگربودگیِ مطلق مواجه میشود، هنرمند بلافاصله اصل خودش را در کنش آفرینش تصاحب میکند و، به قول برادرزادهٔ رامو، همچنون مِمنون خودش را میان جماعت کثیری از عروسکهای خیمهشببازی تکوتنها مییابد. اما چنین نیست. در واقع، چیزی که هنرمند در کار هنری تجربه میکند این است که سوبژکتیویتهٔ هنریْ ذاتِ مطلق است، که برایش فرقی نمیکند موضوع چه باشد؛ با وجود این، اصل فرمان-خلاق محض، گسسته از هرگونه محتوا، امرِ بیذاتِ مطلق است که در تلاشِ مدام برای تعالی جستن از خویش و فعلیت بخشیدن به خود هر محتوایی را از میان برمیدارد. حال اگر هنرمند در پیِ قطعیت خویش در محتوا یا ایمانی خاص باشد، دروغ میگوید، زیرا میداند که سوبژکتیویتهٔ هنریِ محضْ، ذاتِ مطلق، یعنی ذاتِ هر چیز است؛ ولی اگر به دنبال واقعیتِ خویش در سوبژکتیویتهٔ هنری محض باشد، خودش را در شرایط تناقضآمیزی مییابد که در آن ناگزیر است ذاتِ خویش را دقیقاً در امر بیذات بیابد، یعنی محتوایش را در چیزی پیدا کند که فرم محض است. در این صورت وضعیت او ]وضعیتِ[ شکافی رادیکال است؛ و، بیرون از این شکاف، همهچیز دروغ خواهد بود.
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | انسان بیمحتوا |
---|---|
تعداد صفحه | ۱۵۱ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۱۹۲ گرم |
شابک | ۹۷۸۶۲۲۷۱۷۸۱۸۰ |
نقد و بررسی کاربران (۱)
مرتب سازی بر اساس
کتاب «انسان بیمحتوا» نوشته «جورجو آگامبن» فیلسوف و نویسنده ایتالیایی هست که در سالهای آخر زندگی هایدگر، دوشادوش او راه میرفت و در نظریات خود بسیار از عقاید و فلسفهٔ هایدگر وام گرفت و بعدها فلسفهٔ عظیم خود را پایه گذاری کرد. کتاب «انسان بیمحتوا» یکی از کتابهای فلسفی است که میتوان آن را یکی از مهمترین آثار متفکران معاصر تلقی کرد. آگامبن در این کتاب به مطالعه و بررسی همه جانبه یکی از بزرگترین دغدغههای انسان عصر معاصر میپردازد، دغدغهای که زندگی انسان معاصر را شاید بیش از هر چیز دیگری تحت شعاع قرار میدهد. و آن چیزی نیست جز «پوچی». به عقیده آگامبن تنها راه مقابله با این موضوع حمله به آن با تمام قواست. در این کتاب نقل قولها و بخشهایی از صحبتهای فیلسوفها و نویسندگان دیگر در هر جایی با توجه به ربط آن با موضوع اصلی آورده شده است. در این بین اشعار و نوشتههای ادبی نیز نقش پررنگی دارند که این اتفاق باعث شده خوانش کتاب برای عموم مردم راحتتر شود. اما لازم به ذکر است که این کتاب در دیدگاه کلی یک کتاب فلسفی است که نوشتار آن با کتابهای داستانی متفاوت است و ممکن است برای همهگان آسان نباشد از همین رو توصیه میشود قبل از مطالعه این کتاب، اطلاعات کافی راجع به فلسفه هایدگر، آگامبن و به صورت کلی فلسفه در معنای خود داشته باشید. «جورجو آگامبن» فیلسوف ایتالیایی در میانه جنگ جهانی دوم متولد شد. اگامبن تا ۸۰ سال بعد از نوشتن اولین کتابش هنوز هم دست از نوشتن نکشیده. از آثار دیگر این فیلسوف میتوان به «ملکوت و جنت»، «باقیماندههای آشویتس»، «نشانگر همهچیزها»، «حال و روز دموکراسی»، «وضعیت استثنایی»، «حرمتشکنیها» و «آفرینش و آنارشی: اثر هنری و دین سرمایهداری» اشاره کرد.