لیست چاپهای دیگر
(۱)معرفی و بررسی کتاب روی ماه خداوند را ببوس
روی ماه خداوند را ببوس معروفترین کتاب مصطفی مستور، نویسنده محبوب معاصر، است. میتوان گفت که این کتاب توانست مستور را به شهرتی حقیقی برساند و بسیاری از منتقدین هنوز هم معتقدند که این کتاب قویترین کار مستور بوده است.
درباره داستان روی ماه خداوند را ببوس
داستان از زبان راوی اول شخصی به نام یونس حکایت میشود که در حال تحقیق بر روی رسالهٔ دکتری خود دربارهٔ علت خودکشی دکتر محسن پارسا، فیزیکدانی برجسته، میباشد. یونس که سالها قبل فردی مذهبی بوده، به علتی نامعلوم دچار شک به موجودیت خدا شده و ایمان سابقش را از دست داده است. از طرف دیگر نامزد یونس، سایه، فردی مذهبی است و در نهایت نیز یونس را به علت همین موضوع رها میکند. سایه نیز در حال نوشتن پایاننامهای درمورد مکالمات خدا و موسی است. از طرف دیگر دوست قدیمی یونس، مهرداد، به ایران بازمیگردد. مهرداد زنی آمریکایی به نام جولیا دارد که مبتلا سرطان است. او نیز همچون یونس زمانی به وجود خدا شک کرده اما از مرحله شک به مرحله نفی و پوچی رسیده و حال یک نهیلیست است. یونس و سایه دوستی مشترک به نام علیرضا دارند که پس از صحبتهای سایه با او و ابراز نگرانیاش برای یونس، تصمیم میگیرد با یونس صحبت کند و در میان به او برای حل پرونده پارسا نیز کمک میکند. تمامی داستان حول درگیریهایی ذهنی و زندگی شخصی این چند شخصیت سامان گرفته که البته همگی از زبان یونس حکایت میشود.
حقیقت، عشق یا خدا
در طول داستان نویسنده به خوبی از چندین دیدگاه مختلف دربارهٔ حقیقت صحبت میکند. این حقیقت برای یونس و اطرافیان او خداست و برای محسن پارسا، عشق. هردو حقیقتهایی هستند که با چشم قابل دیدن نیستند و در سطح فهم بشری نمیباشند. یونس به دنبال توضیحی عقلانی و منطقی برای وجود خداست، برای توجیه نواقص و اتفاقات دردناکی که در دنیا رخ میدهد، به همین منوال دکتر پارسا نیز به دنبال کشف راهحلی است تا عشق را از طریق ریاضی و فیزیک اندازهگیری کند. هر دو شخصیت در هزارتویی از پرسشهایی بیسرانجام هستند که گویا راه فراری برایشان نیست، و هیچ کس، حتی عشق زندگیشان نمیتواند آنها را از آن نجات دهد.
سایه و مهتاب (معشوقه دکتر پارسا)، تا حدودی شبیه به یکدیگرند. هر دو نماینده دیدگاهی معنوی و عرفانی به حقیقتاند. سایه از صحبتهای خدا و موسی برای یونس میگوید، مکالمهای که وجه عرفانی آن بر وجوه عقلی و یا حتی ایمانی، غالب است. از طرف دیگر علیرضا دیدگاهی ایمانی دارد. او معتقد است که خدا، همچون عشق، همان حقیقت بزرگی است که باید ابتدا به او ایمان آورد و قابل رسیدن از طریق عقل و منطق نیست. مهرداد نیز که از گذار فلسفه غربی به پوچگرایی رسیده، وجود هیچ حقیقت محضی را در زندگی باور نمیکند. یونس در هیچ کجای این نقشه نایستاده، او سوالهایی بزرگ و حیاتی در ذهن دارد، پرسشهایی که باعث شده تا دیگر همان آدم سابق نباشد، پرسشهایی بدون پاسخ که زندگی یونس را تحت الشعاع قرار دادهاند.
سفری برای کشف حقیقت
داستان کتاب همچون یک سفر طولانی برای کشف حقیقت است. سفری که به صورت نمادین از طریق پایاننامه یونس نشان داده میشود. یونس به دنبال کشف علت خودکشی محسن پارسا است و در این راه با نوزده دانشجوی اون به صحبت مینشیند که در این میان تنها یکی از آنها، یعنی همان مهتاب که پارسا عاشق او بوده است، میتواند پاسخی برای این پرسش بیابد. پارسا دست به خودکشی زده زیرا نتوانسته عشق را اندازهگیری کند، به عبارت دیگر در سفر خود برای کشف حقیقت شکست خورده است. حل معمای خودکشی پارسا همچون تلنگری برای یونس است، یونسی که خود نیز در میانهٔ این سفر بوده و ممکن است به همچین پایانی دچار شود. ارتباط تنگاتنگ میان این دو و شباهتی که با وجود تمام تفاوتها، میانشان وجود دارد، نقطه عطف داستان است. یونس یا باید به سرنوشت پارسا دچار شود و یا باید از سفر خود سربلند بیرون بیاید. مستور تا آخر نیز این ارتباط نمادین را حفظ کرده و صحنه آخر کتاب، یک کودک پاسخی را برای یونس فراهم میسازد که تمامی شخصیتهای اصلی در آن راه شکست خورده بودند.
جامعه و شخصیتهای کتاب
بعد مهم دیگر داستان، نحوه ارتباط شخصیتها با جامعه است. سه شخصیت اصلی، یونس، سایه و دکتر پارسا، هر سه از نخبگان دانشگاهی هستند و نحوه نگاهشان به مسائل اجتماعی و زندگی روزمره مردم بسیار متفاوت است. همگی آنها در ظاهر به علت حوزه تحصیلیشان بیشتر درگیر مسائلی انتزاعی و ذهنیاند و خواننده گمان میکند که باید از دنیای معمول آدمها فاصله داشته باشند. اما این فاصله در کتاب مستور به بهترین نحو پر گشته، وجود روابط شخصی، اشاره و توجه آنها به دنیای مادی اطراف و در نهایت دغدغههای اجتماعی باعث میشود تا نه تنها مخاطبین خاص و تحصیلکرده با داستان ارتباط برقرار کنند، بلکه حتی مخاطبین عام بیشماری را به خود جذب سازد. به عبارت دیگر شخصیتهای کتاب، نخبگانی جدا از جامعه و غوطهور در مسائل ذهنی و شخصی خود نیستند، آنها از جنس همین مردم بوده و با مشکلاتی یکسان دست و پنجه نرم میکنند.
درباره کتاب روی ماه خداوند را ببوس
کتاب زبانی ساده و روان دارد و این موضوع به علاوهٔ حجم کم آن، سهولت خواندنش را افزایش میدهد. شخصیتپردازی قوی نویسنده برای تک تک آنها، باعث میشود تا خواننده احساس کند با آدمهایی واقعی طرف است که هر کدام نگرش و شخصیت مستقل خود را دارند. مکالمات و مناظرههای میان شخصیتها، مثلا میان یونس و سایه، به خوبی پرداخته شده و جذابیت کتاب را دو چندان میسازد. به علت وجود چندین شخصیت با نگرشهایی مجزا، خواننده میتواند با سادگی با یکی از آنها ارتباط گرفته و خود را شبیه به آن دیدگاه بداند. البته هر نگرشی هم که داشته باشید، در حین خواندن داستان، بیش از همه با یونس همذات پنداری خواهید کرد، زیرا پرسشهای او حداقل یکبار در ذهن همگی ما بوجود آمده است. این موضوع مهمترین نقطه قوت داستان میباشد؛ خواننده در تمامی راه پابه پای یونس حرکت کرده و تماما او را میفهمد. درگیریهای ذهنی یونس، شخصی و خصوصی نیستند، بلکه بعدی عامتر داشته و حتی به نظر میرسد که مستور میکوشد با ظرافتی تمام انسان امروز را به چالش بکشد. تشبیهها، استعارهها و نمادهای به کار رفته در داستان همگی به خوبی استفاده شده و نثر کتاب را لذتبخشتر ساخته است.
روی ماه خداوند را ببوس کتابی با درونمایهٔ فلسفی است. تلاش میکند تا مفاهیمی چون عشق، ترس، شک، مرگ و خوبی را بیانی داستانی و متفاوت بازتعریف کند. شما بعد از خواندن این کتاب درباره تفکرات خود دوباره فکر میکنید و نگاهی نو به آدمها و محیط اطرافتان خواهید داشت. روی ماه خداوند را ببوس کتابی کوتاه و شدیدا خواندنی است.
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | روی ماه خداوند را ببوس |
---|---|
تعداد صفحه | ۱۱۲ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۱۰۴ گرم |
شابک | ۹۷۸۹۶۴۳۰۵۵۷۴۵ |
نقد و بررسی کاربران (۱)
مرتب سازی بر اساس
آدمهایی زیادی را میشناسیم که در مواجهه با مشکلات و سختیهای زندگی اولین سنگرشان شک به وجود خداست، اما زمانی که بیپناه و درمانده میشوند به خدایشان پناه میبرند. بعضی میگویند این همه شگفتی نمیتواند بدون یک خالق به وجود آمده باشد و بعضی به همه چیز با دید علمی نگاه میکنند. موضوع شک به وجود خدا محوریت داستان روی ماه خداوند را ببوس اثر نویسندهٔ ایرانی، مصطفی مستور است. یونس فردوس در مقطع دکتری جامعهشناسی تحصیل میکند و برای پایاننامهاش علت خودکشی دکتر محسن پارسا، فیزیکدان برجسته را بررسی میکند. او حالا به دلیلی نامشخص ایمانش را به خدا از دست داده و این پرسش که آیا خدا وجود دارد همه زندگیش را درگیر کرده و این در صورتی است که پیش از اینها یونس یک فرد مذهبی بوده. سایه نامزد یونس دانشجوی ارشد الهیات است و موضوع پایاننامهاش را مکالمهٔ خداوند با حضرت موسی انتخاب کرده است. او از موضوع دور شدن یونس از خدا باخبر است و با این مشکل دست و پنجه نرم میکند و در نهایت تصمیم به ترک او میگیرید. علیرضا دوست مشترک سایه و یونس بعد از شنیدن موضوع از طرف سایه تصمیم میگیرد با یونس صحبت کند و از طرفی مهرداد دوست صمیمی یونس از آمریکا باز میگردد. او یک نهیلیست است. اما چه اتفاقی برای ایمان یونس به خدا میافتد؟ آیا او در پرونده محسن پارسا موفق میشود؟