معرفی و بررسی کتاب آنتیگونه
آنتیگونه عنوان نمایشنامهای مشهور و کهن از نویسندهایست که امروز به عنوان یکی از منابع ادبیات حماسی، نمایشی و تراژیک شناخته میشود. این عنوان نام یکی از شخصیتهایی را به دوش میکشد که در قصههای اساطیری یونان باستان، یکی از مهرههای اصلی ایجاد پیوند میان خدایان، انسانها و سرنوشتی است که از ارتباط این دو، رقم میخورد. سوفوکولس، همانطور که از نامش پیداست متعلق به دورهایست که یونان به اوج تمدن و شکوفایی خود رسیده و به مهد فلسفه بدل گشته بود. از سمت دیگر ادبیات و هنرهای نمایشی پابهپای رشد فکری عمومی حرکت میکرد و ارتباطی منحصربهفرد میان جامعه، حکومت، علم و هنر شکل گرفته بود. در این زمان سرگرمیها ظاهری فاخر داشتند و معیار سنجش هنرمند، ارزشی بود که واقعاً در دل اثر خود به کار گرفته است. هرچند در همین دوره نیز افرادی گوشهگیر و منزوی اما نامدار و متخصص پیدا میشدند، اما اصولاً حماسه و تراژدی خمیرمایهٔ خلق آثاری بود که نیاز به پنجههای یک استاد زبردست داشت. تراژدی آنتیگونه داستانی را بازگو میکند که نهتنها قصهای عامیانه بوده و دهها و بلکه صدها نسخه از آن، به قلم نویسندگان تبدیل به داستانی روی کاغذ شده، بلکه با نگاه به روانشناسی اگزیستانسیال و فلسفهٔ مدرن، در جایگاهی بالاتر قرار میگیرد و به شیوهٔ آگاهی و شناخت ما از تاریخ انسان برمیگردد. بنابراین داستانی که در این شاهکار ادبیات نمایشی میخوانیم، هرچند نسخهای از آن است و روایتیست که توسط شخص سوفوکلس ویرایش شده، اما به نحو احسن از دیالوگ، پردهها، صحنهپردازی و تصویرگری ادبی بهره میگیرد تا در فرمی کلاسیک و ساختاری مستحکم، قصهای پرمعنا را برایمان بازگو کند که روایتگر تراژدی وجودی انسان است. آنتیگونه فرزند «ادیپ» قهرمان افسانههای باستانی اروپاست که با دست زدن به گناهی بزرگ، رنج و حسرت را برای باقی عمر خود خرید؛ اما شخصیتهای دیگر این قصهها نیز آنچنان انتخابی دربرابر مشقتها ندارند و در جدال بین ارزشگذاری آنهاست که داشته و نداشتههای هرکسی به مخاطب نمایش داده میشود و تصمیم نهایی با اوست؛ اینکه کدام شخصیت پیروز و کدام مقهور شده، یا اینکه رستگاری از آن چه کسی بوده است. این کتاب با ترجمهٔ جامع و کامل نجف دریابندری به کوشش نشر آگه به چاپ و انتشار رسیده است. برای آشنایی بیشتر با نمایشنامهٔ آنتیگونه و خرید اینترنتی کتاب، با کتابچی همراه باشید.
موضوع داستان نمایش آنتیگونه
اولین نکتهای که پیش از خلاصهٔ داستان قابل ذکر است، پیشگفتار گسترده و تحلیلی استاد دریابندریست که برای شناخت هرچه دقیقتر مخاطب از آنچه که تراژدی هست و دریافت پیشزمینهٔ لازم دربارهٔ شخصیتهای افسانهای یونان، در بخش ابتدایی کتاب آورده شده است. در این بخش که خود به سه قسمت تقسیم میشود، ما با سه مطلب زمینهای مواجه هستیم:
- تراژدی آنتیگونه؛ پیشگفتاری از نجف دریابندری
- ضمیمه ۱؛ سرود دربارهٔ انسان در آنتیگونه، نوشته مارتین هایدگر
- ضمیمه ۲؛ دربارهٔ اودیپوس فرمانروا؛ نوشته زیگموند فروید
پس از این زمینهچینیها به سراغ نمایشنامه میرویم. داستان این کتاب در شهر تروی، در زمانی پس از جنگی رخ میدهد که موجب کشته شدن فرزندان ادیپ و ویرانی بخشی از شهر میگردد؛ جنگی که در پرده نهایی داستان کتاب «زنان فنیقی» رخ میدهد و شخصیتهای اصلی آن پولونیکس و اتئوکلس هستند. این دو جوان که هرکدام خود را وارث تاج و تخت ادیپ میداند، در جدال بر سر قدرت به دست هم کشته میشوند و در انتهای همان داستان، مادر آنها یوکاسته نیز از شدت غم جان میسپرد. اما در این داستان دیگر شخصیتهای مذکر اصلی داستان از میان رفتهاند و مسئله فعلی، اهمیت نقش زنان و چگونگی مقاومت آنها در مواجهه با مشکلات انسانیست. این ایده که بیش از ۲ هزاره از نوشتن داستانش میگذرد و با این وجود، خالصترین و درستترین نشانههای مکتب فمینیسم را در آن میبینیم، مخاطبان علاقهمند را شگفتزده خواهد کرد. زن، در جایگاه انسانی تصمیمگیرنده و نه در نقش بازیگری که ابزار امیال دیگری را فراهم میکند، از نگاه سوفوکلس دنیایی دیگر را با خود به همراه دارد و جنس دیگری از آگاهی را تجربه میکند. به این ترتیب اولین واکنش آنتیگونه به مرگ برادرانش، حمایت از برادریست که در تنهایی کشته شده و حالا قرار است که با هتک حرمت پادشاه تبس، بدون خاکسپاری در بیابان رها شود. این یعنی پاسداری از خاطرهٔ انسانی که حالا دیگر نیست و همین عمل، اولین نشانههای شیوهٔ استنتاجی زنانه را برای مخاطب به همراه میآورد. در این داستان آنتیگونه پیشگام میشود تا در دنیایی که به دست افرادی جنگطلب اداره میشود، افراد نیز بتوانند به افکار و خواستههای خود جامه عمل بپوشانند؛ در این مسیر نیز با مخاطراتی مواجه میشود که رقمپذیر نیستند و گاهی فقط با یک چیز خریداری میشوند، و آن مرگ است.
جملاتی از کتاب آنتیگونه
آهن که در آتش سخت شده باشد، زودتر میشکند. اسب سرکش را لگامی رام میکند. گردنکشی از فرودستان زیبنده نیست. شکستن قانون من او را بس نبود، اکنون شیرک شده است و زبان درازی هم میکند.
پس چرا درنگ میکنی؟ چون گفتارت به گوش من خوش نمیآید. هیچ خوش نمیآید. ناگزیر گفتار من هم به گوش تو خوش نیست. با اینهمه میپرسم چه افتخاری بالاتر از آنکه نعش برادرم را به خاک سپردهام؟ اگر ترس زبان اینها را نبسته بود، همه میگفتند که آنچه کردهام بایسته بوده است.
پدر، خدایان به مردم خرد بخشیدهاند که بالاترین موهبت است. من نه یارای آن دارم که بگویم سخن درست نگفتی، نه میخواهم چنین گفته باشم. با اینهمه، بسا که رأی دیگران پر بیهوده نباشد، و بر من که فرزند توام فرض است که نگران گفتهها و کردهها و شکوههای مردمان باشم. تو چون چهره در هم کنی کس را زهرهٔ آن نمیماند که سخنی برخلاف رضای تو بر زبان آورد. من اما از گوشه و کنار شنیدهام که مردمان شهر بر حال زار این دختر میگریند، زیرا که به جرم کاری پسندیده ناروا به مرگی دلخراش محکوم شده است.
پسری که از پدر فرمان نبرد، خار چشم پدر و میاهٔ ریشخند دشمنان اوست. پسرم، مبادا هوس زن تو را بفریبد. بدان که زن بد آغوش سردی دارد. چه بدتر از خویش ناشایست؟ آری این زن را از خود دور کن. بگذار در جهان مردگان با هرکه میخواهد همسر شود. من او را در حال طغیان گرفتهام. تنها اوست که از فرمان من سرپیچیده است.
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | آنتیگونه |
---|---|
تعداد صفحه | ۱۵۰ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۱۵۴ گرم |
شابک | ۹۷۸۹۶۴۳۲۹۲۷۷۵ |