معرفی و بررسی کتاب کیمیا خاتون دختر رومی
«کیمیا خاتون، دختر رومی»
کتابهایی که با الهام از وقایع تاریخی، داستان زندگی شخصیتهای حقیقی را در قالب رمان نگارش میکنند، کار سختی را در پیش دارند. نویسنده باید در مرزی بین استناد به مدارک تاریخی و خلق واقعیتِ داستانی گام بردارد؛ و این کاری است که «موریل مائوفروی» سعی میکند در کتاب «کیمیا خاتون، دختر رومی» انجام دهد. این کتاب داستان زندگی شخصیتی را نقل میکند که در زندگی شمس و مولانا نقش مهمی داشته اما در بحبوحهٔ ارتباط معنوی این دو عارف، کمتر فرصت خودنمایی داشته است.
مائوفروی که سالها در فرهنگ شرق مشغول تحقیق بوده، با یادگیری زبان فارسی به اشعار مولانا علاقهمند میشود و مخاطب این اشعار که شمس تبریزی است، توجه او را به خود جلب میکند.
او در این کتاب، در عین رعایت تکنیکهای داستاننویسی و طرح خلاقیتهای ادبی، تلاش میکند تا به منابع اصلی الهامش متعهد بماند؛ بخشی از این منابع به اشعار مولانا، بخشی به مقالات شمس و بخش دیگری به نوشتههای مورخینی برمیگردد که دربارهٔ این دو نفر کتابهایی را به جا گذاشتهاند. نویسنده در عین حال سعی کرده که مرزهای احساس و منطق در ذهن مخاطب امروزی را بشناسد و به پیرنگ مستند اصلی خدشهای وارد نکند. بنابراین بیشترِ قدرت نویسندگی در شکلدهی به شخصیت کیمیا و توصیف حالات و رفتارهای او صرف میشود و اتفاقات غیرطبیعی که از بچگی او را درگیر کرده و به کودکی نامتعارف اما دوستداشتنی تبدیل کرده را شرح میدهد. به نسبت آشنایی و قرابتی که مخاطب، خصوصاً مخاطب ایرانی، با داستان و محتوای اصلی کتاب دارد، این رمان تعداد صفحات زیادی دارد و به ۲۷ فصل تقسیم میشود تا نویسنده با کیفیت و کمیت موردنظرش، به جزئیات بپردازد و تصور خواننده از شخصیتها و داستان را به دنیای امروزی نزدیکتر کند.
این کتاب برای اولین بار در سال ۱۳۸۶ توسط نشر ثالث منتشر شدهاست و تا سال ۱۳۹۹ به چاپ هشتم رسیده است. زبان اصلی کتاب فرانسوی است و ترجمهٔ آن توسط مهران قاسمی و با مقدمهٔ سعیده قدس و غلامرضا خاکی انجام شده است. در ابتدای کتاب، در مقدمهای از غلامرضا خاکی منابعی که نویسنده از آنها برای تطابق زمانی و مکانی و تاریخی استفاده کرده آورده شده که «مقالات شمس» و «مثنوی معنوی» از این جمله است.
تولد یک عارف
شخصیت اصلی داستان دختر ۷ سالهای به نام کیمیا است که در سال ۶۱۸ شمسی به همراه پدرش فرخ و مادرش اودوکیا در روم زندگی میکند. او یک برادر و خواهر هم دارد اما شبیه هیچ کودک دیگری نیست. مادرش به یاد میآورد که در هنگام بارداریِ او، غریبهای جنسیت او را حدس زده، تاکید کرده که نام او کیمیا خواهد بود و سرنوشت غیرمعمول و شگفتانگیزی انتظارش را میکشد؛ و تمام این اتفاقات هم در حقیقت رخ میدهد. کیمیا از همان دوران کودکی در بازههای زمانی غیرقابل پیشبینی حالتهایی خلسهگونه را تجربه میکند که از خود بیخود میشود و حالتی عرفانی به او دست میدهد. به همین واسطه او در بین بچهها محبوب نیست و شخصیت مهربان اما عجیبی را از خود نشان میدهد. با جلو رفتن در داستان، پدر کیمیا او را برای تحصیل به قونیه میبرد و در آنجا با مولانا برخورد میکنند؛ جایی که به درخواست مولانا، کیمیا فرزندخواندهٔ او میشود. وقتی که شمس به زندگی جلالالدین وارد میشود و حالا کیمیا به سنین نوجوانی رسیده است، علیرغم اختلاف سنی بسیار زیاد و با رضایت خود او، مولانا کیمیا را به عقد شمس درمیآورد و این پیوند عاشقانه برای کیمیا به زمینهای برای رشد معنوی بیشتر و رسیدن به جایگاهی عرفانی تبدیل میشود.
از پاریس تا قونیه
موریل مائوفروی یک روزنامهنگار زن فرانسوی است که سالهای زیادی را به عنوان خبرنگار شبکهٔ بیبیسی فعالیت کرده است. سفرهای او به مشرقزمین باعث ایجاد علاقهاش به ادبیات و فرهنگ ایران و ترکیه شد و پس از آموختن زبان فارسی، مطالعاتش را در زمینهٔ آثار مولانا گسترش داد. او کتابی به نام «تنفس حقیقت» را منتشر کرده که شامل نقل قولهایی از مولانا است و کتاب دیگری به نام «باغ حافظ» را نیز نگارش کردهاست.
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | کیمیا خاتون دختر رومی |
---|---|
تعداد صفحه | ۳۰۴ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۳۱۲ گرم |
شابک | ۹۷۸۹۶۴۳۸۰۲۷۲۱ |
نقد و بررسی کاربران (۱)
مرتب سازی بر اساس
کتاب «کیمیا خاتون دختر رومی» نوشته موریل مائوفروی از انتشارات ثالث است. این کتاب در ۳۰۴ صفحه توسط مهران قاسمی به فارسی ترجمه شده است. کتاب پیش رو رمانی است که دارای موضوعی تاریخی و عاشقانه است. این کتاب داستان زندگی فردی است که از اطرافیان شمس و مولانا بوده ولی از او نام آنچنانی برده نشده است. شخصیت اصلی داستان دختر ۷ سالهای به نام کیمیا است. کیمیا به همرا والدینش در روم زندگی میکند. کیمیا یک خواهر و برادر نیز دارد. در کودکی او اتفاقات عجیبی رخ میدهد. قبل از متولد شدن او شخص ناآشنایی به مادر او میگوید که شما صاحب فرزند دختری به نام کیمیا خواهید شد. کیمیا دختر عجیبی است و در دوران بچگی گه گاهی به حالات خلصهگونه و عرفانی میرود. پدرش او را برای تحصیل به قونیه میفرستد. در آنجا کیمیا با مولانا ملاقات میکند و مولانا که متوجه قدرت خاص او میشود تصمیم میگیرد که او را به فرزندخواندگی خود بگیرد. سالها بعد مولانا با شمس ملاقات میکند. هنگامی که رابطه شمس و مولانا با یکدیگر عمیقتر میشود او کیمیا را به عقد شمس در میآورد و این آغاز بر رابطه عاشقانه آن دو است. نویسنده این کتاب موریل مائوفروی به کشورهای خاورمیانه سفر کرده و زبان فارسی را آموخت. سپس علاقه زیادی به آثار مولانا پیدا کرد و پس از سالها تحقیق در مورد او تصمیم به نوشتن این کتاب گرفت. او در این کتاب تعداد زیادی از شعرهای مولانا را نیز آورده است.