ابوتراب خسروی
ابوتراب خسروی یکی از نویسندگان معاصر ایرانیست که مضامین آثارش طیف موضوعات انسانی گستردهای را در بر دارد و از پیشروان سبکهای مدرن در چند دههٔ اخیر داستاننویسی کشورمان به شمار میرود. این رماننویس توانمند و باتجربه در سال ۱۳۳۵ در شهر فسا، از توابع استان شیراز، به دنیا آمد و بخش عمدهٔ سالهای جوانی را در سفر گذراند. پدرش یک نظامی بود و این ایجاب میکرد که خانوادهٔ او شهرهای زیادی را مقصد خود قرار دهند و دورههای کوتاهی را در مناطق مختلف سکونت کنند. ابوتراب خسروی از شاگردان هوشنگ گلشیری بود و حرکت در مسیر ادبیات را از آشنایی با این نویسندهٔ بهنام معاصر شروع کرد. شغل اصلی او در کنار نویسندگی، برای زمان زیادی تدریس علوم ابتدایی برای دانشآموزان مدارس استثنایی بوده است و این حرفه که با تحصیلات او در ارتباط است، زمینهای بود برای باز شدن پای او به دنیای معلمی؛ آنهم به شیوهای که کمتر کسی آن را تجربه میکند. ادبیات برای او وسیلهٔ بیان است و در طی این سالها، کارنامهٔ ادبی او بیشتر و بیشتر رنگ ساختارگرایی را به خود گرفته و تعمق در مضامین، او را به هنر واقعی ادبیات نزدیکتر کرده است. ابوتراب خسروی در کتابهایش از شیوههای نوین ادبیات جهان الگو میگیرد و تمرکزش را بهجای اسم و رسم، بر ارزشهای واقعی معطوف میکند. او در حال حاضر بازنشستهٔ سازمان آموزش و پرورش به حساب میآید و در شهر شیراز زندگی میکند. مشهورترین اثر ابوتراب خسروی کتاب «ملکان عذاب» است که در سال ۱۳۹۳ برندهٔ جایزهٔ ادبی جلال آل احمد شد.
شخصیت و عقاید ابوتراب خسروی
برای شناختن یک نویسنده نهتنها باید در آثار او دقیق شویم، بلکه باید به دنبال ارتباطی معنادار میان شخصیت و آثار او باشیم. ابوتراب خسروی در زندگی تلاش کرده تا واقعیتها را ببیند و به دنبال راه پیمودن یکشبه نباشد. به همین دلیل او سالها وقت خود را صرف مطالعه و نقد و تدریس ادبیات کرد تا تاریخ و فرهنگ ایرانی را به نسلهای پس از خود منتقل کند. این اما به هیچ عنوان موجب نشده تا او از جهان امروز فاصله بگیرد و خود را در زندانی مجازی حبس کند؛ این را از نحوهٔ پرداخت او به سبکهای فراواقعگرا و تکیه بر تفکر نوگرا میتوان مشاهده کرد. دغدغهٔ خسروی در فیمابین مادینگری و فانتزیگرایی قرار دارد و نیروی محرکهٔ او در تمام آثارش، چیزی نیست جز رسیدن به معنایی از تار و پود ادبیات و قصهها. با نگاهی به آثار او خواهیم دانست که نگارش او نه وامدار اصول و قواعد، که متکی به خود واژههاست. نظریه در کتابهای او بیشتر از هر چیز دیگر نقش دارد، اما هدف و وسیله در آن با ظرافت تفکیک شدهاند و تفکر فعلی در خدمت رسیدن به معنایی والاتر درآمده است. به همین دلیل است که ابوتراب خسروی توانسته نمونههای ادبیات خارجی را، که هم در شکل و هم در مفهوم در بیرون از مرزهای جغرافیایی و فرهنگی ما پدید آمدهاند، در قلب هنر کشورمان یعنی شیراز خلق کند و این جنگ اضداد را به کارکردی ادبی بدل کند.
آثار برتر ابوتراب خسروی
کتابهای ابوتراب خسروی از زمان شروع فعالیت او تا آخرین اثر، یعنی ۱۳۷۰ تا ۱۳۹۳، به ترتیب زیر است:
هاویه
اولین کتاب ابوتراب خسروی، یک مجموعه داستان است که بداعتهای آن در تکنیک و فرم و روایت، آیندهٔ درخشان او را از همان روزها نوید میداد. در این مجموعه با داستانهایی مواجه میشویم که از فرم دایرهای برخوردارند و در هر کدام، تلاش شده تا شیوهای تازه در نحوهٔ روایت و ساختار آنها به کار گرفته شود.
دیوان سومنات
با پیشینهای که از کتاب هاویه در ذهن مخاطبان ادبی شکل گرفته بود، دومین کتاب ابوتراب خسروی توانست جامعهای به مراتب گستردهتر را تحت تأثیر قرار دهد. این کتاب نیز در قالب مجموعه داستان نگارش شده و استقبال مردم را از اقشار مختلفی در پی داشت. یکی از علل موفقیت این کتاب پرداختن به فضای سیاسی و اجتماعی ایران در دههٔ ۱۳۳۰ و ۴۰ در خلال روایت است.
اسفار کاتبان (برنده جایزه مهرگان)
این کتاب از دو روایت متفاوت تشکیل میشود که بر مبنای دو شخصیت پیش میرود و در یک نقطه به همدیگر میرسد. مضمون این کتاب در عین حال که به عشق میان یک دختر یهودی و پسری مسلمان میپردازد، به سطوح بالاتری از سیاست و جوامع انسانی میرود و نقش کلیسا و قدیسها را در شکلگیری دین مسیحیت و یهودیت بررسی میکند.
رود راوی(برنده جایزه ادبی هوشنگ گلشیری)
در بهترین اثر ابوتراب خسروی که در قالب رمان نگارش شده، روایت را از زبان پسری میخوانیم که فرزند یکی از سران فرقههای غیررسمی در مذاهب ایران است و وقتی برای تحصیل به پاکستان میرود، جذب عقایدی در خلاف فرقهٔ خود میگردد. این داستان با طرح داستان در فضایی سوررئال و ترکیب مؤلفههای جهان واقع و غیرواقع، به بازتعریفی از مفهوم تاریخ میپردازد؛ تاریخی که حالا شخصیت اول داستان مسئول نوشتن آن است. این اثر دنبالهای بر کتاب اسفار کاتبان است.
کتاب ویران
کمتر پیش میآید کلمهٔ «کتاب» را در عنوان روی جلد یک اثر ببینیم؛ اما ابوتراب خسروی از این روش نامگذاری شروع میکند و مخاطب را در متن کتاب، نسبت به مفهوم روایت و خود کتاب به شک میاندازد. این کتاب مجموعه داستانی در سبک پستمدرن است که با طرح مضامینی مثل عشق و رویا در بستر مرگی که ادامهدهندهٔ زندگیست، اثری را در اندازههای یک شاهکار خلق میکند. در این داستانها از تکنیکهای نوین ادبی استفاده شده و با اتفاقهایی مثل شکست در روایت مواجه هستیم.
ملکان عذاب
در سومین رمان از سهگانهٔ ابوتراب خسروی، این کتاب در ادامهٔ دو اثر قبلی یعنی اسفار کاتبان و رود راوی به نگارش درآمده است. شخصیت اول این کتاب پسری به نام شمس است که پس از پیدا کردن نامههایی دربارهٔ پدرش زکریا، کنجکاو میشود تا از حقیقت ماجرا سر در بیاورد؛ اما با وارد شدن او به شهر پدریاش قصه رنگ و بویی ترسناک به خود میگیرد. در این کتاب نویسنده بیش از هر چیز به هستیشناسی پرداخته و با پیروی از اندیشهٔ اگزیستانسیالیسم به روایت پرداخته است.
آواز پر جبرئیل
این عنوان نام مقالهای مشهور از فیلسوف و عارف بزرگ ایرانی، شهابالدین سهروردیست. ابوتراب خسروی عیناً همان عنوان را روی کتابش گذاشته تا بازنویسی مدرنی از اندیشههای سهروردی را ارائه کند؛ هرچند خود او اشاره میکند که تمثیلهای ادبی و نگاهی که سهروردی به انسان دارد، بخش عمدهٔ منبع الهام او را تأمین کرده است.