سیمین دانشور
کیمیای سیم به طلا
وقتی پای یک زوج هنری یا اساسا حرفهای درمیان باشد که آن دو نفر با یکدیگر ازدواج هم کرده باشند معمولا بیشتر نگاهها به مرد ختم میشود تا زن و اغلب انسانها، جنس لطیف را تاثیرپذیرفته و شاگرد جنس مذکر به حساب میآورند؛ علیالخصوص اگر این ماجرا یک ماجرای قدیمی باشد و مهمتر از آن اگر زن بعد از مرد در کار مورد نظر شناخته شده باشد! اما مثالهای نقض محکمی برای هر رویهٔ درست یا غلط وجود دارند؛ افرادی مانند ماری کوری که کاری کردند تا شوهرانشان را به واسطهٔ آنها بشناسند و نه برعکس! در ایران هم زنان موفقی، مخصوصا در حوزهٔ ادبیات، قد علم کردند که توانستند در دورهای مردسالارانه، تسلط و برچسب همسر بودن را از روی خود برداشته و به صورت مستقل، یک هنرمند به حساب بیایند؛ سیمین دانشور یکی از این زنان است که بعید است برای معرفیاش نیاز داشته باشد ذکر کنیم او همسر جلال آلاحمد بوده است. دانشور در اولین اردیبهشت سدهٔ چهاردهم به دنیا آمد تا بعدها گل سرسبد بهشت ادبیات ایران باشد. او را به عنوان مترجم و نویسنده میشناسیم و باید ذکر کرد که سیمین، نخستین زن ایرانی بود که به صورت حرفهای، ادبیات داستانی را شروع کرد و از منظر ایجاد باب برای دیگر زنان هنرمند نیز قابل تحسین است.
خانمِ رئیس
سیمین دانشور، علاوه بر نوشتن در جنبههای دیگری هم پیشگام بود؛ او در نخستین انتخابات کانون نویسندگان ایران به عنوان اولین رئیس این کانون انتخاب شد.
زندگی نود سالهٔ دانشور که اسفند ۱۳۹۰ به علت کهولت سن پایان یافته است، پر از آفرینشهای متنوع و بدیع به نظر میآید.
او که زندگی حرفهای خود را در دههٔ بیست خورشیدی از رادیو آغاز کرده بود، بعد از مدتی کوتاه از این کار دلزده شد و به روزنامهٔ ایران رفت. موفقیت مقالات دانشور برای مجلات مختلف که با نام مستعار «شیرازی بینام» نوشته میشدند باعث شدند تا به جمعآوری و انتشار داستانهای پراکندهاش فکر کند و سرانجام او اولین کتاب خود به نام «آتش خاموش» را در سال ۱۳۲۷ منتشر کرد که حاوی ۱۶ داستان کوتاه است.
آتش خاموش، اولین مجموعهٔ داستانی است که به قلم یک زن در ایران چاپ شده است و طبیعتا در دوران خود بنا به فضای موجود، نقدهای منفی بسیاری را برانگیخت.
چندسال بعد، ملاقاتی اتفاقی در اتوبوس تهران شیراز، سیمین و جلال را با هم آشنا کرد؛ اتفاقی که احتمالا در شکوفایی هردو تاثیر بهسزایی داشت؛ این دو با هم ازدواج کردند و هم ازدواج و هم سفر سیمین به آمریکا برای تحصیل باعث شدند تا دانشور چند سالی از نویسندگی دور شود.
بازگشت سیمین به ادبیات در سال ۱۳۳۴، اینبار با امتحان ترجمه همراه بود و او با تسلطی که به زبان انگلیسی یافته بود، کتابهایی مانند باغ آلبالوی چخوف، کمدی انسانی اثر ویلیام سارویان و داغ ننگ اثر ناتانیل هاتورن را به فارسی برگرداند.
این ترجمه هم اما اتفاق کوتاهی بود و سیمین دوباره به زمینهٔ جدیدی روی آورد؛ او تا سال ۱۳۴۰ بیشتر زمان خود را به تدریس در دانشگاه تهران پرداخت و با فراغتی دوباره توانست پس از مدتی طولانی، مجموعهٔ داستان دوم خود به نام «شهری چون بهشت» را منتشر کند.
نرمش برای ورزش اصلی
بسیاری از منتقدین ادبی، گونههایی مانند ترجمه، شعر، داستان کوتاه و بلند را به مثابه یک آمادهسازی جهت نوشتن رمان میدانند و شاید به همین خاطر بود که وقتی سیمین پس از تجربههای قبلی سراغ نوشتن اولین رمانش رفت، شاهکاری به اسم «سووشون» خلق شد!
این کتاب که از جمله پرفروشترین آثار ادبیات داستانی در ایران بهشمار میرود تاکنون به ۱۷ زبان زندهٔ دنیا ترجمه شده و هواخواهان زیادی دارد.
اما اگر بخواهیم سیمین را در همین اثر خلاصه کنیم قطعا خیانت بزرگی مرتکب شدهایم. آثار او در زمینهٔ ترجمه به برگردانی کتابهای بزرگی مانند سرباز شکلاتی اثر جرج برنارد شاو، تیفوس اثر آنتوان چخوف، بئاتریس اثر آرتور شنیتسلر، بنال وطن اثر آلن پیتون و راز موفق زیستن اثر دیل کارنگی را شامل میشوند.
در حوزهٔ داستان کوتاه، سیمین کتابهای موفقی مانند به کی سلام کنم؟ ، از پرندههای مهاجر بپرس و انتخاب را منتشر کرده است و سهگانهٔ سرگردانی در رمانهای پساسووشون او به نامهای جزیرهٔ سرگردانی، ساربان سرگردان و کوه سرگردان آثار جذابی هستند.
البته تألیفات سیمین را جدای از تمام این زمینهها در آثاری غیرداستانی مانند غروب جلال و ذنِ بودیسم هم میتوان جدی گرفت.