لیست چاپهای دیگر
(۳)معرفی و بررسی کتاب میوهٔ خارجی
اگر اهل مطالعهٔ بهروز باشید، رمانهای مشهور را در سطح جهانی دنبال کنید و کتابهای عامهپسند را، حتی جهت سرگرمی بخوانید، حتماً نام جوجو مویز را شنیدهاید. این نویسندهٔ ۵۱ سالهٔ بریتانیایی در چند سال اخیر توانسته انقلابی را به نام خودش در نویسندگی بهپا کند؛ شاید انقلاب صورتی! جوجو مویز از زمانی که شروع به رماننویسی کرد، تصمیم گرفت تمام اجزای تشکیلدهندهٔ داستانهایش را به زنان و فمینیسم اختصاص دهد. این داستانها به قلم رئال او ماجراهایی را، معمولاً از زبان خود شخص اول، بازگو میکنند که اغلب به معضلات اجتماعی زنان برمیگردند؛ در خلال همین واگویهها و و گلهوشکایتها نیز، مسائلی درونیتر را روایت میکند که از ویژگیهای زنانه است. او تلاش کرده تا در رمانهایش از عواطف، هدفها، رویاها و رنجهای زنانهای بگوید که در بطن اجتماع وجود دارند، اما به عقیدهٔ او، به اندازهٔ دغدغههای مردانه دیده نشدهاند. البته او در هیچکدام از کتابهایش «ضد مرد» عمل نکرده و… همین کافیست! شخصیتهای داستانهای او اغلب درپی یک اتفاق به چالشهای مختلفی برمیخورند و ماجرا ابعاد متفاوتی را به خود میگیرد. نویسنده بستر این حوادث و اتفاقات را معمولاً دو دورهٔ تاریخی مختلف قرار میدهد و با مقایسهٔ سرنوشت شخصیتهای زن در دو قرن، نحوهٔ رفتارها و پذیرش جامعه را نسبت به جنس زن، میسنجد. میوهٔ خارجی یکی از رمانهای محبوب و پرطرفدار جوجو مویز است که مثل آثار دیگرش در ژانر عاشقانه، اجتماعی و تاریخی نگارش شده است. این رمان سرنوشت دخترهایی را روایت میکند که در جامعهای خشک و متحجّر و تکراری گرفتار شدهاند. جامعهای که سنتهای قدیمی و بعضاً خرافهها، جلوی پیشرفت آن را گرفته و بسیاری از این گرفتاریها، بهطور مستقیم روی زندگی دخترها تاثیر میگذارد. آنها میخواهند به اندازهٔ حقشان و بهطور برابر از آزادی بهرهمند شوند و با ورود افرادی جدید به این جامعه، بستری برای تغییرات فرهنگی هم فراهم میشود. این کتاب در سال ۲۰۰۴ منتشر شد و در همان سال، از سوی انجمن رماننویسان برتانیا، جایزهٔ بهترین رمان عاشقانهٔ سال را از آن خود کرد. با استقبال گستردهای که از این رمان در سطح بینالمللی شد، نشر آموت نیز آن را در ایران به ترجمهٔ مریم مفتاحی منتشر کرد و تا الان به چاپ شانزدهم رسیده است.
خلاصهٔ داستان رمان میوهٔ خارجی
«مرهام» نام شهر ساحلی کوچک، زیبا و با فضایی روستاییست که داستان رمان «میوهٔ خارجی»، در دههٔ ۱۹۵۰ م. در آن اتفاق میافتد. این شهر علیرغم زیباییهایش، فضایی کسلکننده دارد و انگار ساکنین آن سالهاست که در خواب زمستانیاند. در یکی از خانوادههایی که در این شهر زندگی میکنند، خانوادهٔ محترم و اصیل هولدن، دو دختر به نامهای «لُتی» و «سیلیا» هستند که مثل مردم دیگر شهر فکر نمیکنند. لتی دختریست که در کودکی به فرزندخواندگی پذیرفته شده و حالا بههمراه خواهر ناتنیاش سیلیا، هیچ انگیزه و هدفی بیشتر از اینکه روزی از این شهر فرار کند، برایش اهمیت ندارد. او میخواهد پس از تمام این سالها که در این روستا و در این خانه گذرانده، راههای جدیدی را برای گذران زندگی پیدا کند. سیلیا هم، که برخلاف اکثر خواهرهای ناتنی در کارتونها، شخصیتی مثبت است، به اندازهٔ لتی دوست دارد تا از این شهر جدا شود و تجربههای جدیدی را کسب کند. این آرزوها سالهاست که در دل این دو دختر موج میزند، تا اینکه یک روز گروهی از بوهمیانها به خانهای در نزدیک ساحل نقل مکان میکنند. بوهمیانها به گروهی از کولیها گفته میشود که در بیشهها زندگی میکنند و خصوصاً در این دورهٔ تاریخی، بیشتر از همیشه حضور داشتند. حضور افرادی جدید، با ظاهر و سبک زندگی جدید، باعث میشود لتی و سیلیا بیشتر از قبل برای رسیدن به هدفشان ترغیب شوند؛ البته اتفاقاتی که درپی این انگیزهها و جسارتها میافتد، ماجراهای غمانگیز دیگری را هم به دنبال دارد. این سلسلهوقایع موضوعیست که جوجو مویز تلاش کرده در خط داستانیاش بگنجاند و بهواسطهٔ آن، فرهنگی را به تصویر بکشد که به رعایت نشدن حقوق زنان ختم میشود این وقایع بخش اول داستان را تشکیل میدهند و در بخش بعدی، زمان به جلو میرود. حالا پس از نیم قرن که از ماجرای سیلیا و لتی میگذرد، خانهٔ آرکادیا که زمانی محل زندگی کولیها شده بود، در دست بازسازیست. این بنای قدیمی که خاطرات زیادی از شهر مرهام را در خود داشت، قرار است از نو ساخته شود و ساکنان قدیمی شهر ساحلی بیشتر از هر زمان دیگری احساس دلتنگی میکنند. حسّ نوستالژیگونهای که همیشه نسبت به خاطرات در ذهن مردم شکل میگیرد، تصاویر گذشته را زیباتر از چیزی که واقعاً بوده نشان میدهد. مردم شهر نیز حالا میخواهند از لابهلای آجرهای خانهٔ کهنهٔ شهرشان، خاطرات و جوانیشان را بیرون بکشند؛ غافل از اینکه برعکس آنها، این خانه خاطرات تلخ آن دوران را فراموش نکرده است. حالا خوب و بدها گذشته باهم زنده شدهاند و چالش جدیدی که پیش میآید این است که: آیا اصلاً میتوانیم گذشتهها را در همان گذشته دفن کنیم؟
دربارهٔ جوجو مویز
با توضیحاتی که در ابتدای متن نوشتیم، قطعاً تا اندازهای با شخصیت و عقاید جوجو مویز آشنا شدید. برای شناختن بیشتر این نویسنده فقط کافیست بدانید که کتاب «من پیش از تو» اثر همین نویسنده است! او با نگارش این کتاب توانست چندین پلهٔ موفقیت را در نویسندگی، با یک قدم طی کند و در کشورهای بسیاری شناخته شود. این کتاب دربارهٔ دختری خوشقلب است که با پسری موفق و جذاب برخورد میکند؛ پسری که در یک سانحه، توانایی راه رفتنش را از دست داده و حالا بین این دو شخصیت کاملاً متضاد، کشش عاطفی شکل میگیرد. این کتاب با دو جلد دیگر به نامها «من پس از تو» و «هنوز هم من» ادامه پیدا کرد و بیش از پیش به استقبال روبهرو شد. جوجو مویز در سال ۱۹۶۹ متولد شد. علاقهٔ اصلی روزنامهنگاری بود و از سال ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۲ که اولین کتابش، یعنی باران پناهگاه، را منتشر کرد، با مدرک روزنامهنگاری به همین شغل مشغول بود. او علاوهبر کتاب میوهٔ خارجی، برای رمان آخرین نامه معشوق نیز برندهٔ جایزهٔ بهرین رمان عاشقانهٔ سال شد؛ که در نوع خودش اورا رکورددار کرد. از آثار دیگری که به شهرت و موفقیت جوجو مویز افزود میتوانیم دختری که رهایش کردی، ماه عسل در پاریس، یک بهعلاوه یک، اسب رقصان، رها در باد، کشتی نوعروسان، خلیج نقرهای و بخشندهٔ ستارگان را نام ببریم.
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | میوهٔ خارجی |
---|---|
تعداد صفحه | ۶۲۴ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۶۹۶ گرم |
شابک | ۹۷۸۶۰۰۳۸۴۰۲۵۶ |
نقد و بررسی کاربران (۱)
مرتب سازی بر اساس
میوه خارجی رمانی در ژانر عاشقانه اثر جوجو مویز است که در سال ۲۰۰۴ منتشر و از طرف انجمن رماننویسان برتانیا جایزه بهترین رمان عاشقانه را ازآن خود کرد. داستان رمان همانند همهٔ آثار جوجو مویز رگههای فمنیستی دارد و به مسائل و دغدغههای مربوط به زنان میپردازد. ماجرا درمورد زندگی دو خواهر در خانوادهٔ اصیل و محترم هولدن است که در شهر ساحلی و زیبای مرهام زندگی میکنند. زندگی مردم این شهر بسیار کسل کننده و بیجنب و جوش است. لتی و سیلیا این زندگی را دوست ندارند و آرزوی رفتن از این شهر را در سر دارند. خانواده هولدن لتی را در کودکی به فرزندی گرفتهاند با این وجود رابطهٔ او و سیلیا چیزی کم از رابطهٔ خواهری تنی ندارد. این دو خواهر سالها این آرزو را در دل خود نگه میدارند تا اینکه با ورود بوهمیانها که گروهی از کولیها هستند اشتیاق این دو خواهر برای رفتن از این شهر کسل کننده بیشتر میشود که اتفاقات ناشی از این اشتیاق برای آنان غم و اندوهی را در پیش دارد. جوجو مویز در این کتاب سعی دارد فرهنگی را به تصویر بکشد که در آن حقوق زنان رعایت نشده و این موضوع را در خط داستانی کتاب بگنجاند.