لیست چاپهای دیگر
(۱۱)معرفی و بررسی کتاب دختری که رهایش کردی
نام رمان «دختری که رهایش کردی»، کمی غلطانداز است. در نگاه اول، مخاطب تصور میکند که با رمانی عاشقانه روبهرو است که در آن انواع و اقسام خیانتها به چشم میخورد. خیلی از مخاطبان ممکن است آن را شبیه کتاب «جسورانه برای دختران»، نوشتهٔ آندره جی بوکانان و میریام مسکوویتز تصور کنند. ولی محتوای این کتاب، برخلاف چیزی که تصور میکنید، راجع به مرگ است. مرگ کسانی که دخترهای نقش اول این رمان طولانی، عاشقش بودند. در حقیقت، این رمان عاشقانهٔ پستمدرن ولی عامهپسند، راجع به زندگی دو دختر است. دو دختر که باهم یک قرن فاصلهٔ زمانی دارند ولی زندگی هر دو، هم مشابه و هم به نوعی باهم مرتبط است. داستان اول، مربوط به زندگی سوفی است که در جنگ جهانی اول اتفاق میفتد. داستان دوم، مربوط به دنیای مدرن است، زنی که با یک معمار در خانهای شیشهای زندگی میکند. اما معضل بزرگی که هر دو دوره را تهدید میکند، مادهباوری یا همان «ماتریالیست بودن» است. فرقی نمیکند که دعوا سر «زن» یا «نقاشی یک زن» باشد، در هر دو داستان، دخترها توسط انسانهایی مادهباور تهدید میشوند. اما برای اینکه از یک رمان چهارصد و هفتاد صفحهای سر در بیاوریم باید چکار کنیم؟ شاید شما حوصلهٔ خواندن آن را نداشته باشید! اگرچه به نقل از دیلی میل، «دختری که رهایش کردی، کتابی است که نمیتوانید زمین بگذارید.» ولی پیشنهاد میکنم به مطلب «خلاصهٔ کوتاهی از دختری که رهایش کردی» در وبلاگ کتابچی سری بزنید تا علاوه بر خلاصهای از رمان، مصاحبهای از نویسندهٔ خوش قلم آن، یعنی جوجو مویز را مطالعه کنید. شاید در این صورت، به خواندن کامل رمان، علاقهٔ بیشتری پیدا کردید. البته اگر به خواندن همین مقاله هم ادامه دهید، میتوانید اطلاعات جامع و کاملی از رمان به دست بیاورید.
داستان اول: ماجرای سوفی و پرترهٔ دستنیافتنی
همانطور که گفتیم، کتاب «دختری که رهایش کردی»، دو داستان مرتبط را بیان میکند. داستان اول، راجع به دختری به نام سوفی است که در طبقهٔ کارگر جامعهٔ فرانسه زندگی میکند. او به تازگی توجه یک نقاش به نام ادوارد لفوره را به خود جلب کرده است. مردی که قصد دارد پرترهای از او بکشد. طی ماجراهایی که هر دوی آنها برای رسم نقاشی سپری میکنند، عاشق یکدیگر میشوند و باهم ازدواج میکنند. ولی متاسفانه، جنگ جهانی اول، که به داستانهای غربی زیادی حمله کرده، به داستان سوفی نیز حمله میکند و شوهرش را از او میگیرد. ادوارد، جهت دفاع از کشور، مجبور است به جبهه برود و سوفی را تنها بگذارد. در این میان، سوفی سعی دارد هتلی را که از قبل داشتند، اداره کند. در این هتل، پرترهای که ادوارد از او کشیده روی دیوار قرار دارد. زمانی که نیروهای آلمانی به روستای آنها میرسند و تصمیم به غارت آنجا میگیرند، سری به هتل سوفی نیز میزنند. در آنجا، فرماندهٔ نیروهای آلمانی، پرترهٔ سوفی را میبیند و احساس میکند که میخواهد پرتره و صاحب پرتره که «سوفی» است را از آن خود کند.
فکر میکنم میتوانیم در خصوص چیزهایی که دوستشان داریم، قانون شکنی کنیم.
جوجو مویز در مصاحبهای که در سایت penguinrandomhouse.com منتشر شده است در پاسخ به سوال «آیا کتاب دختری که رهایش کردی الهام گرفتهشده از یک شخص واقعی است؟ و چرا بستر جنگ جهانی اول را به جنگ جهانی دوم ترجیح دادید؟» چنین میگوید:
بله، من مقالهای در مورد یک خبرنگار جنگی زن در جنگ جهانی دوم خواندم که مسئول یکی از انبارهای آثار هنری به سرقت رفتهٔ هیتلر بود که به او یک نقاشی ارزشمند به عنوان تشکر نیز داده بود. این موضوع مرا به فکر واداشت که چگونه اخلاقیات در زمان جنگ میتواند حتی برای افراد خوب نیز، نسبی و مربوط شود. و سپس من چیزی در مورد فرانسهٔ اشغالشده در جنگ جهانی اول دیدم و فهمیدم که در مورد این بخش از تاریخ چیزی کمی شنیده بودم و این دو چیز کم کم در ذهنم شکل گرفت.
داستان دوم: ماجرای لیو هالستون، صاحب جدید پرترهٔ سوفی
سپس داستان دوم اتفاق میفتد. داستان دختری به نام لیو هالستون که یک قرن بعد از سوفی با شوهر معمارش در خانهای شیشهای و زیبا زندگی میکند. اما در سن ۲۸ سالگی، شوهری که عاشقش بود را بیجان در تخت پیدا میکند. او که به خاطر این مرگ ناگهانی، عذاب روحی و مالی بسیار شدیدی را تجربه میکند، دلش به نقاشیای خوش است که همسرش قبل از مرگ به او هدیه داده است. درست حدس زدید. آن نقاشی، همان پرترهٔ سوفی است که ادوارد برایش کشیده بود. در همین حال، مردی به نام پل مک کافرتی پیدا میشود. مردی که شغلش، استرداد آثار هنری و باستانی اروپاییها و بازگردانی آن به اروپا است. مطمئنا پیش خود فکر میکنید که امکان ندارد پل، یک پرتره که حالا روی دیوار شیشهای خانهٔ لیو جا خوش کرده است را پیدا کند، ولی جوجو مویز داستان را طوری پیش میبرد که نه تنها پل آن را پیدا میکند، بلکه در کشمکشهایی که سر پرتره رخ میدهد، عاشق لیو میشود. لیو، با وجود اینکه تابلویی به ارزش چندین میلیون پوند دارد و میتواند زندگی و عشق نویی را با پاول تجربه کند، تصمیم میگیرد برای چیزی که عاشقش است، تابلویی که همسر مرحومش به او هدیه داده، بجنگد. اما آیا واقعا موفق میشود تا از این نقاشی که به قول جان کیتس -شاعر دورهٔ رومانتیک- هنر را جاودانه کرده است، مراقبت کند؟ این داستان جذاب و متفاوت، در یک رمان چهارصد صفحهای جا خوش کرده است. رمانی که توسط کتایون اسماعیلی ترجمه و توسط نشر میلکان، به چاپ رسیده است. اما اگر هنوز برای خرید آن تردید دارید، میتوانید مطلب مفصلتری راجع به این رمان را با عنوان «درباره کتاب دختری که رهایش کردی؛ عاشقانهای در گذرگاه زمان» در مجله کتابچی بخوانید.
دربارهٔ جوجو مویز، نویسنده کتاب دختری که رهایش کردی
پائولین سارا جو مویس که نویسنده و روزنامهنگار انگلیسی است، در سال ۱۹۶۹ در میدستون انگلستان به دنیا آمد. اگرچه همه او را با نام جوجو مویز میشناسند. او از رویال هالووی، دانشگاه لندن و کالج نیو بدفورد فارغالتحصیل شد و سپس به خاطر اخذ بورسیهٔ تحصیلی از روزنامهٔ ایندیپندنت، رشتهٔ روزنامهنگاری را در مقطع کارشناسی ارشد و در دانشگاه شهر لندن آغاز کرد. جالب اینجاست که پس از آن، تا ده سال در این حرفه مشغول به کار بود. اگرچه او شهرت خود را مرهون رمانهایش است، ولی هیچوقت روزنامهنگاری را رها نکرد و در حال حاضر نیز برای دیلیتلگراف، مقالاتی مینویسد. او نویسندگی -رماننویسی- تماموقت را از سال ۲۰۰۲ آغاز کرد. اولین رمان او، «در پناه باران» بود. با وجود اینکه او سابقهٔ طولانی و زیادی در نویسندگی ندارد، ولی آثاری را پدید آورد که عدهٔ زیادی از افراد را در سراسر دنیا کتابخوان کرد. جالب اینجا است که او، حین حفظ سبک پستمدرن و بازی با راویها و دورههای زمانی مختلف، پیوند داستان را رها نمیکند و مخاطب از خواندن آن دلزده نمیشود. ما در این مطلب به معرفی رمان «دختری که رهایش کردی» پرداختیم. نمیدانید که ایدهای این کتاب چطور به ذهن نویسنده رسیده است؟ اینکه یک نویسنده چطور میتواند با بهم پیوستن دو شخصیت از دو قرن متفاوت، داستانی عاشقانه و در عین حال، یک اثر ادبی جدی خلق کند؟ میتوانید مصاحبهٔ جوجو مویز با گودریدز را که توسط تیم کتابچی ترجمه و در وبلاگ قرار داده شده، مطالعه کنید. او در قسمتی از این مصاحبه به سوالی که به سختی جمع کردن منابع برای نوشتن این کتاب اشاره میکند چنین پاسخ میدهد:
بله، بسیار دشوار بود. معمولاً وقتی تحقیق میکنم، تا جایی که ممکن است به سراغ منابع اولیه و اصلی میروم. من یک کتاب به نام «کشتی نوعروسان» نوشتم و برای نوشتن آن به سراغ یک ناو هواپیمابر رفتم و چند وقت بر روی آن بودم. وقتی در مورد اسبها در رمان «رقصنده با اسب» مینوشتم، به فرانسه رفتم و به دانشکده ملی سوارکاری (Le Cadre Noir)، که یک آکادمی قدیمی سوارکاری است نگاهی انداختم. گذشته از این کتاب و چیزهایی آرشیو شدهٔ دیگر، چیزی که من متوجه شدم این بود که به خاطر ماهیت گستردهٔ بمبگذاریها در جنگ جهانی اول، اطلاعات زیادی دربارهٔ زندگی در فرانسهٔ تحت اشغال، در واقع از بین رفته بود. بخشهای عظیمی از فرانسه کاملاً نابود شده بودند. تعدادی آرشیو عکس شگفتانگیز پیدا کردم که عالی بودند. اینترنت کارها را بسیار آسانتر میکند، زیرا مردم در اکثر اوقات آرشیو و اطلاعات خود را آپلود میکنند. من خیلی به آنها متکی بودم. سپس تحقیقاتی در فرانسه انجام دادم و گردشی در موزههای مربوط به جنگ جهانی اول در شمال این کشور نیز داشتم.
شاید شما، نفر بعدی باشید که چنین ایدهای به سرش زده و یک حماسهٔ عاشقانهٔ جذاب مینویسد. جالب است بدانید که او، نویسندهٔ رمانهای مشهوری چون «من پیش از تو»، «پس از تو» و «باز هم من» است. از دیگر آثار او نیز میتوان به مرکز فروش طاووس، خلیج نقرهای، موسیقی شب، ماه عسل در پاریس، یک به علاوهٔ یک، تک و تنها در پاریس و بخشندهٔ ستارهها اشاره کرد. با توجه به آثار فوقالعادهای که جوجو مویز از خود به جا گذاشته است، عجیب نیست که او دو بار موفق به دریافت جایزهٔ سال رمان عاشقانه از انجمن نویسندگان رمانهای عاشقانه شده است. البته این جوایز به خاطر سری من پیش از تو، به او اهدا نشده، بلکه نویسنده به خاطر نوشتن رمان «میوهٔ خارجی» در سال ۲۰۰۴ و رمان «آخرین نامه از معشوق خود» در سال ۲۰۱۱، موفق به کسب آنها شدهاست.
جملاتی از کتاب دختری که رهایش کردی
- نگاهش رو به خودم نمیتونستم درک کنم. نمیتونستم بفهمم توی کلهش چی میگذره. روی پاشنهٔ پاش چرخید و راه افتاد طرف در ورودی خونه. منم دنبالش رفتم که دامنم گیر کرد زیر پام و نزدیک بود بیفتم که هر جوری بود خودم رو جمعوجور کردم. میدونستم که خیلی جسورانه حرفزدن ممکنه جرم محسوب بشه، اما اون لحظه دیگه جای ترسولرز نبود.
- «شوهرم این تابلو رو کشیده.» نمیدونم چرا حس کردم لازمه بدونه شوهرم تابلو رو کشیده. شایدم به خاطر اطمینان از خشم پرهیزکارانهم بود، شاید هم به خاطر تفاوت موجود در عکس دختر توی تابلو و دختری که الان کنارش وایساده، شاید هم به خاطر کوچولوی بوری که پیش پای من بیقرار بود و گریه میکرد. ممکن بود آلمانیا، بعد از دو سال اشغال شهرمون، چشماشون رو به یه جرم ناچیز ببندن و نخوان اذیتمون کنن.
- یهو به طرز وحشتناکی شروع کردم به لرزیدن و تازه فهمیدم چقدر باید از حضور سربازا میترسیدم. پاهام انگار توی آب بودن. تمام قوای پاهام ریخته بود روی سنگفرش.
- گفتم: «ما همه دلقکیم. فقط ادوارد این رنگا رو واضحتر از هر کس دیگهای دید.»
- «سوفی، با من میرقصی؟» یه جوری منو با اسم کوچیک صدا میکرد که انگار مدتهاست باهم بودیم.
- «پل!» لیو لبخند زد. هر وقت که به پل نگاه میکرد لبخند میزد. نفس کوتاهی بیرون داد. «میدونی که چقدر توی پیدا کردن اشیای گم شده حرفهای هستی…»
برای خواندن جملاتی بیشتر از کتاب دختری که رهایش کردی به مجله کتابچی مراجعه کرده و مطلب «جملاتی از کتاب دختری که رهایش کردی» را مطالعه بفرمایید.
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | دختری که رهایش کردی |
---|---|
تعداد صفحه | ۴۷۲ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۴۱۶ گرم |
شابک | ۹۷۸۶۰۰۷۸۴۵۸۲۰ |
نقد و بررسی کاربران (۱)
مرتب سازی بر اساس
دختری که رهایش کردی یک اثر جذاب در رابطه با مفهوم عشق و در پس آن روایت تلخ فقدان است. دو داستان که در فاصلهٔ زمانی صدساله روایت میشوند و نقطهٔ اتصالشان به هم یک نقاشی است. ماجرای اول روایت دختری به نام سوفی از طبقهٔ کارگر فرانسه است که در جریان خلق پرترهاش توسط نقاشی به نام ادوارد لفوره عاشق او میشود و سپس به دلیل وقوع جنگجهانی او را از دست میدهد و سعی در حفظ این پرتره به عنوان یادگاری از همسر فقیدش دارد. داستان دوم اما در مورد زنی به نام لیو هالستون است که صد سال بعد از سوفی رخ میدهد. لیو که در سن ۲۸ سالگی با همسر معمارش زندگی میکند به شکلی ناگهانی او را در حالی که از دنیا رفته است در خانهشان مییابد و سعی میکند در جدال با دلالی هنری یادگار ارزشمند همسرش که از قضا همان پرترهٔ سوفی است با چنگ و دندان حفظ کند. روایت این رمان بسیار جذاب و گیراست و قلم روان و سادهٔ مویز باعث شده که این کتاب طرفداران زیادی در دنیا پیدا کند. این کتاب پیشنهاد ما به کسانی است که به رمانهای عاشقانهٔ بلند علاقهٔ زیادی دارند و غرق در دنیای عاشقانهٔ شخصیتهای داستان میشوند. اگر از طرفداران این دسته از رمانها هستید، با دختری که رهایش کردی به خوبی ارتباط برقرار خواهید کرد.