لیست چاپهای دیگر
(۳)معرفی و بررسی کتاب هویت
رمان هویت که در زمره کوتاهترین کتابهای کوندرا قرار میگیرد، همچون دیگر آثارش درونمایهای فلسفی دارد. در جهان داستانهای او، شخصیتها معمولا با دنیای اجتماعی اطراف خود غریبهاند و آن را درک نمیکنند. به نظر میرسد که کوندرا از طریق آنها به نقد انسان مدرن و توصیف سرگشتگیهای او میپردازد. هویت نیز نگاهی فلسفی به یک رابطه است، رابطه میان شانتال و ژان مارک که عشق شدیدشان به یکدیگر، آنها را از هیاهوی بیرون دور ساخته و بیمعنایی جهان را جبران میسازد. اما چه اتفاقی برای عشق خواهد افتاد اگر دچار سوءتفاهم گردد؟
میلان کوندرا نویسنده کتاب
میلان کوندرا، نویسنده معروف اهل چک که اکثرا او را با رمان «بار هستی» میشناسیم، در سال ۱۹۲۹ به دنیا آمد. او به مدت دوسال عضو حزب کمونیست چک بوده و سپس از آن اخراج شد، کوندرا همچنین یکی از اعضای جنبش اصلاحطلبانهٔ حزب کمونیست چکسلواکی بود که به بهار پراگ معروف است و در سال ۱۹۷۵ بعد از چند سال ممنوعیت فعالیت و چاپ کتاب، سرانجام به علت فعالیتهای اصلاحطلبانه و سیاسیاش به فرانسه تعبید شد. از دیگر کتابهای مشهور کوندرا میتوان به جاودانگی، عشقهای خندهدار، شوخی، هویت و جشن بیمعنایی اشاره کرد. کوندرا تاکنون جوایز بسیاری از جمله جایزهٔ ایالت اتریش، جایزهٔ بینالمللی هردر و جایزهٔ جشنوارهٔ اوید را کسب کرده و بارها نیز نامزد دریافت نوبل ادبیات شده، اگرچه موفق به کسب آن نگشته است.
داستان کتاب هویت
ژان مارک و شانتال زوجی میانسال و عاشقند که هر دو از جهان اطراف خود دل بریده و تنها با اتکا به علاقه مشترکشان به زندگی ادامه میدهند. تفکرات روشنفکرانه آنها را به یکدیگر نزدیکتر ساخته و باعث شده تا درک متقابلی بینشان شکل بگیرد. شانتال مدیر یک شرکت تبلیغاتی و بسیار زیبا و دلرباست. و این زیبایی حقیقتی است که مارک را از همان برخورد اول شدیدا به او جذب کرده بود با اینکه او چهار سال از مارک بزرگتر بود. در رفت و آمد روزانه در پیادهروها این فکر به سر شانتال میزند که مردان دیگر مانند گذشته به او نگاه نمیکنند و زمان دارد از حجم جذابیت او میکاهد. گفتن چنین حرفی به ژان مارک او را به فکر فرو برده و موجب حسد او میشود. حسدی که با شعله گرفتن آن، ژان مارک دست به کاری احمقانه میزند، با هوبتی نامعلوم برای شانتال نامه مینویسد. در ابتدا ژان مارک تنها میخواهد به همسرش اعتماد به نفس سابق را بازگرداند زیرا به خیال شانتال سن زنها را توجه و بیتوجهی مردان تعیین میکند، اما به تدریج ژان مارک با جنبههایی از شخصیت او آشنا میشود که تصوراتش را برهم میزند. کار تا جایی پیش میرود که دو طرف احساس میکنند هیچوقت همدیگر را درست نشناختهاند و شانتال او راترک میکند. در این قسمت کتاب دچار چرخشی شده و تبدیل به ژانر وحشت میشود. روند اتفاقات غیرقابل پیشبینی و ناپایدارند و عشق به عنوان مفهوم محوری کتاب به آزمون کشیده میشود.
بررسی مفهوم هویت
هویت در این کتاب محوریترین و پرچالشترین مفهوم است. از نظر شانتال هویت برابر با تصور دیگران نسبت به خود میباشد. کوندرا مفهوم هویت را همچون همه مسائل در زندگی ناپایدار میخواند، تا حدی که تمامی داستان و نامهنگاریها را زیر سوال برده و در انتهای کتاب میپرسد: «در چه لحظهٔ مشخصی امر واقعی به وهم و خیال، و واقعیت به رویا مبدل شده است؟ مرز کجا بوده است؟ مرز کجاست؟ » شانتال در وضیعتی میان خیالهایش نسبت به مردانی که تصور میکرد نامهنگار ناشناس و مرموز او باشند و زندگی واقعیاش با ژان مارک قرار گرفته است، وضعیتی که در نهایت هویت او را دستخوش تغییر قرار میدهد. در ابتدای کتاب میخوانیم که شانتال از تصور از دست دادن ژان مارک میترسد، اما چطور ممکن است اتفاقی در آینده بر وضعیت حال او اثر بگذارد. از دیدگاه نویسنده آنچه رابطهٔ میان آندو را خراب میکند ماحصل دوران مدرن است، نوعی بیسرانجامی و عدم قطعیت که روابط افراد را تحت الشعاع قرار داده است. نامههای ژان مارک به کتابی حالتی سورئال بخشیده و همین موضوع باعث میشود که هیچ چیز آن طور که هست به نظر نیاید.
کوندرا ساده سازی و پیچیده سازی
میلان کوندرا در زمره نویسندگانی است که به خوبی میتواند مفاهیم مهم فلسفی را تبدیل به موضوعی پیشپا افتاده و روزمره کرده و خواننده را با به چالش کشیدن این مفاهیم به پرسش وا میدارد. نحوه بیان او از مسائل زندگی به نحوی که در ارتباط با اندیشه بخصوصی باشند و نقدهای تند او به دنیای مدرن و بوروکراسی عظیم آن، او را از دیگر نویسندگان رمان فلسفی متمایز میسازد. میتوان گفت او در عین ساده سازی مفاهیم، زندگی را پیچیده میسازد. نوعی از پیچیدگی که به ذهن خوانندگان کتابهایش نفوذ کرده و آنها را در سوالاتی بیشمار غرق میکند. کتاب هویت در ایران توسط حسین کاظمی یزدی و نشر نیکا و همچنین پرویز همایونپور و نشر قطره ترجمه و چاپ گشته است.
در بخشی از کتاب باترجمه همایونپور میخوانیم:
«ژان مارک جرعه دیگری نوشید و سپس، افکار خود را از سر گرفت: «چگونه دوستی پدید میآید؟ مسلما همچون اتحادی برضد تیره روزی، اتحادی که، بدون آن، انسان در برابر دشمنان خلع سلاح شده است. چه با دیگر نیازی به چنین انحادی نداشته باشیم.
-دشمنان همیشه وجود خواهند داشت.
-آری، اما آنها نامرئی و بینامند، همچون سازمانهای اداری و قوانین وقتی تصمیم میگیرند که در برابر پنجرههای خانهات فرودگاهی بسازند، وقتیترا بیکار میکنند، از دست دوست چه کاری ساخته است؟ اگر کسی به تو باری رساند باز شخصی بینام و نامرئی است، نظیر سازمان مددکاری اجتماعی، انجمن حمایت از مصرف کنندگان، دفتر وکلای مدافع. دوستی را دیگر نمیتوان با هیچ آزمونی اثبات کرد. برای جست و جوی دوست زخمی در میدان نبرد، یا بر کشیدن شمشیر برای دفاع از او در برابر دزدان مسلح، موقعیتی پیش نمیآید. ما زندگیمان را بدون خطری بزرگ، اما همچنین بدون دوستی، میگذرانیم.
-اگر در معرض کین و نفرت فرار کرو، اگر متهم گرشی و طعمه دیگران شوی، از کسانی که تو را میشناله میتوانی انتظار در نوع واکنش داشته باشی: پرخی همرنگ جماعت میشوند. برخی دیگر محتاطانه وانمود میکنند که هیچ نمیدانند، میچ نمیشوند، به طوری که تو خواهی توانست به دیدن آنها و سخن گفتن با آنها ادامه دهی. این گروه دوم، که رازدار و آداب دازاند. دوستان تو هستند. دوستان به معنای مدرن کلمه. گوش کن ژان مارک، من همیشه این را میدانستهام. »
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | هویت |
---|---|
ژانر | داستانی، فلسفه، ادبیات معاصر، کلاسیک |
تعداد صفحه | ۱۷۲ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۱۹۴ گرم |
شابک | ۹۷۸۹۶۴۳۴۱۲۲۱۰ |
نقد و بررسی کاربران (۱)
مرتب سازی بر اساس
کتاب هویت، یکی از کوتاهترین آثار میلان کوندرا داستانی اندیشه محور است که نوعی تقابل فلسفی با مسئله ناپایداری و زندگی انسان دارد. موضوع اصلی کتاب دغدغهٔ اجتناب ناپذیر انسان در زمانیست که پا به سن میگذارد و رو به فرسایش میرود. شخصیتهای اصلی کتاب ژان مارک و شانتال زوجی عاشق و خوشبخت هستند که چشم خود را بر جهان مدرن بسته و با تکیه به عشق و درک متقابل بینشان به زندگی ادامه میدهند. شانتال زنی زیبا و دلرباست که از ژان مارک چهار سال بزرگتر است. او معتقد است در نگاه به ژان مارک دلباخته و شیفتهٔ او شده است. همه چیز خوب پیش میرود تا جایی که شانتال در رفت و آمدهای روزانهاش متوجه مسئلهای میشود که بر زندگیشان سایه میافکند. شانتال متوجه میشود مردها دیگر برای دیدنش سر برنمیگردانند و این یعنی جذابیتش را از دست داده است. ژان مارک با شنیدن این حرف متوجه میشود شانتال نگران دوران پیریش است و تصمیم میگیرد جلوی افسردگی او را بگیرد. او نوشتن نامه به شانتان از زبان هویتی نامعلوم را آغاز میکند و سعی بر این دارد که اعتماد به نفس از دست رفتهٔ همسرش را به او بازگرداند اما این کار او عاقبت خوبی ندارد. کار تا جایی ادامه پیدا میکند که ژان مارک با شخصیتی از همسرش روبهرو میشود که گویی هرگز او را نشناخته است. همین مسئله تهدید بزرگی برای رابطهشان میشود تا جایی که شانتال او را ترک میکند و رمان مسیر خود را از داستانی عاشقانه تغییر میدهد. نسخهای که کتابچی برای مطالعه کتاب هویت پیشنهاد میدهد چاپ انتشارات قطره به ترجمهٔ پرویز همایونپور است.