لیست چاپهای دیگر
(۶)معرفی و بررسی کتاب چارلی و کارخانه شکلاتسازی
چارلی و کارخانهٔ شکلات سازی، کتاب بسیار معروفی است که همه به نوعی با آن آشنایی دارند. البته این آشنایی به لطف فیلم سینماییهای ساخته شده از روی آن صورت گرفته است. اما به طور کلی، کتاب تامل برانگیز است که مفاهیم مهمی را در قالب یک داستان کودکانه بیان میکند. کتابی که صرفا نمیتواند به ادبیات کودکان تعلق داشته باشد و به مذاق بزرگسالان نیز حسابی خوش میآید. این کتاب اولین بار در سال ۱۹۶۴ به چاپ رسید و در ایران با ترجمهٔ شهلا طهماسبی و با همکاری انتشارات مرکز به چاپ رسیده است. در این مطلب قرار است خلاصهای از این کتاب را در اختیار شما قرار دهیم. اما قبل از آن، بیایید کمی با نویسندهٔ آن بیشتر آشنا شویم.
خلاصهای از کتاب
ویلی ونکا، صاحب بهترین و بزرگترین کارخانهٔ شکلات سازی کشور، طی بیانیهای اعلام میکند که در شکلاتهای خود، پنج بلیط طلایی قرار داده است که به دست هر کس برسد، میتواند به کمک آن از کارخانهٔ بزرگ و اسرارآمیز او دیدن نماید. بعد از اعلام این خبر، بچهها از سراسر شهر برای خرید شکلاتهای ویلیونکا اقدام میکنند تا بتوانند بلیط طلایی را پیدا کنند. در این میان، چارلی که عضوی از طبقهٔ کارگر است و به سختی با فقر در خانواده دست و پنجه نرم میکند، نیز دلش میخواهد یکی از این بلیطها را برنده شود. او سه بار برای خرید این شکلاتها اقدام میکند. بار اول، پدر و مادرش که به سختی پولی پس انداز کردهاند، برای تولد او یکی از این شکلاتها را میخرند. اما بلیط طلایی در آن پیدا نمیشود. بار دوم، پدربزرگ چارلی پساندازش را به او میدهد تا شانس خود را دوباره امتحان کند و شکلات بخرد. اما باز هم بلیط را پیدا نمیکند. بار سوم، چارلی پولی را از میان برفها پیدا میکند و برای خرید شکلات اقدام میکند. این بار، او بلیط طلایی را پیدا میکند. پس به همراه پدر بزرگ خود، برای بازدید از کارخانه اقدام میکند.
چارلی و چهار بچهٔ لوس
علاوه بر چارلی، چهار بچهٔ دیگر نیز بلیط طلایی را پیدا کردهاند. آنها همگی در یک روز میتوانند از کارخانهٔ آقای ویلی ونکا دیدن نمایند. آنها به ترتیب آگوستوس، ویولت، وروکا و مایک تیوی نام دارند. آگوستوس پسری چاق و دائما در حال خوردن است. او هنگام بازدید از کارخانه، هرآنچه راکه خوردنی است، به دندان میکشد. اما پس از مدتی، به خاطر سهل انگاری و ولع زیاد، درون دریاچهٔ شکلاتی میفتد و در لولهٔ مکش شکلات، گیر میکند. ویولت، دختری است که رکورد آدامس جویدن را دارد. او بر خلاف آگوستوس به شکلات علاقهٔ زیادی نشان نمیدهد و مدتهای زیادی است که یک آدامس را میجود. زمانی که در کارخانه به بخش آدامس متفاوت و خاص آقای ویلی ونکا میرسند، او به سمت آن آدامس حمله ور میشود و آن را با ولع میخورد. ولی چون آدامس هنوز فرمول ناقص و آزمایشنشدهای دارد، باعث گرد شدن و آبی شدن رنگ پوست ویولت میشود. وروکا، دختر بسیار ثروتمندی است که همیشه هرآنچه را که میخواهد در کمترین زمان ممکن به دست میآورد. او بلیط طلایی را نیز به خاطر خرید تعداد زیادی از شکلاتها به دست آورده است. زمانی که میخواهند از سنجابهای آموزش دیده و بخش مغز گردو دیدن کنند، وروکا برای به دست آوردن یکی از آن سنجابها اصرار میورزد. در نهایت، او به سمت سالن مغز گردو میدود و سعی میکند یکی از آن سنجابها را از آن خود کند. ولی سنجابها به او حمله کرده و به زبالهدانی پرتابش میکنند. در آخر، مایک تیوی پسری است که سرش دائم در تلویزیون است و از تکنولوژی تا حد زیادی سردرمیآورد. او در طول بازدید از کارخانه رفتار بدی از خود نشان نمیدهد. ولی وقتی به بخش تلویزیون میرسند، به درون تلویزیون جادویی ویلی ونکا میپرد و ابعاد بدن او، در حد یک موش کوچک میشود.
چارلی، برندهٔ جایزهٔ اصلی
در نهایت این چارلی است که جایزهٔ اصلی را میبرد. نقشهٔ ویلی ونکا از برگزاری این مراسم، این بود که پسری مودب مثل چارلی را پیدا کند و او را به عنوان جانشین و صاحب بعدی کارخانه برگزیند. پس انتخاب نهایی آقای ویلی ونکای عجیب و غریب، همان چارلی، تنها پسر باقی مانده است. آقای وانکا سرش را به طرفی کج کرد و یک مرتبه لبخندی زد و چینهای کوچکی دور چشمهایش ظاهر شد. او گفت: «ببین پسر جان، من تصمیم گرفتهام که تو را رئیس این جا کنم. وقتی به قدر کافی بزرگ شدی، تمام این کارخانه مال تو میشود.»این تنها خلاصهای از داستان «چارلی و کارخانهٔ شکلات سازی» است. در حقیقت، جزئیات فوقالعادهای در متن داستان وجود دارد و بخشهای مختلف کارخانه به بهترین شکل توصیف شدهاند. از همه زیباتر میتوان به اشعاری اشاره کرد که توسط اومپالومپاها خوانده و توسط «محبوبه نجفخانی» ترجمه شده است. با خواندن این کتاب، جزئیات مختلفی از شخصیت متفاوت آقای ویلی ونکا و تاریخچهٔ کارخانهٔ او به دست میآورید که جذاب و دوست داشتنی است. داستانی که نظیر آن، در هیچ کتاب دیگری وجود ندارد.
دربارهٔ نویسنده
رولد دال، داستان نویس و فیلمنامهنویس بریتانیایی است که در سال ۱۹۱۶ به دنیا آمد. او با وجود سختیهایی که در طول زندگی خود تحمل کرده، بهترین و شادترین داستانها را برای بچهها نوشته است. به عبارتی او را یکی از بزرگترین نویسندهها در ادبیات کودکان میشناسند. از جمله آثار او در ادبیات کودکان میتوان به آقای روباه شگفتانگیز، انگشت جادویی، جیمز و هلوی غول پیکر، گرملینها و… اشاره کرد. اگرچه لازم به ذکر است که او به جز ادبیات کودکان، برای بزرگسالان نیز آثاری به ثبت رسانده که از آنها میتوان به گاهی هرگز: قصهای برای سوپرمن و عمو اسوالد من اشاره کرد.
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | چارلی و کارخانه شکلاتسازی |
---|---|
ژانر | کودک، داستانی، فانتزی |
تعداد صفحه | ۱۷۵ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۲۰۰ گرم |
شابک | ۹۷۸۹۶۴۳۰۵۲۷۰۶ |
نقد و بررسی کاربران (۱)
مرتب سازی بر اساس
کتاب چارلی و کارخانه شکلات سازی نوشته رولد دال است. این کتاب توسط شهلا طهماسبی به فارسی ترجمه شده و نشر مرکز در ۱۷۵ صفحه آن را به چاپ رسانده است. این کتاب یه داستان کودکانه اما بسیار جذاب است که حتی برخی از بزرگسالان را نیز مشتاق به خواندن میکند. ماجرا از آنجا آغاز میشود که ویلی ونکا صاحب کارخانه شکلات سازی اعلام میکند که در شکلاتهای خود پنج بلیط طلایی قرار داده است و هرکس که یکی از آنها را پیدا کند میتواند از کارخانه او بازدید کند. در این بین چارلی که عضوی از طبقه کارگر است دلش میخواهد که یکی از این بلیطها را برنده شود. خانواده او که متوجه این قضیه میشوند سعی میکنند تا با جمع کردن پول برای او شکلات بخرند تا شانسش را امتحان کند. بار اول پدر و مادرش برایش شکلات را میخرند اما بلیطی در شکلات پیدا نمیکنند. سری بعدی پدربزرگش برای او پول جمع میکند و شکلات میخرد اما این بار هم در آن بلیطی وجود ندارد. بار سوم چارلی در بین برفها پول پیدا میکند و شکلات میخرد. این سری در شکلات بلیط پیدا میکند و همراه پدربزرگش راهی کارخانه شکلات میشود. ژانر این کتاب ماجراجویی است و شما در این داستان شاهد اتفاقاتی که برای چارلی میافتند هستید. در انتهای داستان متوجه میشوید که هدف اصلی ویلی وینکا از این کار چه بوده است.