معرفی و بررسی کتاب مربای روسی
اگر با آنتون چخوف آشنایی دارید، چه بهتر! اگر ندارید، باید گفت که چخوف را بزرگترین نویسندهٔ داستانهای کوتاه در ادبیات روسیه و یکی از بزرگترینها در جهان میدانند. روسیه در داستاننویسی نویسندگانی مثل داستایوفسکی و تولستوی را دارد، اما در داستان کوتاه و ادبیات نمایشی، چخوف جایگاه دیگری دارد. او در طول دوران حرفهایش کتابهای زیادی را منتشر کرد که الهامبخش نویسندگان زیادی در نسلهای بعدی شد. حالا میخواهیم به سراغ یکی از همین تأثیرپذیریها برویم؛ نمایشنامهٔ «مربای روسی» اثر نویسندهٔ زن معاصر، «لیودمیلا اولیتسکایا» که تحت تأثیر کتاب «باغ آلبالو» نوشتهٔ «آنتون چخوف» در سال ۲۰۰۳ به انتشار رسید. این کتاب درواقع درکنار اینکه به اثر چخوف ادای دین میکند و نقش او در شکلگیری ادبیات داستانی در نسلهای بعد را، به همه یادآوری میکند-پاسخی هم هست به طرز تفکری که در زمان چخوف در قشر روشنفکر وجود داشته و حالا پس از یک قرن و نیم، تحولات بسیاری را از سر گذرانده است. مربای روسی نمایشنامهای سهپردهای در ژانر طنز است که با نگاهی رئالیستی، از فرد به خانواده، از خانواده به جامعه و از جامعه به حکومت میرسد و در شکلدهی به هر مرحله از این نمادگرایی داستانی، از عناصر شاعرانهٔ دیگری برای تکمیل نگاه استعاری خود استفاده میکند. این نمایشنامه هرچند همهچیز را به نگاه طنز روایت میکند، اما زبان کارکترهایش برای نقد جامعهای که از درون فروپاشیده و دیگر در ساحت فردی، امید و ایدئولوژی کمترین معنایی نمیدهد، بسیار تند و تیز است. اولیتسکایا که یکی از پرافتخارترین نویسندگان ادبیات روسیه است و در مجامع بینالمللی ادبیات اعتبار بالایی دارد، در این کتاب از تضادها بهره میگیرد تا جنگ سردی را که در فرهنگ و ذهن عمومی یکی کشور رسوخ کرده، به تصویر بکشد؛ تضاد سنت و مدرنیته، یأس و امید، انفعال و آرمانگرایی. این کتاب به قلم روان و معادلسازی خوب مریم شفقی به فارسی برگشته و نشر هرمس، آن را در دستهٔ ادبیات معاصر روسیه، از سال ۱۳۹۹ شروع به چاپ کرد. در روسیه نیز بارها با اقتباس مستقیم و آزاد از این داستان، تئاترهایی روی صحنه رفته است. برای آشنایی بیشتر و خرید اینترنتی کتاب «مربای روسی» به ادامهٔ مطلب توجه نمایید.
موضوع داستان نمایشنامهٔ مربای روسی
داستان دربارهٔ یک خانوادهٔ روس است که در سال ۲۰۰۲ در یک خانهٔ ییلاقی در شهرکی دانشگاهی زندگی میکنند. یک پروفسور بازنشستهٔ ریاضیات، خواهرش و خواهرزادههایش در این خانه زندگی میکنند و در مجموع ۱۰ شخصیت اصلی در داستان حضور دارند. این دخترها هرکدام به اندازهای از ادبیات، تاریخ و فلسفه بهرهای بردهاند، اما این دانش در هیچ بخشی از زندگی آنها برای بهبود شرایط و وضعیت فعلی جامعه، استفاده نمیشود. سبک ویژهٔ نویسنده در شخصیتپردازی هر داستانی، ایجاب میکند که خواننده کارکترها را با نگاه و فاصلهای یکسان از یکدیگر ببیند، بشناسد و قضاوت کند؛ برخلاف سبک کلی شخصیتپردازی در ادبیات کلاسیک روسیه که به روانکاوی شخصیتها میپردازد و ساعتها خلوت و رنج و تنهایی آنها با خودشان را روایت میکند. در مربای روسی هم دیالوگها به اندازهای که در خدمت روایت داستان و تکمیل معنایی اثر است، برای توصیف روحیات و راهیابی به درون شخصیتها استفاده نمیشود. سه خواهری که در داستان مربای روسی میبینیم و دیگر شخصیتها، همگی همانهایی هستند که در باغ آلبالو بودند؛ اما در دورانی دیگر، با عقایدی دیگر و با رویکردی دیگر. خانه نمادی از وطن است؛ البته که این استعاره چیز جدیدی نیست، اما شیوهای که نویسنده ماجرای تخریب فرهنگی و فروپاشی یک ملت را با آن روایت میکند، آن را در دستهٔ ادبیات مدرن روسیه قرار میدهد. شخصیتهای این داستان به سطحی از ناامیدی رسیدهاند که بیراهه برایشان به زندگی روزمره تبدیل شده و با اینکه هرشب رؤیای تغییر این شرایط را میبینند، اما کاری برای آن نمیکنند. این درماندگی چیزیست که باعث شده نویسنده با رویکردی تازه که در وضعیتی بحرانی نیاز به تجدیدنظر در آن است، جامعه و حکومت روسیه را در وضعی غیرقابل پیشبینی قرار میدهد. در این شرایط خواننده است که بخش مهمی از آیندهنگری داستان را به عهده میگیرد تا با نگاه خود، این هیاهو را پایانی بر دنیا بداند، یا زمستانی ببیند که از پیاش شکوفایی و رشد خواهد رسید.
دربارهٔ لیودمیلا اولیتسکایا
از بین نویسندگان بزرگ روسیه که در قید حیات هستند، لیودمیلا اولیتساکایا یکی از مشهورترین نمایشنامهنویسها و از پیشگامان داستان کوتاه مدرن روسیه است. او در فوریهٔ سال ۱۹۴۳ به دنیا آمد و این کارنامهٔ درخشانی که در ادبیات ساخته را، از دههٔ ۱۹۹۰ شروع کرد؛ یعنی در ۳ دهه. اولیتسکایا در ابتدا در رشتهٔ ژنتیک و بایوشیمی تحصیل کرد و مدتی هم در دانشگاه فعالیت پژوهشی کرد. کار هنری او با پیوستن به گروه تئاتر یهودیهای مسکو به عنوان مشاور ادبی در نمایشنامه آغاز شد. اولین کتاب داستان کوتاه او، «خورشید کوچولو»، در همین زمان منتشر شد که خورشید اقبال نویسنده در سطح جهانی بود؛ کتابی که در همان سال به آکادمیهای خارجی رسید و جایزهٔ استعداد برتر را از جشنوارهٔ مدیچی فرانسه دریافت کرد. این اتفاق زمینهساز این شد که حالا در طول این ۳۰ سال فعالیت مداوم و پرکار ادبی، آثار اولیتسکایا به بیش از ۳۰ زبان دنیا ترجمه شود و در تمام جهان، به عنوان جانشین برحق چخوف در داستان کوتاه شناخته شود. از آثار دیگر این نویسنده میتوانیم به «تدفینپارتی، فقط یک طاعون ساده و زیبا» اشاره کنیم.
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | مربای روسی: نمایشنامهای در سه پرده… |
---|---|
تعداد صفحه | ۱۳۰ |
قطع | پالتویی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۹۶ گرم |
شابک | ۹۷۸۹۶۴۳۶۳۹۵۱۸ |
نقد و بررسی کاربران (۱)
مرتب سازی بر اساس
نویسندگان بزرگ تاریخ همیشه الگوی مناسبی برای نویسندگان نسلهای بعدی خود هستند. ادبیات روسیه و نویسندگان بزرگی مانند داستایوفسکی، چخوف و تولستوی از این قضیه مستثنی نیستند و نقش پر رنگی در خلق آثار برجستهٔ بعد از خودشان داشتند. از جمله این تاثیرپذیریها کتاب مربای شیرین اثر لیودمیلا اولیتسکایا است. او این کتاب را تحت تاثیر باغ آلبالو اثر آنتوان چخوف نوشته. او در مقدمه کتاب به این نکته اشاره میکند و اثرش را ادای دینی به نمایشنامه باغ آلبالوی چخوف میداند. ماجرای این کتاب روایت زندگی یک پروفسور بازنشسته و خواهر و خواهرزادههایش است. یک خانوادهٔ روسی در دوران معاصر. شخصیتهای کتاب از شخصیتهای باغ آلبالو به صورت مستقیم الهام گرفته شدهاند. انگار که همان شخصیتها در زمانی متفاوت و با اعتقادات متفاوت هستند. این کتاب ده شخصیت اصلی دارد. مربای روسی اثر کمدی-درامی که شخصیتهایش در ذهن خود در جستجو و حسرت یک زندگی ایدهآل هستند. نگاه این نمایشنامه نگاهی رئالیستی است و در غالب طنز به نمایش در میآید. این کتاب شامل سه پرده میشود و با طنزی که در تمام نمایشنامه حاکم است به تندی به نقد جامعه پرداخته. مربای روسی در ایران توسط مریم شفقی ترجمه شده و نشر هرمس آن را به چاپ رسانده است.