انتشارات نیک فرجام منتشر کرد:
الان الیزا، جان و جورجیانا در اتاق پذیرایی دور مادرشان جمع شدند. خانم رید روی مبل کنار بخاری لم داده و بچه‌هایش هم بدون هیچ بگو و مگو و داد و فریادی کنارش نشسته بودند. خیلی عجیب بود. عجیب‌تر آنکه خیلی خوشحال هم به نظر می‌رسیدند.
خانم رید اجازه نمی‌داد من در کنارشان بنشینم و با آن‌ها هم کلام شوم. می‌گفت: از اینکه مجبور است این کار را انجام دهد، متأسف است؛ اما زمانی که از بسی شنید و بعد با چشم‌های خودش دید که من داشتم سعی می‌کردم رفتاری خوش مشرب‌تر، کودکانه‌تر، جذاب‌تر و سرزنده‌تر - چیزی سبک‌تر، بی‌شیله پیله‌تر و طبیعی‌تر از حد معمول - انجام دهم؛ فقط بخاطر بچه‌هایش مرا از تمام امتیازات محروم کرد.