چه خوب است کسانی که به ادبیات داستانی عشق می‌ورزند و در دنیای رمان‌ها گشت وگذار می‌کنند، به رمان‌های معاصر ایرانی نیز سری بزنند و کمی با حال و هوای آن‌ها آشنا شوند. ما در وادی رمان‌های ایرانی می‌توانیم نشانی از ژانرهای مختلف ادبی بیابیم و وقت و حوصلهٔ خودمان را در اختیار هر کدام از این ژانرها که به آنها علاقه داریم قرار دهیم، درست مانند رمان‌هایی که از چهارگوشهٔ جهان به مطالعهٔ آنها می‌پردازیم. یکی از کتاب‌های مهم و شناخته‌شده‌ای که در حوزهٔ داستان ایران نوشته شده‌اند «سال بلوا» نام دارد که نوشته‌ای از عباس معروفی به‌شمار می‌رود و با همت نشر ققنوس چاپ و به بازار راه یافته است.

دربارهٔ عباس معروفی، نویسندهٔ کتاب سال بلوا

عباس معروفی، نویسنده و روزنامه‌نگار ایرانی بود که در سال ۱۳۳۶ چشم به جهان گشود. او دانش‌اموختهٔ رشتهٔ ادبیات دراماتیک از دانشگاه تهران بود و یکی از چهره‌های مهم کانون نویسندگان محسوب می‌شد. او در سال ۱۳۵۹ دست به انتشار نخستین مجموعه داستان خود به نام روبه‌روی افتاب زد و در سال ۱۳۶۹ مجلهٔ گردون را تاسیس کرد و سردبیر آن شد.

نویسندهٔ سال بلوا در سال ۱۳۷۴ و پس از آنکه مجلهٔ گردون برای بار دوم توقیف شد ناچار به ترک ایران شد و در آلمان اقامت گزید. معروفی در خارج از کشور دست به فعالیت‌های فرهنگی و ادبی زد و خانهٔ هنر و ادبیات هدایت را تاسیس نمود. عباس معروفی در سال ۱۴۰۱ درگذشت.

کتاب سال بلوا درباره چیست؟

کتاب سال بلوا رمانی از عباس معروفی است که نخستین بار در سال ۱۳۷۱ منتشر شد. این کتاب در شهر سنگسر روایت می‌شود و به سال‌های ۱۳۰۰ تا ۱۳۳۰ می‌پردازد.

کتاب سال بلوا به داستان زنی به‌نام نوشا یا نوش‌آفرین می‌پردازد که در هفده‌سالگی عاشق می‌شود و دل در گروی کوزه‌گری به‌نام حسینای می‌بندد. با این وجود  حسینای یک‌دفعه‌ای ناپدید می‌گردد و بعد که خبری از او نمی‌شود نوش‌افرین هم با پزشکی به‌نام دکتر معصوم وصلت می‌نماید. پدر نوشا سرهنگ و در طلب وزارت جنگ است اما عمرش تمام می‌شود و در حسرت این مقام می‌ماند. اعتقاد سرهنگ بر این است که دخترش این ویژگی را دارد که روزی تبدیل به ملکهٔ ایران شود. اما روزگار عجیب‌وغریب، سرنوشت متفاوتی را برای نوش‌آفرین رقم می‌زند.

کتاب سال بلوا داستان عاشقانه‌ای دارد که با درد و رنج همراه است. این کتاب در بستر تاریخ اتفاق می‌افتد و در گذشته و حال رفت‌وآمد می‌کند. اوضاع و شرایط زندگی زنان ایرانی و جایگاه و مقامی که در جامعهٔ دهه‌های ابتدایی سدهٔ چهاردهم خورشیدی داشتند یکی از مهم‌ترین مسائلی به‌شمار می‌رود که کتاب به آن می‌پردازد.

کسانی که به رمان عاشقانهٔ تاریخی علاقه دارند و می‌خواهند از حال و احوال جامعهٔ ایران و نقش زنان در دوران رضاشاه آگاهی یابند می‌توانند به مطالعه کتاب سال بلوا بپردازند.

کتاب سال بلوا چند صفحه است؟

رمان سال بلوا اثر عباس معروفی از برجسته‌ترین آثار ادبیات معاصر ایران است که در انتشارات ققنوس و در ۳۴۴ صفحه منتشر شده است.

جملات کتاب سال بلوا

«چه حرف‌ها! خبر از دل آدم که ندارند، نمی‌دانند هر آدمی سنگی است که پدرش پرتاب کرده است. پوستهٔ ظاهری چه اهمیتی دارد؟ درونم ویرانه است، خانه‌ای پر از درخت که سقف اتاق‌هاش ریخته است، تنها یک دیوار مانده، با دری که باد در آن زوزه می‌کشد. یا نه، چناری است که پیرمردی در آن کفش نیمدار دیگران را تعمیر می‌کند، گیرم شاخ و برگی هم داشته باشد. »

«+تو از عشق چه می‌فهمی؟

-توی کتاب‌ها خواندم که افسانه است، اما اگر باشد آن هم افسانه است. »

«هر جنگی به‌خاطر صلح در می‌گیرد و هر صلحی مقدمه‌ای است بر جنگ. »

«چرا یاغی شده‌اند؟ هیچ فکر کرده‌اید؟ از گشنگی، ناامنی، بی‌سوادی، همین پاسبان‌های شما کم مردم را غارت نمی‌کنند. آن‌وقت شما آمده‌اید دار ساخته‌اید؟ روی هیتلر را سفید کرده‌اید! » «ما که کسی را دار نمی‌زنیم. » « مردم از ترس دارند می‌میرند آقا! »