لیست چاپهای دیگر
(۲۰)معرفی و بررسی کتاب پیرمرد و دریا
خلاصهٔ کتاب پیرمرد و دریا
هشتاد و چهار روز است که پیرمرد ماهیگیر قصه، سانتیاگو هیچ ماهی صید نکرده است. مانولین، پسربچهای که شاگرد پیرمرد است، برخلاف پدر و مادرش که معتقدند پیرمرد بدشانس است، او را دوست دارد و حتی شبها بعد از ماهیگیری به کلبهٔ او سر میزند و برایش غذا میبرد و با او هم صحبت میشود.
تو خیلی چیزها باید با خودن میآوردی که نیاوردی. حالا دیگر وقتش نیست که به چیزهایی که نداری فکر کنی پیرمرد. فکر کن با چیزهایی که داری چه میتوانی بکنی
اما در یکی از همین شبها پیرمرد به مانولین از تصمیم جدید خود میگوید. تصمیمی که به نظرش پایانی است برای بدشانسیهای گذشته. فردای آن شب سانتیاگو به تنهایی و بدون همراهی دستیارش مانولین، قایق خود را روی آب شناور میکند تا سفر دور و دراز خود را در روز هشتاد و پنجم شروع کند و زمانی که از ساحل دور شده است طعمهٔ ماهیگیریاش را در آب میاندازد…
اکنون اندیشههایش را بارها به صدای بلند میگفت، چون کسی نبود که از شنیدنشان ناراحت شود.
رمان به شیوهای نگاشته شده که این حس را در مخاطب القا میکند که کلمه به کلمه و خط به خط کتاب مهم است و نمیتوان چیزی را از آن حذف کرد. کتاب بسیار شیوا و روان روایت میشود و نویسنده با لحنی ساده ماجرا را بازگو میکند و این ویژگی خود میتواند باعث جذب شدن مخاطبان به این کتاب شود چرا که کتابهایی از این دست در بین تمامی اقشار جامعه صرف نظر از سن آنها، طرفدار دارند.
تو ماهی را فقط برای زنده ماند و فروخت به دیگران نکشتی. تو او را به خاطر غرورت و به خاطر اینکه ماهیگیر هستی کشتی. تو او را وقتی زنده بود دوست داشتی و وقتی هم که مرد دوست داشتی. اگر دوستش داری پس کشتنش گناه نیست. یا شاید گناهش سنگینتر است؟
«خطر لو رفتن داستان»
آنچه که در این ماجرا پررنگ است ارتباط میان اتفاقات و طرز تفکر و اندیشهٔ پیرمرد است. به این صورت که وقتی سانتیاگو با ماهی دوست میشود و با آن ارتباط برقرار میکند و گویی که در لحظه زندگی میکند، موفق است و برعکس زمانی که به فکر فروش ماهی میافتد و زندگی حال را فدای آینده میکند، شکست میخورد.
اگر گردباد باشد همیشه چند روز پیشتر نشانههای آن را در آسمان دریا میتوان دید. پیرمرد با خود گفت که در خشکی نمیبینند، چون نمیدانند چه چیز را باید دید.
دربارهٔ نویسندهٔ کتاب پیرمرد و دریا، همینگوی
ارنست میلر همینگوی زادهٔ ۲۱ ژوئیه ۱۸۹۹ از پدری پزشک و مادری هنرمند است. او که در سال ۱۹۵۴ موفق به دریافت جایزهٔ نوبل ادبیات گردید، از بزرگترین نویسندگان آمریکایی معاصر به شمار میرود. هم چنین وی از پایه گذاران سبک وقایع نگری ادبی است.
صیادِ خوب زیاد هست، بعضی هاشون هم بزرگن. ولی تو فقط خودتی.
همینگوی شخص جست و جو گری بود چنان که در جنگ جهانی اول مورد اصابت ۲۰۰ تکهترکش قرار گرفت و زخمی شد و حتی در جنگ داخلی اسپانیا هم حضور داشت. او همواره به سفرهای توریستی میرفت و خود را با شکار و ماهیگیری مشغول میکرد. و سر انجام در تاریخ ۲ ژوئیه ۱۹۶۱ به وسیلهٔ یکی از اسلحههای شکاریاش، خودکشی کرد.
هر روز روزِ تازهای است. بهتر آن است که بخت یاری کند، ولی تو کارت را میزان کن. آن وقت اگر بخت یاری کرد آمادهای.
فیلم پیرمرد و دریا
در سال ۱۹۵۸ و هم چنین سال ۱۹۹۰ فیلمهایی با اقتباس از این داستان ساخته شدند که در نسخه اول این فیلم اسپنسرتریسی و در نسخهٔ دوم آن آنتونی کوئین نقش پیرمرد (سانتیاگو) را ایفا میکنند. اما تماشای فیلم بدون مطالعهٔ کتاب شاید نتواند تمام آنچه را که در پس ماجرا هست را روایت کند. پس من پیشنهاد میکنم قبل از تماشای فیلمهایی که از روی رمانهای یزرگ دنیا ساخته میشوند، حتما کتاب را مطالعه کنید.
برگمن (بازیگر سوئدی که سه جایزهٔ اسکار برد) بعد از خواندن این رمان کوتاه، دربارهٔ ارنست همینگوی گفته است: «همینگوی بیش از یک آدم است، او یک نحوهٔ زندگیست.»
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | پیرمرد و دریا |
---|---|
ژانر | کلاسیک، داستانی |
تعداد صفحه | ۲۲۲ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۲۲۴ گرم |
شابک | ۹۷۸۹۶۴۴۸۷۰۷۲۹ |
نقد و بررسی کاربران (۱)
مرتب سازی بر اساس
گاهی در مرحلهای از زندگی پیش میآید که در نبرد با زندگی کم میآوریم و برای اینکه این مبارزه را نبازیم هرچه در توانمان هست رو میکنیم. پیرمرد و دریا یک رمان معروف اثر یکی از بزرگترین نویسندگان آمریکایی معاصر، ارنست همینگوی است. او در سال ۱۹۵۴ موفق به دریافت جایزه نوبل ادبیات شده است. ماجرای رمان از این قرار است که سانتیاگو پیرمردی ماهیگیر است که مدتی از آخرین صیدش میگذرد. این موضوع به او این حس را میدهد که کم آورده و باید برای اینکه به خودش و دیگران ثابت کند که هنوز هم میتواند مثل سابق یک ماهیگیر عالی باشد دست به کاری بزند. او تصمیم میگیرد به این بداقبالی پایان دهد و تنها و بدون دستیارش برای سفری دور در دل دریا قایقش را به آب میزند. او تلاش میکند صیدی بزرگ داشته باشد و دست به کاری بزرگ بزند. مهمترین مفهوم کتاب در داشتن امید است و اینکه برای رسیدن به هدف از این تلاشی دریغ نکنیم و در شرایط سخت زندگیمان استقامت به خرج دهیم. این چیزی است که همینگوی در کتاب پیرمرد و دریا قصد دارد به ما یاد دهد. این کتاب در ایران با ترجمهٔ بینظیر استاد نجف دریابندری در انتشارات خوارزمی به بازار عرضه شده است.