لیست چاپهای دیگر
(۳)معرفی و بررسی کتاب بار هستی
به نظر شما، ما چگونه بار هستی را به دوش میکشیم؟ در یک چمدان یا چند چمدان؟ چقدر به خودمان سخت میگیریم؟ چقدر در تصمیمهای مختلف زندگی، تردید میکنیم؟ رمان «بار هستی» قصد در تفسیر فلسفی این موضوع دارد. رمانی با کاراکترهای جذاب که سبکی تحملناپذیر هستی را به تصویر میکشد. این رمان، اولین بار در سال ۱۹۸۴ به زبانهای انگلیسی و فرانسوی منتشر شد. شاید تعجب کنید که چرا یک نویسندهٔ اهل چکسلواکی، باید کتابی را به زبان انگلیسی و فرانسوی ترجمه و چاپ کند؟ به این دلیل است که به خاطر انتقاد نویسنده به جوامع کمونیستی، کتاب در چکسلواکی ممنوعالچاپ بود! اما بالاخره در سال ۱۹۸۵ این اثر به زبان مادری نویسنده منتشر شد، گرچه همچنان انتشار آن تا سال ۱۹۸۹ در چکسلواکی ممنوع بود. این رمان با زندگی چهار نفر، به بررسی مضامین فلسفی سبک و وزن پرداخته است. اما جالب است بدانید که هر مفهوم فلسفی با زبانی نافذ و ساده مطرح میشود. تا جایی که تکتک رفتارها و تفکر کاراکترها برای ما شرح داده میشود تا از چارچوب فلسفی خارج نشویم و فراموش نکنیم که با یک داستان فلسفی روبهرو هستیم، نه داستانی عاشقانه و بیهدف. اما ماجرای این کتاب از چه قرار است؟
موضوع کتاب بار هستی
داستان در فصل بهار ژوئن ۱۹۶۸ در پراگ اتفاق میفتد. داستان از یک یادداشت فلسفی آغاز میشود و در مورد مفهوم بازگشت ابدی فردریش نیچه صحبت میکند. اگر همانطور که نیچه اعتقاد داشت، همه چیز در زندگی بینهایت اتفاق میفتاد و باعث «سنگینترین بارها» میشد، یک زندگی شخصی وزنی کمتر دارد و اهمیت خود را هم از دست میدهد. از این رو «سبکی غیرقابل تحمل هستی» انسانها را زجر میدهد. در این بحث راوی از نظریهٔ مخالف پارمنیدس نیز یاد میکند که معتقد بود سبکی (که با گرما و ظرافت نشان داده میشود) مثبت است، در حالی که عکس این، سنگینی منفی است. این مجموعه دیدگاههای متناقض این سوالات را به وجود میآورد که کدام یک صحیح است و با این زمینه داستان شروع میشود. این رمان درمورد توماس، یک جراح زنباز و تنوعطلب است که «سبکی» را در آغوش میگیرد. او عمداً از هرگونه سنگینی، برچسبهای پرهیز و… عاری است و بیوفایی جسمی (صرف جنسیت) خود را بر اساس وفاداری احساسی (عشق به همسرش) توجیه میکند. یکی از معشوقههای او، سابینا، یک هنرمند با روحیهٔ آزاد است که سبکی را به حد افراط میرساند و با کمبود تعهد کامل به دیگران خیانت میکند. از طرف دیگر، همسر توماس، ترزا، شخصیتی سنگین است و خود، جسم و روح خود را به شوهرش داده است. عشق او چیزی الزام آور است - بد نیست، فقط سنگین است. او همچنین آرمانهای سیاسی پرشوری دارد. با برخورد این سه زندگی، دوام سبک بودن و همچنین مسئولیت شخصیتها در قبال خود و دیگران زیر سوال میرود. هنگامی که تانکهای شوروی برای درهم شکستن چشمه پراگ به آنجا حمله میکنند، سابینا، توماس و ترزا به سوئیس فرار میکنند. اما ترزا تصمیم میگیرد که برگردد و توماس را انتخاب کند. او سنگینی را میپذیرد و او را تحت تعقیب و آزار و اذیت خاصی قرار میدهد، مایل نیست پیادهنظام کمونیستها یا شورشیان باشد. در این بین سابینا عاشق متعهد خود، فرانتس را رها میکند. جالب اینجاست که او وقتی این کار را انجام میدهد که فرانتس همسرش را به خاطر او رها میکند. سابینا بعداً به ایالات متحده نقل مکان میکند و به نظر میرسد به خاطر خیانتهای بیپایان خود محکوم شده است. فرانتس تا زمان مرگ همچنان او را دوست دارد. با نتیجهگیری خاصی که از کتاب «بار هستی» به دست میآوریم، به این نتیجه میرسیم که کوندرا معتقد بود که نظریههای نیچه و پارمنیدس هر دو نادرست هستند، زیرا هر دو شخصیت «سبک» و «سنگین» با سرنوشتهای ناخوشایند روبرو میشوند. حتی توماس که شخصیتی سبک دارد، به نوعی به دام شخصیت سنگین یعنی ترزا میفتد. به جای اینکه او را وابستهٔ خود کند، وابستهٔ این زن شده و تحصیلات و بیمارستان را رها میکند تا کنار او باشد. او به نوعی توسط کاراکتر سنگین قصه، بازی میخورد. ما قبلا در مقالهٔ «بار هستی، رکترین کتاب فلسفی دنیا» در مجلهٔ کتابچی به این موضوع پرداختهایم. علاوه بر این، او نشان داد که چقدر غیرقابل تحمل است که هر انتخاب فقط یک بار با یک نتیجه ممکن انجام میشود و هیچ کسی نمیتواند بداند که انتخابهای دیگر چه بوده است. این رمان پس از انتشار اولیه به زبانهای انگلیسی و فرانسوی، به ویژه پس از انتشار اقتباس فیلم تحسین شده در سال ۱۹۸۸، از محبوبیت بین المللی برخوردار شد. آن فیلم به کارگردانی فیلیپ کافمن ساخته شد و دانیل دی لوئیس (توماس)، ژولیت بینوش (ترزا) و لنا اولین (سابینا) در آن بازی کردند. ما در «نقد و بررسی فیلم بار هستی»، راجع به این فیلم صحبت کردهایم.
میلان کوندرا؛ خالق رمان بار هستی
میلان کوندرا، متولد ۱ آوریل ۱۹۲۹ نویسنده اهل چک است که در سال ۱۹۷۵ به فرانسه تبعید شد و حتی حق شهروندی چکسلواکی از او لغو شد. او تابعیت چک خود را در سال ۲۰۱۹ دریافت کرد. او در سال ۱۹۸۷ جایزهٔ اورشلیم، در سال ۱۹۸۷ جایزهٔ دولتی اتریش برای ادبیات اروپا و جایزهٔ سال ۲۰۰۰ هردر را دریافت کرد. اگرچه آثار شاعرانهٔ او که اوایل دورهٔ نویسندگیاش مینوشت، سرسختانه طرفدار کمونیست است، رمانهای او از طبقهبندی ایدئولوژیک فرار میکنند. کوندرا بارها تأکید کرده است که او بیشتر از اینکه نویسندهای با انگیزهٔ سیاسی باشد، یک داستان نویس است. از زمان انتشار کتاب «بار هستی»، تفسیر سیاسی از رمانهای او ناپدید شده است، مگر در رابطه با مضامین فلسفی گستردهتر. سبک داستاننویسی کوندرا که با انحراف فلسفی همراه است، تا حد زیادی از رمانهای رابرت موسیل و فلسفه نیچه الهام گرفته شده است، و همچنین توسط نویسندگانی مانند آلن دو بوتون و آدام تیرلول تفسیر فلسفی میشود. کوندرا خود ادعا میکند که از نویسندگان دورهٔ رنسانس مانند جیووانی بوکاچیو، رابله و شاید از همه مهمتر میگوئل دو سروانتس الهام گرفته است. از دیگر تاثیرات میتوان به لورنس استرن، هنری فیلدینگ، دنیس دیدرو، رابرت موسیل، ویتولد گومبروویچ، هرمان بروچ، فرانتس کافکا و مارتین هایدگر اشاره کرد.
سبک نوشتاری و فلسفهٔ کوندرا
کوندرا اغلب با استفاده از یک راوی اول شخص که در مورد شخصیتهای دیگر در روایتهای شخص ثالث نظر میدهد، صریحاً شخصیتهای خود را به عنوان ساختههای تخیلی خود معرفی میکند. کوندرا بیش از آنکه به شکل ظاهری آنها بپردازد، به کلماتی که شخصیتهای او شکل میدهند، میپردازد. وی در کار غیر داستانی خود با عنوان «هنر رمان» میگوید که تخیل خواننده به صورت خودکار دید نویسنده را تکمیل میکند تا به عنوان یک نویسنده آزادانه بتواند روی جنبههای اساسی شخصیتهایش تمرکز کند، نه خصوصیات ظاهری آنها که برای درکشان حیاتی نیستند. در واقع، برای کوندرا موارد ضروری حتی ممکن است شامل دنیای روانشناختی درونی شخصیتهای او نباشد. هنوز هم، در بعضی مواقع، یک ویژگی یا ویژگیهای خاص ممکن است به تمرکز متمایز شخصیت تبدیل شود. از جمله رمانهای او میتوان به شوخی، مهمانی خداحافظی، والس خداحافظی، زندگی جای دیگریست، کتاب خنده و فراموشی، جاودانگی، آهستگی، هویت، جهالت، جشن بیمعنایی، کلاه کلمنتیس و وصایای تحریف شده اشاره کرد.
جملاتی از کتاب بار هستی
با توجه به اینکه این کتاب قلمی جذاب و منحصربهفرد دارد، بد نیست که با جملاتی از آن روبهرو شوید و سبک و قلم نویسنده و مترجم آن دکتر پرویز همایونپور را بهتر بشناسید. در این مقاله نیز با جملات خیلی بیشتر و تاثیرگذاری از این کتاب روبهرو خواهید شد.
- زندگی که به یکباره و برای همیشه تمام میشود و باز نخواهد گشت، شباهت به سایه دارد، فاقد وزن است و از هماکنون آن را باید پایان یافته دانست؛ و هرچند موحش، هرچند زیبا و هرچند باشکوه باشد، این زیبایی، این دهشت و شکوه هیچ معنایی ندارد. اینها درخور اعتنا نیست، همانطور که جنگ میان دو سرزمین آفریقایی در قرن چهاردهم، هیچ چیز را در دنیا تغییر نداده استف هرچند در این جنگ سیهزار سیاهپوست با رنج و مصیبت وصفناپذیری هلاک شده باشند.
- اما این عشق بود؟ توما یقین کرده بود که میخواهد در کنار ترزا بمیرد. چنین احساسی به روشنی زیاده از حد بود، او ترزا را فقط دو بار دیده بود! آیا این احساس نوعی واکنش عصبی و هیستریک مردی نبود، که آگاه از ناشایستگی خود در دوست داشتن، کمدی عشق را با خود بازی میکرد؟
- از اینها گذشته، چرا باید این کودک را بیشتر از کودک دیگری دوست بدارد؟ آنها جز به سبب بیاحتیاطی در یک شب، هیچ بستگی با یکدیگر نداشتند. با وسواس پول را خواهد داد، اما نباید-به اسم احساسات پدرانه-از او بخواهند که برای نگاهداشتن پسرش زدوخورد کند.
- به همین سبب چقدر تعجب کرد وقتی که بیدار شد، دید ترزا دستش را محکم در دست دارد! به او نگاه میکرد و به دشواری میتوانست بفهمد که چه اتفاقی برایش افتاده است. ساعتهای گذشته را به خاطر میآورد و احساس کرد که عطر خوشبختی ناشناختهای را استنشاق میکند.
- ترزا میکوشید-بدون آن که واقعا موفق شود-حرفهای توما را باور کند و خوشحال باشد، همانطور که همیشه تابهحال خوشحال بوده است. اما حسادت که از بروز آن در روز جلوگیری میکرد، با شدت بیشتری در رویاهایش ظاهر میشد، رویاهایی که همیشه با نالهای ممتد خاتمه مییافت و توما فقط با بیدار کردنش میتوانست آن را قطع کند.
- ترزا خود را وارسی میکرد و از خود میپرسید چه اتفاقی میافتاد اگر هر روز بینیاش یک سانتیمتر درازتر میشد. در ظرف چه مدتی چهرهاش شناختناپذیر میگردید؟ اگر هر قسمتی از بدنش بزرگتر و کوچکتر میشد-به اندازهای که هر گونه شباهتی را با ترزا از دست میداد-آیا هنوز خودش بود، هنوز ترزایی وجود میداشت؟
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | بار هستی |
---|---|
ژانر | داستانی، کلاسیک، فلسفه |
تعداد صفحه | ۳۲۸ |
قطع | وزیری |
نوع جلد | گالینگور |
وزن | ۳۵۸ گرم |
شابک | ۹۷۸۹۶۴۳۴۱۲۲۵۸ |
نقد و بررسی کاربران (۱)
مرتب سازی بر اساس
هر انسانی در طول زندگیاش لحظات تلخ بسیاری را تجربه میکند؛ خیلی از آنها با گذر زمان رفتهرفته کمرنگ شده و نهایتا محو میشوند ولی هستند تعدادی که باقی بمانند و تبدیل به باری شوند از ناملایمات زندگی بر دوش انسانها؛ موضوعی که میلان کوندرا نویسندهٔ ممنوعالقلم دوران کمونیستی چکسلواکی در کتاب «سبکی تحملناپذیر هستی» یا همان «بار هستی» به آن پرداخته و با دیدگاهی فلسفی به سراغ آن رفته است. «بار هستی» با ترکیبی از فضاهای عاشقانه و دیدگاههای فلسفی که از قهرمان آن و شیوهٔ نگرش او به زندگی به کتاب تزریق میشود قصد دارد سیالیت نقطهنظرات انسانها را در طول دوران حیاتشان به تصویر بکشد؛ داستان در ژوئن ۱۹۶۸ اتفاق میافتد و پزشک جراحی که عمری از فلسفهٔ خودش پیروی کرده با دختری که از هر حیث ساده است آشنا میشود و با گذر زمان چنان تلاطمی در باورهایش رخ میدهد که مخاطب را تا پایان این رمان ۳۲۸ صفحهای همراه میکند. البته کوندرا در این کتاب در میان مفاهیم عاطفی و فلسفی از اتفاقات و تحولات سیاسی آن سالهای پراگ غافل نشده و تصویری از یک حکومت تمامیتخواه و اعتراضات مردمی را نمایش گذاشته است. از این کتاب در سال ۱۹۸۸ میلادی نسخهای سینمایی با همان نام به کارگردانی فیلیپ کافمن ساخته شده است که ستارگانی همچون دنیل دی لوییس و ژولیت بینوش در آن به ایفای نقش پرداختهاند.