کلارا و خورشید
ثالث
کازوئو ایشی گورو
سهیل سمی
لیست چاپهای دیگر
(۶)معرفی و بررسی کتاب کلارا و خورشید
کتاب «کلارا و خورشید»، رمانی اثر کازوئو ایشی گورو، نویسندهٔ مشهور ژاپنی است که جدیدترین اثر او محسوب میشود و برای اولین بار، چند ماه پیش در اوایل سال ۲۰۲۱ میلادی به انتشار رسیده است. نشر ثالث، نشری است که به سرعت سراغ برگردانی این رمان رفته و با ترجمهٔ سهیل سمی به چاپ این اثر اقدام نموده است. نسخهٔ فارسی کلارا و خورشید در ۳۰۴ صفحه از قطع رقعی منتشر شده است و در همین مدت کوتاه با تیراژی ۱۰۰۰ تایی به چاپ دوم خود رسیده است. نکتهٔ جالبتر اینجاست که در همین مدت کوتاه، نشر نیماژ هم سراغ چاپ اثر رفته و آن را در تعداد صفحهای حدودا مشابه به چاپ رسانده است. کلارا و خورشید، رمانی چندوجهی (یا همان پُلی ژانر) است که به صورت همزمان، ژانرهای داستانی، علمی تخیلی و فانتزی را پیش چشم مخاطب خود زنده میکند. این کتاب، یکی از آثار فهرست پرفروشهای نیویورک تایمز است؛ رمانی که توسط نشریهٔ آسوشیتدپرس، «تأملی گزنده بر عشق و تنهایی» معرفی شده است و رادیوی ملی آمریکا آن را «یکی از تأثیرگذارترین و ژرفترین رمانهای ایشی گورو» دانسته است.
موضوع کتاب کلارا و خورشید
کلارا و خورشید، رمانی جذاب است که به موضوعی خیالی و فانتزی در ژانر سوررئالیسم میپردازد. کلارا نام رباتی با هوش مصنوعی است که ویژگیهایی خارقالعاده دارد و یک دوست مصنوعی است. این ربات در ویترین یک فروشگاه قرار گرفته و باید منتظر بماند تا به دست یک انسان خریداری شود. او رهگذرانی که از مقابلش (و از پشت شیشه) عبور میکنند را با دقت تماشا میکند و سعی دارد تا رفتار و کردار آنها را تحلیل کند. اما نکته اینجاست که او رویه و سطحی از انسانها را میشناسد و در ادامه کمکم میفهمد که رفتار واقعی بسیاری از انسانها با حقایق آنان تفاوت دارد. حال یک اتفاق دیگر میافتد و کلارا علاقهمند میشود تا مانند انسانها عشق را تجربه کند. اما نکته اینجاست که او اول باید بفهمد «معنای عشق چیست؟! » در مسیر آشنایی کلارا با عشق، ما هم به مرور از دریچهٔ دوربین ایشی گورو، مفهوم عشق را با هم مرور میکنیم. اما جدای از این مضمون عاشقانه، میتوانیم کلارا و خورشید را به عنوان یک اثر فلسفی هم معرفی کنیم. درواقع ایشی گورو با استفاده از این داستان خیالی در دل یک مدرنیتهٔ عجیب و غریب، جهانی که به سرعت در حال تغییر است و از ارزشها فاصله میگیرد را به چالش میکشد و وضعیت فعلی دنیای ما را به بوتهٔ نقد میکشاند.
مکاتب کتاب کلارا و خورشی
همانطور که احتمالا از موضوع کتاب فهمیدهاید، کلارا و خورشید، رمانی پادآرمانشهری است. در یک توضیح کوتاه و اجمالی باید بگوییم که پادآرمانشهر به توصیف جامعهای (غالبا) خیالی از انسانها میپردازد که در آنجا ویژگیهای منفی بر ویژگیهای مثبت و انسانی پیروز شدهاند. توجه کنید که ویژگیهای مثبت هنوز حضور دارند اما در مدینهٔ فاسده، برتری کمی و کیفی با بدیها و پلشتیهاست. در همین راستا، کلارای داستانِ ایشی گورو، مانند یک کودک معصوم به دل دنیایی مدرنیزه از انسانها میرود که یکی از سختترین چیزها در آن، پیدا کرده عشق است…
آشنایی با کازوئو ایشی گورو
کازوئو ایشی گورو، رماننویس، فیلمنامهنویس، مقالهنویس و ترانهسرای ژاپنیتبار است که مدتهاست تابعیت انگلیسی را پذیرفته است. با این وجود و با وجودِ تاکید او بر جدایی فرهنگیاش از فرهنگ ژاپنی، او را جزو معدود افرادی قرار میدهند که از آسیای شرقی به جایزهٔ نوبل ادبیات دست یافته است. در همین راستا میتوانیم این نویسنده را همپایهٔ هاروکی موراکامی قرار دهیم. ایشی گورو جوایز مهم دیگری مانند جایزهٔ وایتبرِد، جایزهٔ ادبی من بوکر، نشان امپراتوری بریتانیا و نشان شوالیهٔ ادب و هنر فرانسه را هم کسب کرده است. از مهمترین رمانهای ایشی گورو میتوانیم به کتابهای «منظر پریدهرنگ تپهها»، «هنرمندی از جهان شناور»، «وقتی یتیم بودیم»، «هرگز رهایم مکن»، «غول مدفون» اشاره داشته باشیم. البته ایشی گورو آثار دیگری در زمینههای فیلمنامه، شعر و داستان کوتاه را هم در کارنامهٔ خود داشته است.
جملاتی از کتاب کلارا و خورشید
در طول روز خورشید ما را گرم نگه میداشت و رزا به نظر خیلی خوشحال بود. ولی متوجه شدم که خیلی به چیزهای دیگر نگاه نمیکرد و چشمانش را به علامت حمل با جرثقیل مقابلمان دوخته بود. فقط وقتی چیزی به او نشان میدادم سرش را برمیگرداند و بعد جذابیتش برایش کمرنگ میشد و دوباره به تابلو زل میزد. فقط وقتی که کسی جلوی پنجره توقف میکرد نگاهش را به جای دیگری میدوخت، مدت زمانش هم اهمیتی نداشت. در این شرایط هر دویمان همانطور که مدیر به ما آموخته بود عمل میکردیم: لبخندی خنثی میزدیم و نگاهمان را روی میانهٔ ساختمان آرپیاو در آن طرف خیابان ثابت نگه میداشتیم. خیلی وسوسهانگیز بود که به عابری که مقابلمان ایستاده نگاه دقیقتری بندازیم ولی مدیر برایمان توضیح داده بود که ارتباط چشمی در این لحظات بینزاکتی است. فقط وقتی که رهگذری مشخصا سیگنالی به ما میداد یا از پشت شیشه با ما صحبت میکرد میتوانستیم پاسخ دهیم، ولی نه قبل از آن. بعضی از افرادی که آنجا توقف میکردند هیچ علاقهای به ما نشان نمیدادند. فقط میخواستند کفش ورزشیشان را در بیاورند و کاری با آن بکنند یا اینکه وسیلههای مستطیلیشان را فشار دهند. اما بعضی از آنها خیلی به شیشه نزدیک میشدند و به داخل زل میزدند، اکثرشان بچه بودند و در سن و سالی که ما برایشان مناسب بودیم. به نظر میرسید که از دیدنمان خوشحال هستند. کودک با هیجان نزدیک میشد، تنها یا با بزرگترهایش، بعد به ما اشاره میکرد، میخندید، شکلک در میآورد، به شیشه میزد، دست تکان میداد.
فردی بلندقامت ولی قوزکرده با بارانی خاکستری و پاکتی کاهی در دست از تاکسی پیاده شد. با سردرگمی به بالا نگاه کرد، فکر کردم مطمئن نیست که باید وارد کدام ساختمان شود، ساختمانهای سمت ما هم مشابه روبهروییها بودند. با دقت پاکت کاغذی را گرفته بود، طوری که مردم سگی را در آغوش میگیرند که از خستگی نمیتواند راه برود. پلههای درست را انتخاب کرد شاید حتی من را دیده بود با اینکه وقتی به جوزی گفتم پدر رسید به اتاق برگشته بودم. فکر کردم مادر الان به سالن اصلی میآید، صدای قدمهایش را هم شنیدم ولی در سالن ماند…
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | کلارا و خورشید |
---|---|
تعداد صفحه | ۳۵۰ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۳۰۰ گرم |
شابک | ۹۷۸۶۰۰۴۰۵۷۰۴۲ |
نقد و بررسی کاربران (۱)
مرتب سازی بر اساس
کتابهای فانتزی ادبیات ژاپن کتابهای بسیار جذاب و خاصی هستند که برای مدتی هم که شده ما را از این دنیا کنده و در دنیای خود غرق میکنند. کلارا و خورشید کتابی در ژانر سوررئالیسم با موضوعی خیالی اثر کازوئو ایشی گورو نویسندهٔ مشهور ژاپنی هم یکی از این کتابهاست. داستان در مورد کلارا و احساسات اوست. کلارا رباتی با ویژگیهای خاص با هوش مصنوعی است که یک دوست مصنوعی به شمار میآید. او بهتر از انسانها معنی احساسات را درک میکند. او به خوبی میداند تنهایی و عشق چیست و در ویترین فروشگاه به تماشای دنیای اطراف آدمها میپردازد و آنها را زیر نظر میگیرد تا بهتر بشناسد. او ظاهر انسانها را میبیند و خبر از درون آنها ندارد و طبق تصورش پیش میرود تا متوجه میشود چقدر ظاهر و اعمال انسانها با درونشان فرق دارد. او میخواهد عشق را تجربه کند و مانند یک انسان عاشق شود اما قبل از هر چیزی باید به معنای آن دست پیدا کند. این رمان تکاندهنده در دسته رمانهای فلسفی نیز به شمار میآید و به خواننده این پیغام را میرساند که نگاه دیگری به جهان و حتی خودش داشته باشد. کلارا و خورشید یکی از پرفروشترین آثار فهرست پرفروشهای نیویورک تایمز به شمار میآید و رادیوی ملی آمریکا آن را «یکی از تأثیرگذارترین و ژرفترین رمانهای ایشی گورو» معرفی کرده است.