لیست چاپهای دیگر
(۶)معرفی و بررسی کتاب خشم و هیاهو، یا، غوغا و خشم
کتاب «خشم و هیاهو»، (The Sound and The Fury) رمانی نوشتهٔ ویلیام فاکنر، نویسندهٔ مشهور اهل ایالات متحدهٔ آمریکا است. فاکنر گفته بود که نام کتاب را از نمایشنامهٔ مکبث، اثر ویلیام شکسپیر بزرگ وام گرفته است. این کتابِ داستانی آنقدری مورد توجه منتقدان بزرگ ادبی قرار گرفته که بسیاری، آن را بالاتر از «گوربهگور» و «آبشالوم آبشالوم!» به عنوان برترین اثر فاکنر معرفی میکنند. علاوه بر این، کتاب خشم و هیاهو در فهرست ۱۰۰ کتاب برتر قرن در روزنامهٔ لوموند قرار گرفته است و از طرف نشریهٔ گاردین هم به عنوان یکی از بهترین رمانهای قرن بیستم معرفی شده است. نشریهٔ نیوزویک، کتاب خشم و هیاهو را شاهکاری به یادماندنی توصیف کرده است و نشریهٔ نیویورکر هم دربارهٔ این کتاب و نویسندهاش این چنین زبان به تحسین گشوده است:
هیچ کس به اندازهٔ ویلیام فاکنر، از قلب و روح خود در نوشتههایش مایه نگذاشته است.
شاید همینها هم برای یک مخاطب کتاب کافی باشد تا پیشنهاد خرید کتاب خشم و هیاهو را از ما بپذیرد؛ اما بیایید کمی بیشتر مختصات شاهکار ویلیام فاکنر را باز کنیم. این کتاب برای اولین بار در سال ۱۹۲۹ میلادی به انتشار رسید؛ حتما میدانید که سال مذکور در بازهٔ بین دو جنگ جهانی اول و دوم قرار میگیرد و از این حیث میتواند مبیّن فضای رخوت و پوچی بسیاری باشد -که اتفاقا هست! -؛ از طرف دیگر، نوشتن کتابی که بتواند در چنین فضایی به مخاطبی فراوان دست پیدا کند، کاری بس سخت است که فاکنر از عهدهاش به خوبی برآمده است. چنین قوت قلمی باعث شده تا علاوه بر فضای ادبیات، بسیاری از نمایشنامهنویسان و کارگردانان هم به فکر اقتباسهایی نمایشی یا سینمایی از روی اثر حاضر بیفتند و برای مثال میتوانیم به دو فیلمِ همنام با کتاب که به ترتیب در سالهای ۱۹۵۹ و ۲۰۱۴ توسط مارتین ریت و جیمز فرانکو در هالیوود کارگردانی شدهاند، اشاره داشته باشیم.
نسخههای فارسی کتاب خشم و هیاهو
در ایران، مترجمان زیادی مانند مرضیه خسروی و محمد ثقفی به ترجمهٔ خشم و هیاهو اهتمام ورزیدهاند؛ اما قطعا بهترین نسخههای کتاب خشم و هیاهو به زبان فارسی، مربوط به دو مترجم مطرح ایرانی، یعنی صالح حسینی و بهمن شعلهور هستند. صالح حسینی کتاب را برای نشر نیلوفر برگردانی کرده و بهمن شعلهور هم نسخهٔ انتشارات نگاه را ترجمه کرده است. خشم و هیاهو، کتاب خیلی بلندبالایی نیست و با این وجود از مفاهیم پیچیده و متعددی استفاده کرده که میتواند فاکنر را به عنوان یکی از متبحران موجزنویسی تاریخ، عَلَم کند. درواقع اگر نسخهٔ اصلی را شاهد بیاوریم، کتاب خشم و هیاهو شامل ۳۲۶ صفحه است و در تمامی نسخههای فارسی هم این کتاب، حجمی مابین ۴۰۰ الی ۴۵۰ صفحه از قطع رقعی را شامل میشود. با جمع زدن تیراژها و تجدید چاپهای کتاب، میتوانیم حدس بزنیم که این اثر تاکنون در حدود پنجاه هزار بار در ایران خوانده شده است که محبوبیت آن را نشان میدهد. حال اگر بخواهیم بین دو نسخهٔ مشهورِ ترجمه شده در ایران به انتخاب بپردازیم، با وجود آن که کار سختی در پیش داریم، انتخاب ما نسخهٔ خشم و هیاهوی بهمن شعلهور است؛ یکی از مزیتهای این نسخه نسبت به سایر نسخهها، راحتخوانی آن و امکان فهم ماجرای داستان است. درواقع شعلهور زبان پیچیدهٔ فاکنر در اثر مبدأ را سادهسازی کرده است؛ کاری که شاید خیلی حرفهای نباشد اما کار مخاطب را برای درک اثر سختخوانِ فاکنر راحت میکند. و در عین حال پیشنهاد ما برای افرادی که میخواهند درک عمیقتر و دقیقتری از کتاب (نسخهٔ مبدأ) داشته باشند، نسخهٔ صالح حسینی را پیشنهاد میکنیم. حال اگر این ماجرا برایتان جذاب شده و میخواهید هرطور شده از تفاوت علمی ترجمهها سر در بیاورید، میتوانید مطلب «بهترین ترجمهٔ کتاب خشم و هیاهو» از مجلهٔ کتابچی را مطالعه نمایید.
موضوع کتاب خشم و هیاهو
در مطلب «خشم و هیاهو؛ معبد مازوخیستها» دربارهٔ موضوع این کتاب صحبت کرده بودیم و به نقد و بررسی کوتاهی بر آن پرداخته بودیم؛ اما فیالحال اگر بخواهیم موضوع کتاب را باز کنیم، باید بگوییم که ماجرای داستان این کتاب در اوایل قرن بیستم میلادی میگذرد؛ خانوادهای به نام کامپسون، محور اصلی این رمان هستند. خانوادهای اشرافزاده که به مرور و با اجرای اصلاحات درونی نظام ایالات متحده، در حال فروپاشی ماهوی هستند. ماجرا از جایی نشأت میگیرد که این خانواده هنوز در حال و هوای شکوه و عظمت -بخوانید ظلم و ستمهای- گذشتهشان سیر میکنند و به باور اینکه همه چیز در حال تغییر است نرسیدهاند. برای مثال قانون الغای بردهداری تصویب شده است و آنها باید بردههای خود را آزاد کنند یا فرهنگ عامه از سمت ستایش اربابان و بورژوازی به سمت دموکراتتری پیش میرود و مسائلی از این دست… از سوی دیگر، یکی از نکات جذاب و روانشناختی اثر، حضور بردههای سیاهپوست این خانواده در داستان است. بردههایی که اکنون با قانون لغو بردهداری میتوانند اعلام آزادی کنند و از خانهٔ کامپسونها بروند؛ اما آنچنان به این خانواده وفادارند و یا بهتر بگوییم در غل و زنجیرهای خودساختهشان غرق شدهاند که بعد از اجرای اصلاحات هم در خانه ماندهاند و مشغول به خدمتاند. سه دهه از زندگی اعضای این خانواده، شامل پدر و مادر، فرزندان و بردههای ندیم خانه، خط اصلی داستان را تشکیل میدهد. و با مهارت بینظیر فاکنر به مرور میبینیم که یک خانوادهٔ مرتجع و مستبد -که میتوانند نمادی از کلیت یک جامعه هم باشند-، چگونه آرامآرام رو به قهقرا میروند و افول پیدا میکنند. فاکنر در این روایت از زبان و درواقع زاویهٔ دید چهار نفر از اعضای این خانه استفاده کرده تا تمام جزئیات ریز و درشت ماجرا برای مخاطب واضح شود.
سبک کتاب خشم و هیاهو
در بخش بالا از خط اصلیِ داستان گفتیم؛ اما درواقع خشم و هیاهو کتابی است که خطی اصلی -به مثابه روایتی خطی و منسجم- ندارد و بسیار پیچیدهتر از حرفهاست. این اثر به عنوان یکی از اولین نمونههای سبک جریان سیال ذهن به شمار میرود و احتمالا موفقترینِ آنها هم هست. سبکی پیچیده برای فرمِ روایی داستانی که از شکستِ زمانی، مکانی، راوی و حتی شاعرانگی زبان در داستان بهره میبرد و نمونههای موفق آن را در ایران هم با آثاری مانند سمفونی مردگان اثر عباس معروفی یا شازده احتجاب اثر هوشنگ گلشیری دیدهایم. برای آشنایی بیشتر با این سبک میتوانید مطلب «جریان سیال ذهن؛ رود خروشان انتزاع» را از مجلهٔ کتابچی مطالعه کنید. از سویی دیگر، محتوای این اثر، در ژانر گوتیک و در زیرشاخهٔ گوتیک جنوبی قرار میگیرد. گوتیک جنوبی سبکی از گوتیک است که ماجراهایش در ایالتهای جنوبی آمریکا و دوران ظاهرا پیشرفته اما نیمهوحشی آن اتفاق میافتد. بیشترین مضامینی که در این گونهٔ ادبی به کار میروند، شامل شخصیتهایی شدیدا مشکلدار، مشکلزا یا نامتعارف، موقعیتهای مرتبط با سحر و جادو، جغرافیایی پادآرمانشهری، طنزهایی سیاه و اتفاقاتی مرتبط با فقر، ازخودبیگانگی انسانها و پیامدهای ناگوارش مانند جرم یا خشونت هستند. مسائلی که همه در خشم و هیاهو حضور دارند.
خشم و هیاهو یا سمفونی مردگان
اگر با رمان سمفونی مردگان که در بالا هم به آن اشاره کردیم، و حواشی آن آشنایی داشته باشید، میدانید که بسیاری، عباس معروفی، نویسندهٔ این اثر را به اقتباس، وامگیری و یا حتی اقتباس از روی کتاب خشم و هیاهو متهم میکنند. البته عباس معروفی این قضیه را به شدت رد میکند؛ اما با توجه به سبک همسان و حتی جزئیات فرمی این دو اثر، میتوانیم مدعای شباهت زیاد دو کتاب را به صورت تحلیلی بررسی کنیم که ما این کار را پیشتر در مطلب «مقایسهٔ تطبیقی رمانهای «سمفونی مردگان» و «خشم و هیاهو»» در مجلهٔ کتابچی انجام دادهایم.
آشنایی با ویلیام فاکنر، نویسندهٔ کتاب
ویلیام کاتبرت فاکنر(William Cuthbert Faulkner)، رماننویس آمریکاییِ برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات بود. او یکی از بزرگترین و مولفترین نویسندگان آمریکا -خاصه ادبیات جنوب آمریکا- به شمار میآید و علاوه بر قوتِ قلمش، میتوانیم تنوع قلمی که همزمان در گونههای مختلفی اعم از رمان، داستان کوتاه، نمایشنامه، شعر و مقاله به خلق اثر پرداخته است. البته برای آشنایی بیشتر با ویلیام فاکنر، میتوانید مطلب جامع مجلهٔ کتابچی درمورد زندگینامه و آثار او را در «ویلیام فاکنر، زندگی و آثار برجستهٔ او» مطالعه کنید. این نویسندهٔ بزرگ، غیر از نوبلِ ادبیات جوایزی همچون جایزهٔ «پولیتزر» و جایزهٔ «او. هِنری» را کسب کرده بود. ضمناً غیر از کتابهایی که تا به اینجای کار از آنها یاد کردیم، میتوانیم به آثاری همچون کتابهای «روشنایی ماه اوت»، «نخلهای وحشی»، «برخیزای موسی»، «حومه»، «یک گل سرخ برای امیلی»، «ریکوئیم برای یک راهبه»، «میس جینی و زنان دیگر»، «کارآگاه دهکده»، «اسبها و آدمها»، «تسخیر ناپذیر» و «سرخپوست میرود» به عنوان مهمترین آثار فاکنر اشاره کنیم.
جملاتی از کتاب خشم و هیاهو
تیپی گفت: «ساکت.» و سعی میکرد نخندد. گفت: «ای داد بیداد، همهشون صدامونو میشنفن. پاشو.» گفت: «پاشو بنجی، زود.» داشت به این طرف و آن طرف تاب میخورد و میخندید و من سعی کردم بلند بشوم. پلههای سرداب زیر مهتاب از تپه بالا دویدند و تیپی بالای تپه توی مهتاب افتاد و من مقابل نردهها میدویدم و تیپی بالای تپه توی مهتاب افتاد و من مقابل نردهها میدویدم و تیپی دنبالم میدویدم و میگفت: «ساکت شو ساکت شو» بعد همانطور که میخندید توی گلها افتاد و من توی جعبه دویدم. ولی وقتی سعی کردم بالای آن بروم جعبه در رفت و به پشت سرم خورد و گلویم یک صدایی کرد. دوباره آن صدا را کرد و دیگر سعی نکردم بلند بشوم و دوباره آن صدا را کرد و گریه را سر دادم. ولی گلویم همانطور آن صدا را میکرد و تیپی داشت مرا میکشید. همانطور آن صدا را میداد و نمیتوانستم بگویم که گریه میکردم یا نه، تیپی در حالی که میخندید روی من افتاد و گلویم همانطور آن صدا را میداد.
تیپی گفت، هیچ فایده نداره که از لای در نیگا کنی، کدی خانوم الانه یه عالمه از اینجا دوره. عروسی کرده از پیشت رفته. هیچ فایده نداره که دستو به در بیگیری و گریه کنی. صداتو نمیشنفه. مادر گفت، تیپی. چی میخواد. نمیتونی باهاش بازی کنی ساکت نگهش داری. تیپی گفت، میخواد بره اونجا از لای در نیگا کنه. مادر گفت، خب نمیشه بره. داره بارون میاد. فقط باهاش بازی کن. ساکت نیگهش دار. اوهوی بنجامین. تیپی گفت، هیچی نمیتونه ساکتش بکنه. خیال میکنه اگه دم در بره، کدی خانوم برمیگرده. مادر گفت، چه حرفها!
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | خشم و هیاهو، یا، غوغا و خشم |
---|---|
ژانر | کلاسیک، داستانی |
تعداد صفحه | ۴۳۰ |
قطع | وزیری |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۴۱۰ گرم |
شابک | ۹۷۸۹۶۴۴۴۸۰۶۲۱ |
نقد و بررسی کاربران (۱)
مرتب سازی بر اساس
خشم و هیاهوی ویلیام فاکنر را میتوان بنیانگذار سبک جریان سیال ذهن دانست. سبکی که در راوایت داستان و اصول آن دست میبرد و از چهاچوبهای مرسوم ادبی خارج میشو. فاکنر در خشم و هیاهو روایت سه نسل از خانوادهٔ کامپسون را از دید چهار شخصیت اصلی داستان روایت میکند. این روایت با برهم زدن خط زمانی داستان به دفعات زیاد باعث میشود که با داستانی کمابیش پیچیده طرف باشیم. اما در کنار این پیچیدگی باید به زیبایی شاعرانهٔ قلم فاکنر در این کتاب اشاره کنیم. او داستانی تلخ از افول خانوادهای سنتی و اربابی در جنوب آمریکا را پس از اعلام قانون الغای بردگی سیاهان روایت میکند. داستانی که سرشار از ریشههای سبک گوتیک جنوبی است. فاکنر تلاش زیادی کرده تا شخصیتهایی عجیب و غیر معمول خلق کند و در جای جای کتاب با طنزی سیاه نقدی سیاسی اجتماعی را به شرایط حاکم به جغرافیای جنوب آمریکا دارد. پیشنهاد کتابچی این است که برای مطالعهٔ یکی از برجستهترین آثار ادبیات جهان و نوشتهٔ برندهٔ نوبل ادبی درنگ نکنید. هر چند کتاب پیچیدگیهایی در روایت دارد، اما با کمی دقت و حوصله متوجه میشوید که داستان و روایت بدیع فاکنر از خانوادهٔ کامپسون بسیار خواندنی و تاثیرگذار است.