عشق سالهای وبا

وبا گرفتن بهتر است یا عشق؟

«عشق سال‌های وبا» رمانی از نویسندهٔ کلمبیایی معاصر به زبان اسپانیایی است که در سال ۱۹۸۵ میلادی نوشته شد و سه سال بعد ابتدا به زبان انگلیسی و سپس به اکثر زبان‌های زندهٔ دنیا ترجمه شد. بهمن فرزانه و کیومرث پارسای، دو تن از مشهورترین مترجمانی هستند که این اثر عریض و طویل (بیش از ۵۰۰ صفحه) را به فارسی برگردانده‌اند اما جدای از نسخه‌های آنان که به ترتیب در انتشارات ققنوس و آریابان به چاپ رسیده‌اند، مترجمانی مانند اسماعیل قهرمانی پور، مهناز سیف طلوعی، حدیث دهقان و کاوه میرعباسی نیز بخت خود را در برگردانی این اثر عاشقانه آزموده‌اند…. گابریل گارسیا مارکز که بیشتر به خاطر سبک رئالیسم جادویی خود، علی‌الخصوص در شاهکاری چون «صدسال تنهایی» شناخته می‌شود، در «عشق سال‌های وبا» رویه‌ای واقع‌گرایانه (رئالیستی) را برای روایت داستانش برگزیده و مضامین عاشقانه و سیاسی اجتماعی را در آن با همدیگر تلفیق نموده است. این کتاب، یکی از مشهورترین کتاب‌های عاشقانهٔ دنیا محسوب می‌شود و فضای داستانش در یکی از شهرهای دورافتادهٔ کلمبیا، بین سال‌های پایانی قرن نوزدهم تا اوایل سدهٔ پیش می‌گذرد…. مارکز که هیچ‌گاه اجازه نداده بود از روی آثارش فیلمی ساخته شود، با سخت‌گیری تمام و دریافت هفت میلیون دلار راضی شد تا مایک نیوول، کارگردان انگلیسی، اقتباسی سینمایی از روی آن با بازی خاویر باردم بسازد، اثری که هیچ‌گاه در حد رمان به موفقیت دست نیافت.

مثلث عشقی

داستان عشق سال‌های وبا بیان‌گر مثلثی عشقی است. ماجرا به طور کل درمورد زندگی فلورنتینو آریزا، جوانی لاغر اندام و نحیف از خانواده‌ای فقیر است. او که در کودکی پدرش را از دست داده و تنها با مادرش زندگی می‌کند، در در تلگراف‌خانهٔ شهر کار می‌کند و هنگامی که یک تلگراف را برای خانوادهٔ مرفهِ دازا می‌برد با دیدن دختر خانواده، عاشق او (فرمینا دازا) می‌شود. فلورنتینو اهل مطالعه و صاحب قلم است و به جای اظهار عشق، در حد یک کتاب، نامهٔ عاشقانه برای معشوقهٔ خود می‌نویسد اما سرانجام با کمک‌های غیبی دیگران (اعم از عمهٔ فرمینا) که از موضوع باخبر شده‌اند، ماجرا را با فرمینا درمیان می‌گذارد و ماجرای عاشقانهٔ آنان شروع می‌شود. این عشق ادامه دارد تا جایی که پدر فرمینا با خبر می‌شود؛ او که فلورنتینو را در حد دخترش نمی‌داند سعی می‌کند با تهدید فلورنتینو و بردن فرمینا به سفری دور و دراز، آتش این عشق دوطرفه را خاموش سازد. این ترفند نتیجه می‌دهد و فرمینا پس از بازگشت، روی خوشش را از فلورنتینو دریغ می‌کند و با پیشنهاد مصرانهٔ پدر، به عقد رسمی دکتر خوونال اوربینو که از جوانان قشر بالای کلمبیاست درمی‌آید؛ اما این پایان ماجرا نیست و فلورنتینو یک عمر در عشق خود نسبت به فرمینا ثابت قدم می‌ماند تا اینکه نهایتا…

شعبده‌باز کلام

گابریل گارسیا مارکز را علاوه بر دو اثری که از آن‌ها یاد کردیم با کتاب‌هایی چون «کسی به سرهنگ نامه نمی‌نویسد»، «ساعت شوم»، «پاییز پدرسالار» و «خاطرات دلبرکان غمگین من» می‌شناسیم. این نویسندهٔ فقید علاوه بر نویسندگی، به روزنامه‌نگاری و فعالیت سیاسی هم می‌پرداخت، پس از درگیری با رئیس جمهور کلمبیا و تحت تعقیب قرار گرفتنش، مدت زیادی از عمرش را در غربتی خودساخته و کشور مکزیک زندگی می‌کرد؛ هرچند که بعدها، او در سال ۱۹۹۹ رسماً به عنوان مرد سال آمریکای لاتین برگزیده شد و مردم کلمبیا با ارسال طومارهایی خواستار پذیرش ریاست جمهوری کلمبیا توسطش شدند اما او نپذیرفت. او یکی از برندگان جایزهٔ نوبل ادبیات است که در سال ۱۹۸۲ موفق به کسب این جایزهٔ معتبر شد و لقب «شعبده‌باز کلام» را از سوی اعضای آکادمی دریافت کرد؛ البته جوایز معتبر دیگری مانند جایزهٔ لس‌آنجلس تایمز را هم می‌توانیم در کارنامهٔ پربار این نویسندهٔ چپ‌گرا ببینیم. او غیر از رمان، به نوشتن داستان کوتاه، مقاله و وقایع‌نگاری نیز می‌پرداخت و آثاری غیرداستانی چون گزارش یک آدم‌ربایی و سرگذشت یک غریق را هم مکتوب کرده بود.