قصههای همیشگی پرتقال
سرزمین داستانها با نام مصطلح ترجمه شدهاش در ایران یعنی «قصههای همیشگی»، مجموعهای کتابهای داستانی برای کودکان و نوجوانان است که در ژانر ماجراجویی و فانتزی قرار دارد. این مجموعه توسط کریس کالفر، نویسنده، بازیگر و خوانندهٔ اهل ایالات متحدهٔ آمریکا، طی شش سال نوشته شده است. ۶ جلد از این مجموعه در سالهای ۲۰۱۲ الی ۲۰۱۷ میلادی منتشر شدند و به سرعت لقب «داستانهای افسانهای امروزی» را گرفتند تا به یکی از پرفروشترین مجموعههای داستانی جهان تبدیل شوند. چهار نسخه از این کتابها که تا به حال توسط نشر پرتقال، ترجمه و به بازار نشر ایران عرضه شدهاند، به ترتیب عبارتاند از: «طلسم آرزو، بازگشت ساحره، هشدار برادران گریم و اکسیر جادویی». البته نشر پرتقال به دنبال ترجمه و ارائهٔ دو کتاب دیگر این مجموعه هم هست و الهام فیاضی و آناهیتا شمسآوری مترجمان این مجموعهٔ داستانها هستند. آثاری که با طیف رنگی متنوع، جلد، طراحیهای منطبق بر نسخهٔ اصلی، فونت، صفحهبندی مناسب و برش جذاب چاپ شدهاند. ویژگیهایی که همگی در جهت محتوای این مجموعهٔ داستان عمل میکنند. زیرا قصههای همیشگی، اثری برای بازهٔ سنی کودک و نوجوان است و این موضوع را میتوانیم به سادگی از روی علامت +۱۲ آن متوجه شویم. مصور بودنِ کتاب هم کار دیگر نشر برای جلب توجه قشر کودک و نوجوان است. کاری که زیبایی بیحد و حصری به این مجموعه بخشیده است. نشر پرتقال از آن دست، ناشرانِ جدید است که با سرعت زیادی در حال جذب مخاطبین است و شاید در ابتدا آن را به خاطر سابقهٔ کم نشناسید، اما با آوردن یک اسم کوتاه یعنی «انتشارات خیلی سبز» آن را خواهید شناخت. علیالخصوص اگر اکنون از نظر سنی، جوان باشید، حتما این نشر را که یکی از بهترین ناشران کمکدرسی کشور است میشناسید و نکته اینجاست که نشر پرتقال با شعار «ناشر خیلی متفاوتِ کتابهای کودک و نوجوان! » اولین زیرمجموعه یا به قول خودش اولین بچهٔ انتشارات خیلی سبز است!
آشنایی با کریس کالفر، نویسندهٔ سرزمین قصهها
کریستوفر کریس پل کولفر، خواننده، بازیگر، نویسنده و تهیهکنندهٔ آمریکایی است که در کمال تعجب، با سن کم خود (۳۰ سال) تا به حال روی بسیاری از هنرها دست گذاشته و در اکثریت حوزهها هم موفق بوده است! این موفقیت در حدی است که مجلهٔ تایم، او را جزئی از فهرست «صد فرد تأثیرگذار دنیا در سال ۲۰۱۱» حساب کرده بود. بیشتر مردم ایالات متحده اعتقاد دارند که این جوانِ اصالتا ایرلندی از ضریب هوشی بالایی برخوردار است و به نوعی، موفقیتهای او را اینچنین توجیه میکنند. اولین پایهٔ شهرت او، ایفای نقش «کرت همل» در سریال گِلی (Glee) بود. البته او از دبیرستان و با تئاترهای مدرسه، کار هنری خود را آغاز کرده بود. در کنار بازیگری، او به نگارش مجموعهٔ کتاب «سرزمین داستانها» و خوانندگی هم پرداخت و علاوه بر اینکه دو بار نامزد جایزهٔ اِمی (معادل اسکار موسیقی دنیا) شد، جایزهٔ گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش مکمل مرد در حوزهٔ سریال، سریال کوتاه یا فیلم تلویزیونی را هم کسب کرد.
طلسم آرزو
«طلسم آرزو» اولین رمان مجموعهٔ قصههای همیشگی است. در این داستان، الکس و کانر بیلی، دوقلوهای ۱۲ سالهای را میبینیم که علاقهٔ خاصی به داستانهای افسانهای دارند. برای مثال، شنل قرمزی، زیبای خفته، سیندرلا، گلدیلاکس و بسیاری دیگر از قصههای کودکانه را از بَرند. حالا در یک ماجرای فانتزی، دوقلوهای داستان، وارد کتاب سرزمین قصهها میشوند. ابتدا باور چنین ماجرایی برای الکس و کانر سخت است اما به تدریج میفهمند که این اتفاق، رویا یا خیال و وهم نیست و آنها واقعا مانند داستان جومانجی، در دل یک ماجرای عجیب و غریب گیر افتادهاند! ماجرا جایی بدتر میشود که آنها متوجه میشوند در کنار لذتِ حضور، پیشِ شخصیتهای دوستداشتنی داستانها، آدمهای شرور آن داستانها هم حضور دارند و تهدیدی برای این دوقلو هستند. پس ماجراجویی این دو آغاز میشود تا با جمع کردن چند چیز مختلف از داستانهای مشهور، طلسم آرزو را باطل کنند. ماجرای این کتاب با موفقیتِ این دو به اتمام میرسد اما کالفر با هوشمندی خاصی، امکان بازگشتِ الکس و کانر به سرزمین قصهها را باز گذاشته است. مسالهای که نشان میدهد، او از اول قصد ادامه دادن داستان حاضر و تبدیلش به مجموعهٔ داستان دنبالهدار را داشته است. از نکات مهم این داستان میتوانیم به زبان مناسب روایتش برای کودکان و نوجوانان اشاره کنیم. موضوعی که در ترجمه هم رعایت شده تا همذاتپنداری مخاطبانش را برانگیخته کند و همچنین مطالعهٔ آن را برای آنان راحتتر سازد. در تکهای از این داستان میخوانیم:
روزی روزگاری… اینا جادوییترین کلمات دنیا هستن، دروازهٔ ورود به بهترین قصههایی که تا به حال گفته شده. وقتی این کلمات رو میشنویم، بیاختیار به دنبالشون کشیده میشیم. اونا ما رو به دنیایی میبرن که همه رو در خودش میپذیره و توش هیچ غیرممکنی وجود نداره. موشها به آدم تبدیل میشن و خدمتکارها شاهزاده از آب درمیان. از خوندن داستانها درسهای ارزشمندی میگیریم. قصههای پریان فقط یه سری داستان احمقانهٔ قبل از خواب نیستن. راه حل هر مشکلی که فکرش رو بکنین توی این قصهها پیدا میشه. قصهها درواقع درسهای زندگی هستن که توی شخصیتها و موقعیتهای رنگارنگ پنهان شدهان. مثلاً قصهٔ چوپان دروغگو به ما ارزش خوشنام بودن و قدرت نهفته در صداقت رو نشون میده. داستان سیندرلا پاداش خوشقلب بودن رو به ما نشون میده و داستان جوجه اردک زشت زیبایی درونی رو به تصویر میکشه…
بازگشت ساحره
«بازگشت ساحره» دومین جلد از مجموعهٔ داستان حاضر است که پس از «طلسم آرزو» به نگارش درآمده و دنبالهٔ آن محسوب میشود. البته این مجموعه کلا مانند کتابهایی چون هری پاتر و… است و ایپزودیک به شمار میآید. البته خود داستانها ارتباط زیادی به هم ندارند اما شخصیتها به صورت دنبالهدار حضور دارند. در این قسمت از داستان، الکس و کانر تصور میکنند که سرزمین قصهها دیگر هیچ خطری ندارد و جایی خوش آب و هوا برای خوشگذرانی است! اما با گیر افتادن در قلمروی ملکه اول، ماجراهای ترسناکی پیش میآید که ما را یاد انیمیشنهای والت دیزنی میاندازد؛ برای مثال مادر آنها در دنیای افسانهای گرفتار میشود و آنها را مجبور به پیدا کردن راهی برای آزادیاش میکند. این کتاب، برای اولین بار در سال ۱۳۹۵ چاپ شد و تا به حال به چاپ هفدهم رسیده است. در تکهای از این داستان میخوانیم:
قرمزی با آهی گفت: عجب مردم سرسختی! به هرحال من هرچی حرف ملکهوار بود زدم.
الکس پرسید: حرفهای ملکهوار؟
قرمزی جواب داد: بله؛ قدرت، شهامت، شجاعت، روحیه. اینها چهار کلمهایه که برای یه سخنرانی خوب در جایگاه ملکه ضروریه…
هشدار برادران گریم
اولین سورپرایز جدی کالفر در جلد سوم به نام «هشدار برادران گریم» اتفاق میافتد. در این کتاب، راه زندگی کانر و الکس از همدیگر جدا میشود؛ به این ترتیب که کانر در دنیای واقعی برای تحصیل به آلمان میرود اما الکس در دنیای افسانهای باقی میماند و تصمیم میگیرد به فرشتهٔ مهربان تبدیل شود. این جدایی البته خیلی طول نمیکشد. چون ارتشی فانتزی دو دنیای این دوقلو را به هم میریزند و حالا باز باید کانر و الکس با کمک همدیگر (و سایر شخصیتهای سرزمین قصه) ارتش را شکست دهند. این کتاب برای اولین بار در سال ۱۳۹۷ چاپ شده و تاکنون سیزده بار به تجدید انتشار رسیده است. در تکهای از این داستان میخوانیم:
الکس پرسید: تا کی باید صبر کنیم که نتیجهش رو بفهمیم؟ مامان غازه گفت: هنوز منتظرم خبری ازش بشه. جادوهای مادربزرگت دارن از بین میرن… ولی تا وقتی که ذرهای جادو هم توی وجودش مونده باشه نمیشه گفت کدوم طلسمش باقی میمونه! ممکنه هفتهها، ماهها یا شاید سالها طول بکشه تا خبری از درگاه بهمون برسه…
اکسیر جادویی
جلد چهارم این مجموعه، یعنی «اکسیر جادویی» جلد متنوعتر و گستردهتری نسبت به جلدهای قبلی کتاب است. کالفر برای تکراری نشدن داستانهایش، ماجراها و شخصیتهای داستانهای معروف دیگری مانند سرزمین آز و نورلند را وارد کتاب خود میکند. در این کتاب، ماجرای اصلی الکس و کانر، رودررویی با یک مرد نقابدار است. کسی که آزادانه در سرزمین قصهها میگردد و با اکسیر جادوییای که دارد، میتواند هر یک از کتابها (داستانهای) سرزمین را به یک درگاه رفت و آمد تبدیل کند. تعقیب و گریز بین کانر و الکس و مرد نقابدار، جذابترین نکتهٔ این جلد است و دوقلوها تا جایی هر کار که میکنند، یک قدم از او عقبترند اما… این کتاب که آخرین مجلد ترجمه شده از مجموعهٔ قصههای همیشگی است، اولین بار در سال ۱۳۹۸ چاپ شده و تاکنون به نوبت انتشار نهم رسیده است. در تکهای از این داستان میخوانیم:
شنل قرمزی پرسید: چه بلایی سر اون دختری که میخواستی باهاش ازدواج کنی اومد؟
هیزم شکن گفت: نمیدونم. بدنی که استاد حلبکار برام ساخت توخالی بود. من قلب نداشتم و برای همین کاملا اون رو از یاد بردم. فکر کنم هنوز هم با اون پیرزن بدجنس زندگی میکنه.
شنل قرمزی گفت: از من میشنوی آدم قلب نداشته باشه راحتتره. از روی تجربه این رو میگم. وقتی قلب نداشته باشی هیچ وقت هم نگران دلشکستگی نیستی! »