حمیدرضا صدر
شما میتوانید محل زندگی، شغل و حتی همسر خود را تغییر دهید، اما نمیتوانید تیم مورد علاقهٔ خود را عوض کنید، لحنی که هوادار را در مقابل صحنه میخکوب میکرد.
این بخشی از جملات کسی است که دوست داریم تا به جای مفسر فوتبال، او را یک عاشق فوتبال بنامیم؛ پر واضح است که حمیدرضا صدر را میگوییم. قطعاً میدانید که ارزش یک عاشق حقیقی فوتبال از صدها مفسر، تحلیلگر و حتی بازیکن و مربی حرفهای بیشتر است. سادهترین دلیل برای این مدعا آنجایی است که بسیاری از مردم عامه و حتی آنهایی که فوتبال را جدی دنبال نمیکنند، اگر اسم فوتبال را بشنوند، شاید حمیدرضا صدر را به یاد بیاورند اما انبوه بازیکنان و مربیان و تحلیلگران دیگر را نه! او هیچ مدرک مرتبطی برای صحبت کردن فنی درمورد فوتبال نداشت، اما اساساً بحثهایی که او انجام میداد نیازی به مدرک آکادمیک نداشتند و شاید حتی بتوانیم او را پایهگذار سبکی جدید در برنامههای گفتگومحور تلویزیونی بدانیم. او با تزریق خاطرات فوتبالی و نوستالژی جاری در آن توانست به یکی از غیر قابل جایگزینیترین افراد تلویزیون بدل شود اما شاید جالب باشد که شروع حضور صدر در برنامههای فوتبالی چگونه بود؟ باید گفت که صدر قبل از این کار، مدتها به عنوان منتقد سینما فعالیت کرده بود و در نشریات مختلفی قلم زده بود؛ در بازگشت او از انگلستان به ایران، ابتدا قرار بر چنین فعالیتی بود اما ضمن ایراد خاطراتی که او از حضور در ورزشگاههای انگلیس داشت، همه به این نتیجه رسیدند که کسی بهتر از او نمیتواند در مورد فوتبال صحبت کند. نکتهٔ جالب دیگر این بود که او قبل از مهاجرت، تاریخچهٔ فوتبال وطنی را هم با حضور مدامش در ورزشگاههای آن زمان (مثل امجدیه / شیرودی فعلی) از بَر بود. پس نتیجه این شد که صدر وارد تلویزیون و رسانههای مکتوب ورزشی شد و با تلفیق احساسات و روایتگری سینمایی ذاتیاش، توانست فوتبال را به زیباترین شکل ممکن روایت کند.
اندکی دربارهٔ زندگینامهٔ حمیدرضا صدر
سید حمیدرضا صدر در ۳۰ فروردین ۱۳۳۵ هجری شمسی به دنیا آمد. او همزمان با عناوینی همچون روزنامهنگار، نویسنده، منتقد سینما و مفسر فوتبال شناخته میشود و مدتها به عنوان کارشناس و مجری به برنامههای ورزشی صداوسیما دعوت میشد. صدر در خانوادهای اصیل به دنیا آمد و نوهعموی سید محسن صدر نخست وزیر ایران در حکومت پهلوی است. رشتههای تحصیلی صدر هیچ ارتباطی به فعالیتهای عمومیاش نداشتند؛ او در ابتدا در مقطع کارشناسی به رشتهٔ اقتصاد رفت و سپس فوق لیسانسش را در رشتهٔ شهرسازی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران اخذ کرد و نهایتا برای مقطع دکترا به دانشگاه لیدز بریتانیا رفت و دکترای برنامهریزی شهری را کسب کرد. حمیدرضا صدر قبل از شهرت عمومی و تلویزیونی خود، با روزنامهنگاری و نویسندگی در نشریاتی مانند مجلهٔ فیلم، زن روز، ستون هنری روزنامهٔ شرق، مجلهٔ بانیفیلم، هفت، مجلهٔ سروش، تهران امروز و وبگاه گل برای مخاطبان جدیتر ادبیات و سینما و فوتبال شناخته شده بود. اما با حضور در برنامهٔ آنسوی نیمکت، مستند شهرآورد و برنامههای فوتبالی به طور کامل مشهور شد. حمیدرضا صدر مدتها بود که با سرطان دست و پنجه نرم میکرد اما از زمان پخش خبر ابتلای او به سرطان تا فوتش کمتر از یک ماه طول کشید تا او یک بار دیگر وجهِ خویشتندارانه و در عین حال قوی شخصیتش را نشان داده باشد. او در ۲۵ تیر ۱۴۰۰ به دیار باقی شتافت و هیچزمان از پاسخ به این سوال پردهبرداری نکرد که بالاخره فوتبال را بیشتر دوست دارد یا سینما را؟!
آثار مکتوب حمیدرضا صدر
برخلاف چیزی که احتمالا فکر میکنید، آثار مکتوب صدر تنها مختص به فوتبال نیستند و او در حول و حوش موضوعات مختلفی اعم از سیاست، سینما و فوتبال، آن هم در قوالب مختلفی اعم از تکنگاری، زندگینامه، گزارشنویسی، داستان و… قلم زده است. عناوین چاپ شده از صدر عبارتاند از (به ترتیب): «درآمدی بر تاریخ سیاسی سینمای ایران»، «پسری روی سکوها: وقایعنگاری چهار دههای فوتبال ایرانی»، «نیمکت داغ: از حشمت مهاجرانی تا الکس فرگوسن و ژوزه مورینیو»، «تو در قاهره خواهی مرد»، «سیصد و بیست و پنج»، «پیراهنهای همیشهٔ مردان فوتبال: تکنگاریها»، «روزی روزگاری فوتبال» و نهایتاً «از قیطریه تا اورنج کانتی» لازم به ذکر است که کتاب آخر حمیدرضا صدر به نام از قیطریه تا اورنج کانتی، به دلیل فوت او نیمهکاره باقی مانده بود و فصل آخرش توسط دختر او، به نام غزاله تکمیل شده است.
حمیدرضا صدر؛ یک انسان خاص
صدر در نوشتههای خود علاوه بر نکات ویژهای که در بالا گفتیم، از سبکی ویژه و کمتر دیده شده استفاده میکرد که آن را دوم شخص مفرد مینامیم و پیشتر در روایت مستندهایی مانند «من ناصر حجازی هستم» دیده بودیم. این سبک بدان معناست که راوی مخاطب را هدف قرار میدهد و از زبان او، ماجرای دلخواهش را روایت میکند. البته مرحوم صدر کلا انسانی خاص و متفاوت با بقیه بود و برای مثال این موضوع را در نظرسنجیای که از او راجع به انتخاب تیم ادوار ایران شد میبینیم. او با استفاده از ترکیب ۴۲۳۱ (که به دوران کلاسیک ارتباط چندانی ندارد)، ناصر حجازی را به عنوان دروازهبان قرن، ابراهیم آشتیانی و مجتبی محرمی را به عنوان دو دفاع کناری راست و چپ، مجید حلوائی و حسین کازرانی را به عنوان مدافعان میانی کمتر شناخته شدهٔ پاس، پرویز قلیچخانی و علی کریمی را به عنوان هافبکهای میانی، مهدی مهدویکیا و حسن روشن را به عنوان دو بال کناری، علی جباری را به عنوان هافبک پشت مهاجم و غلامحسین مظلومی را به عنوان مهاجم انتخاب کرده بود و بهترین سرمربی تاریخ ایران را هم حشمت مهاجرانی میدانست.