معرفی و بررسی کتاب ساحرهسوزان
ساحره سوزان قلب شما را میسوزاند
نمایشنامهٔ ساحرهٔ سوزان هم واقعی است هم غیر واقعی. هم ترسناک است هم تراژدی. به طور کلی میتواند قلب شما را به درد بیاورد و همزمان به وضعیت سیاسی آن زمان نیز طعنه بزند. دورانی که در آن عدهٔ زیادی از افراد به خاطر تهمت جادوگری، در آمریکا و انگلستان کشته میشدند. کسانی که در قرون وسطی زندگی میکردند و با اعتقادات کورکورانه، تعداد زیادی از انسانها را قربانی خرافات بیسر و ته خودشان کردند. اما قبل از هر چیز، بیایید راجع به آرتور میلر مشهور، این نویسندهٔ سیاسی و نابغه صحبت کنیم.
واپسگرایی آرتور میلر در ساحره سوزان
آرتور میلر یک مقالهنویس و نمایشنویس آمریکایی بود که در سال ۱۹۱۵ به دنیا آمد. او نمایشنامههای بسیار زیادی را به تحریر درآورده و تعداد زیادی از آنها نیز روی پردهٔ تئاتر و سینما رفتهاند. میلر در تمام آثار خود، نبوغ خاصی را به کار میبرد. نبوغی که با دولت و سیاست در میفتد و مردم را راجع به نکات زیادی آگاه میسازد. او نمایشنامهٔ ساحره سوزان را بر اساس یک واقعیت تلخ نوشته است. داستانی واقعی که در انگلستان رخ داده و طی آن تعداد زیادی از افراد کشته میشوند. اما داستانی که او در نمایشنامهٔ خود مینویسد، ماجراهای شهری دورافتاده در آمریکای غربی را نقد میکند. شهری مهاجرنشین که در آن، مردم همچنان با حماقتی که حاصل از تفکرات عقب افتادهٔ قرون وسطی است، پی شکار جادوگران هستند.
ماجرای نمایشنامهٔ ساحره سوزان
ماجرا در شهر سالم، ماساچوست اتفاق میفتد. داستان از جایی شروع میشود که بتی دختر پاریس، بیهوش روی تخت افتاده و همه نگران او هستند. ماجرا رفته رفته از زبان کاراکترها آشکار میشود و مشخص میگردد که گروهی از دختران، با یک کنیز سیاه پوست به نام تیتوبا در جنگل و به دور آتش میرقصند. هنگام رقص، آنها توسط کشیش پاریس گرفتار میشوند و بتی از ترس از هوش میرود. اما کشیش ادعا میکند که آنها در حالی جادوگری بودند، دخترک سحر شده، از دست رفته و جادو قطعا زیر سر تیتوبا و آوازهای شوم او است. در همین حین، علاوه بر اینکه اعتقادات ترسناک و خرافات یک کشیش به صراحت نشان داده میشود، نژاد پرستی او نیز به سخره گرفته میشود.
پاریس: (به بتی اشاره میکند) این را تفریح میدانی؟ آبیگایل، اگر چیزی میدانی که ممکن است به دکتر کمک کند، به خاطر خدا به من بگو. من دیدم تیتوبا وقتی رسیدم دستهایش را روی آتش حرکت میداد، چرا این کار را میکرد؟ جیغ و صداهای نامفهوم از دهانش شنیدم. مثل یک جانور بیزبان روی آتش اینور و آنور میپرید.
ابیگایل: او همیشه آوازهای باربادوسی خودش را میخواند و با میرقصیم.
داستان رفته رفته مهیجتر میشود. در شهر شایعهٔ «جادوگری» بیداد میکند و کشیش پاریس، به حماقت خندهدارش اصرار میورزد. آبیگایل در این میان توسط یک متخصص جادوگری نیز بازجویی میشود ولی تن به اعتراف اینکه «در جنگل جادوگری کرده باشند» نمیدهد.
در حالی که پاریس سعی میکند جمعیتی را که در خانهاش جمع شدهاند آرام کند، آبیگایل با بقیهٔ دختران صحبت میکند و به آنها میگوید که به هیچ چیز دروغین و خرافاتی اعتراف نکنند. اما همه چیز بعد از بهوش آمدن بتی، خراب میشود.
بتی از خواب بیدار میشود و شروع به فریاد زدن میکند. نیمی از جمعیت با عجله به طبقهٔ بالا میآیند و در اتاق خواب او جمع میشوند و مطمئن هستند «بتی» معصوم و بیگناه، جادو شده است. در کنار این مسائل خرافاتی، جدالی هم بین بزرگترها سر میگیرد که سر اسناد مالی و زمین و… است. به وضوح میتوان دید که آرتور میلر مشکلات زیادی را در جامعهٔ آن دوران نقد کرده و در این نمایشنامه با صراحتی ستودنی، بیان کرده است.
اوضاع لحظه به لحظه بدتر میشود. تیتوبا ناگهان اعتراف میکند که در جنگل با شیطان ارتباط برقرار کرده و در این میان بسیاری از مردم شهر را نیز به مکالمه با شیطان متهم میکند. آبیگایل که تا آن لحظه از اعتراف به چنین خرافهٔ احمقانهای خودداری میکرد، با تیزهوشی به تیتوبا میپیوندد. او حتی اعتراف میکند که شیطان را در حالی که با مردم شهر صحبت میکرده، دیده است. بتی به آن دو ملحق میشود و خط داستانی نمایشنامه، نفس گیر میشود.
ماجرای داستان به قدری جذاب و نفسبر بیان شده که شما لحظهای نمایشنامه را زمین نگذارید. اتفاقات پیچیدهتر و پیچیدهتر میشوند تا تلخترین و ترسناکترین تراژدی تاریخ، به وقوع بپیوندد. شما باید این کتاب را بخوانید، تا با تک تک سلولهای خود آن واقعه را حس کنید. واقعهای که با وجود گذشت قرنها، هنوز به تلخی حس میشود. واقعهای که با یک دروغ شروع شده و با یک نفس حبس شده، به پایان میرسد.
- مشخصات کتاب
- نقد و بررسی
- پرسش و پاسخ
نام کامل کتاب | ساحرهسوزان |
---|---|
ژانر | کلاسیک، داستانی، داستان تاریخی، شک برانگیز |
تعداد صفحه | ۱۶۸ |
قطع | رقعی |
نوع جلد | شومیز |
وزن | ۱۷۲ گرم |
شابک | ۹۷۸۹۶۴۲۱۳۳۹۵۶ |